اجتماعی 13 اسفند 1403 - 4 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
عباس عبدی

دو نگاه، دو نتیجه

حتماً همیشه متوجه این نکته شده‌اید که تحلیل‌های همه ما از رویدادها تحت تأثیر نگاه و پیش‌فرض‌های ما است. برای نمونه رفتار معینی از فرزندمان را خوشبینانه و مثبت ارزیابی می‌کنیم، در حالی که همان رفتار را از دیگران منفی ارزیابی می‌کنیم. هنگامی که به یک نفر اعتماد کامل دارید، و معتقدید که دروغ نمی‌گوید، گفتارش را متفاوت از زمانی ارزیابی می‌کنید که او را دروغگو می‌دانید. این پیش‌فرض‌ها و رویکردها در تحلیل و فهم پدیده‌های اجتماعی نیز وجود دارد و منجر به نتایج کاملاً متفاوتی می‌شود.

عباس عبدی

حتماً همیشه متوجه این نکته شده‌اید که تحلیل‌های همه ما از رویدادها تحت تأثیر نگاه و پیش‌فرض‌های ما است. برای نمونه رفتار معینی از فرزندمان را خوشبینانه و مثبت ارزیابی می‌کنیم، در حالی که همان رفتار را از دیگران منفی ارزیابی می‌کنیم. هنگامی که به یک نفر اعتماد کامل دارید، و معتقدید که دروغ نمی‌گوید، گفتارش را متفاوت از زمانی ارزیابی می‌کنید که او را دروغگو می‌دانید. این پیش‌فرض‌ها و رویکردها در تحلیل و فهم پدیده‌های اجتماعی نیز وجود دارد و منجر به نتایج کاملاً متفاوتی می‌شود. برای مثال اگر مسایل و پدیده‌ها را با رویکرد امنیتی و انتظامی نگاه کنیم، دنبال چیزها و شواهدی از آن مسأله می‌گردیم که به کلی متفاوت از زمانی است که با رویکرد و نگاه سیاسی و اجتماعی به آنها نگاه می‌کنیم. این به شغل و دانش و منافع و اولویت‌های حرفه‌ای بیننده نیز مربوط می‌شود. نگاه یک قصاب به گوسفند متفاوت از نگاه یک نقاش است که قصد کشیدن تصویر او را دارد.
در فهم و تحلیل مسایل ایران نگاه امنیتی، انتظامی به پدیده‌ها در تقابل با نگاه سیاسی و اجتماعی است. البته منظور این نیست که یک پدیده اجتماعی دارای وجوه امنیتی و انتظامی نیست، یا برعکس. منظور نگاه غالب در برابر نگاه حاشیه‌ای و فرعی است. باید پاسخ داد که کدام نگاه اصلی و غالب است؟ و کدام فرعی و حاشیه‌ای؟ از اتفاقی که اخیراً رخ داده نمونه می‌آورم. قتل یک دانشجوی دانشگاه تهران و سرقت لپ‌تاپ و تلفن او را می‌شد از دو زاویه دید. اول؛ نگاه امنیتی، انتظامی است که این رویداد را یک توطئه می‌داند که برای به آشوب کشیدن جامعه طراحی شده، و شاید سرقت پوششی بود برای قتل و ایجاد بحران. پس باید فوری مانع از اعتراضات شد و هم‌زمان ضاربان وابسته را دستگیر کرد و به اشد مجازات محکوم کرد و سرنخ‌های این توطئه را شناساند و به همه فهماند که مسأله امنیتی و انتظامی است. شاید چنین احتمالی هم باشد، ولی فقط شاید. این نگاه خواسته یا ناخواسته موجب می‌شود که مسئولین امنیتی، انتظامی و قضایی در صف اول مدیریت ماجرا قرار گیرند. آنان ضوابط خود را بر روند رسیدگی غالب می‌کنند، و مانع از حضور موثر و مستقل مدیریت سیاسی و اجتماعی می‌شوند، چون آن را مخلّ رسیدگی امنیتی ـ انتظامی می‌دانند. مشکل بعدی این است که اقدامات آنان برای پیگیری، خواسته یا ناخواسته ماجرا را تبدیل به مسأله‌ای امنیتی ـ انتظامی می‌کند، حتی اگر از ابتدا چنین ماهیتی نداشت. هنگامی که با دانشجویان معترض برخورد یا بازداشت شوند، عملاً یک مسأله امنیتی ـ انتظامی، قضایی ایجاد کرده‌ایم. موضوعی که در اعتراضات کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ دیده شد؛ یک اعتراض سیاسی ساده و تکراری که فوری تمام می‌شد را امنیتی و مواجهه متناسب با این برداشت کردند، و به اینجا انجامید که کل ماجرا امنیتی، انتظامی و تبدیل به یک بحران بزرگ و تاریخی شد. مدیران امنیتی و انتظامی چون با شیوه‌های مدیریتی خود آشنا هستند، لذا رویکردشان به مسایل هم به شیوه‌ای است که امنیتی ـ انتظامی شود تا آنان بتوانند آن را حل کنند و به حاشیه نروند.
در حالی که نگاه سیاسی و اجتماعی به کلی متفاوت است و اعتراض را به صورت پیش‌فرض سیاسی و اجتماعی می‌بینند، مگر آنکه خلافش ثابت شود. حتی اگر رگه‌هایی از آن دارای ماهیت امنیتی و انتظامی باشد، می‌کوشد که با غلبه دادن ماهیت اجتماعی و سیاسی، آنها را در مسیر غیر امنیتی قرار دهد. این نوع مدیران در خیلی از موارد می‌توانند در این رویکرد موفق شوند. این رویکردی بود که در فهم قتل دانشجوی مزبور غلبه یافت، و نمونه روشن از نتایج متفاوت این دو رویکرد در نگاه به اعتراضات دانشجویی مشابه در سال ۱۳۷۸ و ۱۴۰۳ است. این پیش‌فرض‌ها بسیار مهم است. متاسفانه در جامعه ما معمولاً دست بالا را نگاه امنیتی ـ انتظامی دارد. در این رویکرد دو جوان قاتل، جنایتکاران اجیر شده برای بر هم زدن امنیت هستند که باید خیلی زود بازداشت و به اشد مجازات برسند و کسی هم حق اعتراض ندارد. در حالی که در نگاه اجتماعی، آن دو جوان هم علی‌رغم جنایتی که مرتکب شده‌اند، قربانی هستند. دانشجویان هم حق دارند که به این وضع اعتراض کنند و این اعتراضات راه حل است و نه مسأله. در این نگاه توجه اصلی به کاستی‌های مدیریت است که چرا در محیط اجتماعی و سیاسی او این دو جوان دست به این جنایت زده‌اند؟ این نگاه پیش از آنکه در پی مقصریابی و مجازات باشد، دنبال فهم ریشه‌های اجتماعی و سیاسی و حل مسأله است. مجرم هم هنگامی که در موقعیت قربانی قرار می‌گیرد نگاهش به دستگاه انتظامی و قضایی و حتی به جامعه تغییر می‌کند و اصلاح می‌شود.
اگر نگاه انتظامی-امنیتی در متن باشد، هیچ مسأله مهمی در مسیر حل قرار نمی‌گیرد. این نگاه بر خلاف ظاهرش، منفعلانه و ناشی از فقدان اعتماد به نفس و از روی ترس است. در این باره مصداقی‌تر خواهم نوشت.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *