یکی از روحانیون محترم و موثر در حوزه و عضو مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت که: ”حوزههای علمیه امروز باید در فضای مجازی وارد شوند. فضای مجازی نباید برای دشمن یک فضای رها باشد ولی متاسفانه امروز این فضا به این شکل شده است. باید دانش حضور خود در فضای مجازی را بالا ببریم. باتوجه به شرایط کنونی وقت زیادی نداریم. جنگ ما جنگ با دشمنها است نه جنگ با مردم؛ این جنگ بر سر حاکمیت خداوند و حاکمیت شیطان است. در این جنگ تلاش میکنیم که به جای فرمان شیطان، فرمان خداوند حاکم باشد و رابطین این فرمان الهی حوزههای علمیه هستند“
یکی از روحانیون محترم و موثر در حوزه و عضو مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت که: ”حوزههای علمیه امروز باید در فضای مجازی وارد شوند. فضای مجازی نباید برای دشمن یک فضای رها باشد ولی متاسفانه امروز این فضا به این شکل شده است. باید دانش حضور خود در فضای مجازی را بالا ببریم. باتوجه به شرایط کنونی وقت زیادی نداریم. جنگ ما جنگ با دشمنها است نه جنگ با مردم؛ این جنگ بر سر حاکمیت خداوند و حاکمیت شیطان است. در این جنگ تلاش میکنیم که به جای فرمان شیطان، فرمان خداوند حاکم باشد و رابطین این فرمان الهی حوزههای علمیه هستند“
با توجه به جمیع جهات نقد این اظهارات میتواند به آقایان روحانیون کمک کند تا درک دقیقتری از مسأله فضای عمومی و مجازی پیدا کنند. اینکه گفته شده وقت زیادی نداریم، چندان دقیق نیست، چون دیگر فرصتی وجود ندارد. فرض کنیم که بخواهید وارد شوید، چه چیزی خواهید گفت که تا کنون نگفتهاید؟ اتفاقاً در این ۴۷ سال آقایان نه تنها در رسانه بودهاند، بلکه به نوعی خیلی زیاد و یک سویه و انحصاری حضور داشتهاند، و نه تنها کمبودی از نظر دسترسی به رسانه نداشتند، بلکه بسیار بیش از سهم خود به آن دسترسی انحصاری داشتهاند و اتفاقاً عامل ضعف آنان هم همین انحصار رسانهای است. اگر میبینیم که در فضای مجازی نمیآیند یا کمتر میآیند، برای این است که اولاً در اینجا معلوم میشود که چقدر نفوذ دارند، یعنی دنبالکنندگان و لایکها چقدر است. همین الآن برخی از بزرگترین روحانیون حضور دارند ولی با تایید و دنبالکنندگان اندک یا معمولی. دوم و مهمتر اینکه اینجا نمیتوان یک سویه حرف زد، باید نظرات و نقدهای دیگران را هم شنید، و این اصلاً مطلوب آقایان نیست. بنابراین رغبت آقایان به رسانهها از منبر گرفته تا تلویزیون و رادیو همچنان در بالاترین حد هست، ولی فضای مجازی به علت این دو تفاوت مهم مطلوب آقایان نیست. همین الآن کسانی هم که حضور دارند، موفقیتی نصیب آنان نشده است. جالب است که مدافعان اندیشههای آقایان در فضای مجازی اغلب افراد غیر روحانی هستند که این نیز دلایل خاص خود را دارد. پس فرصت کم نیست، چون اصلاً فرصتی نیست. برای حضور در فضای مجازی مقتضی موجود است و مانع هم مفقود است. آقایان روحانیون از بس یک سویه در صدا و سیما و منابر سخن گفتند و نقدی نشنیدند، اکنون نمیتوانند در این فضای باز حاضر شوند.
اگر از این مسأله اساسی بگذریم که اطمینان دارم با چنین رویکردی هیچ گاه حاضر نخواهند شد که به طور موثر و جدی در این فضا ظاهر و حاضر شوند، ولی ذهنیت رسمی آنان هم با اصول حاکم بر این فضا سازگاری ندارد و نمیتوانند همپای آن متحول شوند. علت هم در همین سخنان آشکار است. طرح مسأله از زاویه حضور دشمن، و حاکمیت خدا و شیطان و فرمان بردن از خدا و… مهمترین مانع برای حضور موثر است. اینکه از ابتدا هر کس که موافق نباشد را دشمن بنامیم و خود را جای خدا یا نماینده او بدانیم و دیگران را شیطان و ماجرا را به دعوای حق و باطل محدود کنیم، به منزله ادامه روند انحصار رسانهای گذشته است و جای بحثی باقی نمیگذارد، و به طور قطع پیشاپیش شکست خواهد خورد. البته اطمینان دارم که وارد فضای مجازی نخواهند شد، چون آنجا قدرت واقعی نرمافزاری و منطق، حرف اول را میزند و قدرت سختافزاری حکومت جایگاه چندانی ندارد.
این دسته از روحانیون محترم باید از این برج عاجنشینی خارج شوند و این عقیده که حق نزد آنان است و مخالفان آرای خود را مخالفان خدا و پیامبر دانسته و مدعی حاکمیت خدا شوند را کنار بگذارند زیرا ره به جایی نمیبرد. تنها راه نگاه برابر حقوق به دیگران است. راهی که به گفتگوی متعادل ختم شود و نه به صدور احکام یک سویه. این رویکرد نه تنها موثرتر است، بلکه به اصلاح نگاههای رسمی در حوزه هم کمک خواهد کرد. وضعیت کنونی فقه هیچ تناسبی با ارزشها و هنجارها و رفتارهای متعارف کنونی ندارد. این همه گفته شده است که فقه متأثر از شرایط روز است، ولی گویا هیچ تحولی را برنمیتابند، لذا مجبور میشوند، همه چیز را از دست بدهند. به نظر میرسد که این دسته از روحانیون محترم به جای پرداختن به این مسأله، نگاهی نقادانه به عملکرد روحانیت در این ۴۷ سال و دستاوردها و شکستهای آن کنند بویژه از دیگران نظر بخواهند و قدری آیندهنگری کنند. تا ببینند با ادامه این روند در آینده اصولاً جایگاهی در عرصه فکر و اندیشه خواهند داشت که وارد فضای مجازی شوند؟