نه فقط سحریخوانی بلکه حتی تعذیه و مرثیهخوانیهایی هم که در گیلان انجام میشود با سایر نقاط ایران تفاوت دارد و نوع موسیقیاش گیلانیست. جالب آن که زمانی که مرثیهای از محتشم کاشانیخوانده میشود بازهم شکل موسیقی گیلانی حفظ میشود. در سحریخوانی هم همین طور است.
الان رادیو و دیگر وسایل ارتباط جمعی و فردی مدرن وجود دارد اما پیشترها در مساجد و منارهها قبل از اذان سحریخوانی میکردند و البته زمان این سحریخوانی کوتاهتر از اکنون بود.
امروزه بیش از نیمساعت بحرطویل میخوانند همچون سحریخوانی که آقای ذبیحی در رادیو انجام میدهد اما این آیین در گذشته تنها 10 دقیقه پیش از اذان انجام میشد.
جالب آن که به علت پراکنده بودن روستاها در گیلان و اینکه هر خانه ممکن است با خانه مسکونی دیگر یک هکتار فاصله داشته باشد چندان این رسم معمول نبوده است و سحریخوانی در گیلان بیشتر یک سنت مدنی و شهری محسوب میشده است چرا که در شهرها خانهها همه یک جا جمع بودند و کل شهر یکی دو تا مسجد بیشتر نداشت. اما امروزه شهرها بسیار بزرگ شدهاند و دیگر این مراسم به صورت محلی انجام نمیشود.
به عنوان مثال لاهیجان در 40 سال اخیر وسعتش 10 برابر شده است. رشت هم به همین صورت وسعت زیادی پیدا کرده.
پیش از انقلاب در رشت کارمند بانک سپه بودم و رفتن بر سر مزار میرزا کوچک خان قدغن بود و ساواک آنجا را زیر نظر داشت. ما برای رسیدن به مزار کوچک جنگلی باید حدود 5 هکتار شالیزار را پشت سر میگذاشتیم تا به «سلیمان داراب» میرسیدیم که آنجا 15 مقبره وجود داشت اما سلیمان داراب امروزه تقریبا مرکز شهر رشت به حساب میآید.