عباس عبدی
در ادبیات اجتماعی و اقتصادی میان رانت و فساد تمایز قایل میشوند. اصطلاح رانت از تفاوت کیفیت زمینهای کشاورزی آمده و به معنای درآمد مازاد ناشی از یک موقعیت انحصاری یا ویژه است. در معنای رایج و امروزی آن موقعیتهای ویژهای است که منبع درآمد باد آورده و غیر مولد است. برای نمونه هنگامی که دولت رقابت را کنار میگذارد و امتیاز ویژهای برای واردات یا صادرات یا بهرهبرداری از معدن را به شخص یا اشخاصی خاص میدهد، موقعیتی برای او ایجاد میکند که او را از دیگران جلو میاندازد و سودهای بناحقی به دست میآورد. مشاهده میشود که برخی از طرحهای بزرگ به مناقصه گذاشته میشود ولی در عمل به فرد یا نهاد معینی تعلق میگیرد. اتفاقاً آن نهاد هم طرح را به دیگران واگذار میکند و مبالغی را در این میان برای خود برمیدارد. این رانت است.
البته ما رانت مثبت هم داریم. مثلاً سهمیههای آموزشی و امتیازات در نظر گرفته شده برای مناطق محروم در حد معینی، قابل دفاع است و تجربه نشان داده که مفید است. ولی رانت مثبت پدیدهای استثنایی است. اغلب رانتها منفی و زیانبار هستند و موجب کاهش کارآیی میشوند. در انتخاب تیمهای ملی کاری به صلاحیتهای اعتقادی و رفتاری افراد ندارند، چون آنجا باید با تیمهای خارجی مسابقه دهند، ولی در تعیین مدیران کل، معاونان، وزرا و حتی استخدامهای عادی ملاکهایی را برای تقدم برخی افراد به دیگران قرار میدهند. ملاکهایی که حرفهای نیست و موجب کاهش کارآیی و بهرهوری مدیریت میشود، به گران شدن تولید میانجامد. بسیاری از رانتها و امتیازاتی که برای ورود به دانشگاهها تعیین میشود، از اساس ضد علم و موجب بد شدن وضع جامعه و دانشگاهها و افت سطح علمی و حرفهای میشود.
در این یادداشت میخواهم به ابعاد و اثرات دیگر رانت اشاره کنم که بسیار زیان بار است. در واقع رانت به صورت پیوسته ناکارآمدی و فساد را بازتولید میکند. فرض کنیم که یک حادثه آتشسوزی رخ دهد و یک خانه یا خودرو بسوزد. یا سیلی بیاید و خسارت زیادی بزند. یا حتی یک سرقت رخ دهد و پول و اموال ما یا دولت را بدزدند، همه اینها زیان است ولی عوارض بعدی آن چندان زیاد نیست و قابل ترمیم است. ولی رانت این گونه نیست. هنگامی که یک فرد فاقد صلاحیت به دلیل روابط ویژه و ارادتی که به مقامات دارد در صندلی مدیریتی مینشیند، او فقط حق دیگری را نخورده بلکه بدتر از آن وی برای بقای خود میکوشد که افراد فاقد صلاحیت دیگر را هم در اطراف خود جمع کند. زیرا افراد توانمند و مستقل حاضر به تبعیت از او نمیشوند، بنابراین عنصر و مدیر رانتی برای بقای خود یک مجموعه رانتی را در اطراف خود شکل میدهد، و مدیریت ناکارآمد او و تیمش بیش از مدیر کارآمد مستعد ارتکاب فساد میشوند. در نهایت مدیریت رانتی تخم فساد و ناکارآمدی را در محیط و اداره و کارخانه کشت کرده و خودش هم آن را آبیاری میکند.
اخیراً مدیر یکی از شرکت های گروه صنعتی ایران خودرو تعریف میکرد، هنگامی که مسئولیت شرکت را پذیرفتند متوجه شده که صدها خودرو و راننده حقوقبگیر شرکت در اختیار افراد بیرون از شرکت هستند و هر از گاهی هم خودروها را جدید میکنند، در حالی که هیچ کدام از استفادهکنندگان در آن شرکت حضور ندارند. این رانندهها و خودروها به مرور زمان به توصیه این و آن و با هدف بقای مدیر، برای افراد بیرون شرکت در نظر گرفته شدهاند، و هر ماه میلیاردها تومان هزینه روی دست شرکت میگذارند. هنگامی هم که او تصمیم میگیرد این روابط غیر اصولی را قطع کند، سر و صدای آنان بلند میشود.
یا در اتفاق دیگر روزانه صدها پرس غذا به صورت رایگان باید بیرون از کارخانه در مجموعههای خاص توزیع کنند!! یا میگفت که به صورت سنتی قرار بود در هر دوره جدید مجلس، هر نماینده یک نفر را معرفی کند تا در این شرکت استخدام شود. اغلب هم افراد ناکارآمد و ناتوان رانتجو میآمدند. بعد از کش و قوسهای فراوان آخر پذیرفته شد که به جای یک نفر دو نفر را معرفی کنند، و شرکت مجاز باشد یکی را که بهتر است استخدام کند!!
خوب حالا فکر میکنید که چرا قیمت پراید و پژو از خودروهای با کیفیت خارجی گرانتر میشود؟! همه این وضع محصول رانت است. رانتی که موجب کاهش بهرهوری و فساد هم میشود.
اگر پزشکیان قصد اصلاح امور را دارد از همین نقطه آغاز کند، حذف بودجههای بیثمر و رانتی را در اولین گام در دستور کار قرار دهد. بدون حذف رانت، بقیه اقدامات نمایشی خواهد بود.