سوریه، در بیش از یک دهه گذشته، به نمونهای بارز از کشورهایی تبدیل شده که قربانی برخورد منافع قدرتهای منطقهای و بینالمللی شدهاند. پس از تضعیف دولت مرکزی بشار اسد و شکلگیری دولت جولانی، فضای امنیتی و سیاسی کشور نهتنها آرام نشد، بلکه به سمت پیچیدگی و بیثباتی عمیقتری رفت.
مترجم: مریم نصیری
سوریه، در بیش از یک دهه گذشته، به نمونهای بارز از کشورهایی تبدیل شده که قربانی برخورد منافع قدرتهای منطقهای و بینالمللی شدهاند. پس از تضعیف دولت مرکزی بشار اسد و شکلگیری دولت جولانی، فضای امنیتی و سیاسی کشور نهتنها آرام نشد، بلکه به سمت پیچیدگی و بیثباتی عمیقتری رفت.
* استراتژی فعال اسرائیل برای مهار تهدید از مبدأ
رژیم صهیونیستی طی سالهای اخیر از فرصت آشوب در سوریه برای تعمیق نفوذ امنیتی خود در مناطق مرزی این کشور استفاده کرده است. حملات مکرر به مواضع نظامی، کاروانهای تسلیحاتی، و مراکز مقاومت، در راستای سیاستی است که میتوان آن را “پیشدستی امنیتی” نامید. اسرائیل بهدنبال ایجاد یک کمربند امن بدون حضور نظامی مؤثر در مرزهای شمالی خود است، بهویژه در استانهایی مانند قنیطره، درعا و سویدا.
* سوءاستفاده از شکافهای مذهبی و قومی
یکی از مهمترین ابزارهای نفوذ خارجی در سوریه، اختلافات قومی و مذهبی است. اسرائیل و برخی بازیگران منطقهای از این شکافها برای مشروعیتبخشی به مداخلات خود بهرهبرداری میکنند. وجود گروههای افراطی و تکفیری، که از پیش در ادلب مستقر شده و توسط ترکیه و برخی دیگر حمایت میشوند، بستر مناسبی برای توجیه حملات یا حضور نظامی اسرائیل در مناطق مرزی فراهم کرده است؛ بهویژه با استفاده از شعار دفاع از اقلیتهایی مانند دروزیها.
* دولت جولانی؛ ابزار یا بازیگر؟
جولانی و دولت منتسب به او بیش از آنکه یک ساختار مستقل سیاسی باشند، به نظر میرسد که بهصورت تاکتیکی در خدمت منافع چند قدرت خارجی قرار دارند. گزارشهای غیررسمی از همکاری مستقیم یا غیرمستقیم با برنامههای نظامی اسرائیل، و تلاش قدرتهای فرامنطقهای برای “بزک” کردن این جریان، نشان میدهد که جولانی بیشتر یک ابزار موقتی در یک بازی بزرگتر است، نه یک دولت با ثبات و مشروعیت ملی. چشمانداز حیات سیاسی این دولت نیز با توجه به فقدان حمایت داخلی و تداوم وابستگی خارجی، بسیار شکننده است.
* رقابت منطقهای و بینالمللی بر سر منافع سوریه
صحنه سوریه به یک میدان رقابت چندوجهی بین بازیگران اصلی منطقهای تبدیل شده است؛ آمریکا بهدنبال کنترل منابع استراتژیک نفت و آب در شرق سوریه است. عربستان و قطر تلاش دارند با استفاده از ابزار دیپلماتیک یا مالی، مهرههای بازی را به سمت خود بکشانند. اسرائیل نیز با تمرکز بر دستاوردهای سرزمینی و امنیتی، اهداف ژئوپلیتیکی خاص خود را دنبال میکند. این رقابت چندجانبه، سوریه را به یک «میدان بازی استراتژیک» تبدیل کرده که در آن، مردم و نهادهای داخلی بیشتر ابزار یا قربانیاند تا بازیگر.
* تنش ادامهدار بدون ستون فقرات ملی
تا زمانی که ساختاری فراگیر، غیرقومی و مستقل در سوریه شکل نگیرد که بتواند با مشارکت واقعی اقوام و مذاهب مختلف، دولت ملی را بازسازی کند، بحران این کشور نهتنها خاتمه نمییابد، بلکه بهمرور به بحران منطقهای گستردهتری تبدیل خواهد شد. اسرائیل نیز بهعنوان یکی از منتفعان این وضع، بهدنبال آن است که این بیثباتی را مزمن و کنترلشده نگه دارد، چرا که در این فضا میتواند بدون هزینه بالا به توسعه نفوذ خود ادامه دهد.