مرتضی گودرزی دوتار نواز، خواننده موسیقی مقامی خراسان و مدرس موسیقی از محضر اساتیدی همچون سید حسن قدرتی، محمد حسین یگانه، اسماعیل ستارزاده، حاج قربان سلیمانی بهره برده است.
سهند آدم عارف
مرتضی گودرزی دوتار نواز، خواننده موسیقی مقامی خراسان و مدرس موسیقی از محضر اساتیدی همچون سید حسن قدرتی، محمد حسین یگانه، اسماعیل ستارزاده، حاج قربان سلیمانی بهره برده است. گودرزی جوایز فراوانی دریافت کرده که از آن میان میتوان به نوازنده برتر كشور از جشنواره بینالمللی موسیقی فجر، دریافت دیپلم افتخار از فستیوال رومی در کشور نروژ، دریافت دیپلم افتخار و لوح تقدیر در فستیوال فلک تاجیکستان و … اشاره کرد. نکته جالب اینجاست که مرتضی گودرزی تا كنون كنسرتهای متعددی در اروپا، آمریكا و كشورهای آسیایی برگزار كرده، اما وی در سال 1392 برای نخستین بار در ایران یعنی وطنش کنسرت برگزار کرده است چرا که شرایط کنسرت موسیقی مقامی در ایران فراهم نبوده است! گودرزی هفده سال سابقه فعالیت در برنامههای فرهنگی تلویزیون ایران مانند با کاروان شعر و موسیقی، تماشاگه راز، صدای پای آب، ضیافت، بهارانه، راه آسمانی، معرفت، فرزندان ایران، از فراوانی گل و …دارد. از دیگر فعالیت های وی در زمینه موسیقی میتوان به انتشار آلبوم های موسیقی «محلی قوچان»، آلبوم «شاختایی» و آلبوم «ابریشم طرب»، «رهگذار» و «پیوند» و آهنگسازی آثار تصویری همچون اجرای موسیقی فیلمهای سینمایی «وقتی همه خواب بودند»، «تنبور» و سریالهای «چك برگشتی» و «مهمانان ویژه»دیده میشود. از او تا به حال منتشر شده است. با این نوازنده برجسته موسیقی مقامی شمال خراسان که این روزها ساکن تهران است و به کار تدریس مشغول، گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
آقای گودرزی وضعیت اساتید و پیشکسوتان موسیقی مقامی در خراسان و به طور کلی موسیقی نواحی را چطور ارزیابی می کنید؟
متاسفانه واضح و آشکار است به علت اینکه ما هیچ جایی نداریم که موسیقیمان در آن عرضه شود، وضعیت پیشکسوتان و اساتید موسیقی مقامی در خراسان تا آنجا که من اطلاع دارم بسیار نامناسب است و دچار دغدغه های شدید معیشتی هستند. شما اگر بتوانید فرصتهایی که در اختیار ما فعالان موسیقی مقامی میگذارند تا بتوانیم موسیقیمان را عرضه کنیم نام ببرید ما از آن استقبال میکنیم اما نباید بیهوده زحمت بکشید چرا که نیست. نه در خراسان مجالی برای ارایه موسیقی مقامی وجود دارد و نه حتی در تهران. شرایط اقتصادی مناسب وجود ندارد و به همین علتها وضع معیشتی فعالان موسیقی فولکلور خوب نیست. آن وضعیتی که همه دیدند از شیر محمد اسپندار، بسیاری دیگر همچون او هستند. امروزه نه تنها اساتید که حتی جوانانی هم که بر حسب علاقه به سمت موسیقی مقامی آمدهاند اوضاع خوبی ندارند و جای تاسف دارد که اگر بخواهیم آسیبشناسی بکنیم میگوییم چرا جوانها کار قدما و اساتید پیشکسوت و بخشیها را پیگیری نمی کنند؛ خب مشخص است که چنین معضلی طبیعیست. وقتی جوان امروزی میبیند هنرمندان خراسانی در کنج خلوت و عزلت خودشان هستند و هیچ بهایی به لحاظ اقتصادی به آنها نمی دهند و بیپرده اگر بگوییم گرفتار فقر اقتصادی هستند،خیلی طبیعی است که جوان علاقهمند به خودش میگوید اگر همه عمرم را روی این کار بگذارم و به سطح مهارت استادم برسم اما سرنوشت زندگیم هم مثل او بشود همان بهتر که وارد این وادی نشوم و بروم دنبال دلالی و هزار کار دیگر.
اتفاقا سوال بعدیام از شما در همین خصوص است. آیا پیگیری نشدن موسیقی مقامی توسط جوانان خطر فراموشی مقامها را پیش نمیآورد و آیا به این ترتیب که پیش رفته است مقامها نابود نمیشوند؟
ببینید مقامها در خراسان آهنگهایی هستند که که به صورت شفاهی از گذشته آمدهاند و به ما رسیدهاند اما اتفاقی که افتاده و شرمندگیش برای ما باقی مانده این است که مقامهای اصیل موسیقی خراسان در خطر فراموشی هستند چون هیچ تلاشی از سوی هیچ مرکزی انجام نشده است تا بتوانیم اینها را حفظ کنیم. امروزه میشود ادعا کرد که دیگر دیر شده است و آنها که برای موسیقی خراسان اعتبار بودند و راوی مقام های کهن خراسان بودهاند از میان ما رفتهاند و کار حفظ، ثبت و گردآوری این آثار باید تا یک دهه پیش به پایان میرسید. یعنی آن زمان که بخشیهای موسیقی خراسان در میان ما بودند. من نمیتوانم در این باره جواب قطعی و روشنی بدهم و این موضوع را باید از سازمان ها و اداراتی پرسید که برای فعالیت در زمینه فرهنگ ردیفهای بودجه دارند؟ چراکه بهخاطر رنجی که موسیقی میبرد باید پاسخگو باشند. من همیشه یک نوازنده مستقل بودهام و آنها که در زمینه موسیقی مسئولیت دارند باید پاسخگوی این سوال باشند که برای موسیقی مقامی چه کردهاند. باید بگویند از آن روزگاری که حاج قربان سلیمانی در قید حیات بود و در سفرهای متعددی او را به اروپا میفرستادند و از ساز او و مهارت او در زمینههای مختلف بهره میبردند، چه نتیجهای گرفتند؟استفادههایی که از حاج قربان سلیمانی، حاج حسین یگانه و علی گل افروز میکردند به کجا انجامید و چه کمکی به موسیقی خراسانی کرد؟ در آن 3 دهه که این اساتید را برای اجرای زنده و مثلا ضبط آثار دعوت میکردند، محققان هشدار میدادند که اگر همه مقامها ثبت و ضبط نشوند دچار خطای بزرگی شدهایم و زمان ثابت کرد که خطای بزرگی مرتکب شدیم. امثال من هم که به صورت مستقیم در محضر بخشیهای بزرگ شمال خراسان تلمذ کردیم در حد بضاعت شخصیمان توانستهایم وارث موسیقی این اساتید باشیم اما این کاری است که یک شخص و دو شخص انجام داده است. نهادها و ادارات مختص این کار چه تلاشی کردهاند تا به امروز به جز شعار؟ من مرتضی گودرزی به عنوان یک نوازنده از بسیاری از امکانات محروم بودهام تا بتوانم کارهای لازم را انجام بدهم اما ارگانهایی که امکانات و شرایطش را داشتند چرا انجام ندادند؟
شما از محضر کدام استاد در موسیقی خراسانی بهره بردهاید؟
متاسفانه بنده تنها فردی بودم که در سنین نوجوانی علاقهمند این ساز و این موسیقی شدم و به طور همزمان در محضر مرحوم حاج قربان سلیمانی، حاج حسین یگانه و بخشی اسماعیل ستارزاده که سه بخشی طراز اول موسیقی شمال خراسان و دارای سه سبک کاملا متمایز از یکدیگر بودند، شاگردی کردم. این سه عزیز سالهای پایانی عمرشان را میگذراندند و خداوند به من لطف کرد که توانستم از محضر این اساتید به صورت همزمان استفاده کنم و هیچ کس دیگر نبود که از محضر این اساتید توامان بهره برده باشد.
آیا خود این اساتید با این درس گرفتن همزمان شما موافق بودند؟
بله. با کسب اجازه از خودشان این کار را کردم. با توجه به اینکه هرسه این اساتید آگاه بودند که مقامها در حال از بین رفتن هستند و کسی به طور جدی آنها را دنبال نمیکند تصورشان این بود که من نوجوان با استعدادی هستم و میتوانم در حفظ این موسیقی گام بردارم و به صورت آگاهانه مرا حمایت کردند. جالب آنکه من اولین و آخرین هنرجوی استاد ستارزاده بودم و ایشان شخصیت بسیار برجسته و خاصی بودند. استاد ستارزاده اولین کسی بود که اجرای قطعاتی از موسیقی خراسان را با شعرهای گویش فارسی بدعت گذاشت چون تا پیش از آن موسیقی شمال خراسان با اشعار کردی و ترکی همراه میشد و خارج از خراسان که این موسیقی اجرا می شد به علت رسمی نبودن این دو زبان کمتر فهمیده میشد و مثلا موسیقی شمال خراسان در شیراز مشتاقان زیادی نداشت. ستارزاده در چنین دورهای این موضوع را تشخیص داد و با ذوقی که داشت به صورت آگاهانه آن قطعات زیبا و دلچسب را ارایه کرد. در آن زمان کمتر کسی پیدا میشد که دوتار را بشناسد. از سال 1340 تا سال 1357 دوره طلایی ایشان بود و در همین دوره بود که مردم ایران دوتار را شناختند. نمونههای قطعاتی که ایشان ساختند عبارتند از «لیلا در واکن»، «دختر قوچان»، «جان نثار»، «میون ایل»، «گلی» و «فاطمه سلطان» و البته بسیاری دیگر از کارهایی که بسیار زیبا هستند و نشان میدهند که ستارزاده جزو نوابغ موسیقی ایران بودهاند. متاسفانه با وجود این همه ویژگیهایی که داشتند و البته از نظر شخصیتی هم شخصیت برجسته و خاصی داشتند، تنها شاگردی که ایشان داشتهاند بنده هستم. چرا امروز نباید کس دیگری را داشه باشیم. یا همین حاج قربان را نگاه کنید. چه تعداد شاگرد از ایشان به جای مانده است؟ در گوگل سرچ کنید ببینید به نام چند شاگرد فعال از ایشان برمیخورید.