اجتماعی 27 فروردین 1404 - 3 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
نوآوران در گفت و گو با مشاور خانواده بررسی می کند

طرحواره‌ها چگونه سرنوشت اجتماعی افراد را رقم می‌زنند؟

ما انسان‌ها، با چمدانی نامرئی پا به جهان می‌گذاریم؛ چمدانی پر از نادیده‌ها، نشنیده‌ها و نگفته‌هایی که نسل به نسل به ما رسیده. کودک، همان جوانه نرمی‌ست که در خاکِ خانه‌ پدری کاشته می‌شود. آفتابِ مهر یا سایه‌ رنج، شیرینیِ لبخند یا زهرِ کلمات، هر چه باشد، این جوانه را شکل می‌دهد. گاهی درختی تناور می‌شود و گاه خمیده و زخمی، سایه‌ای نمی‌دهد جز دلهره و درد. ما در کودکی فقط بازی نمی‌کنیم؛ ما در حال نوشتن نقشه‌ مسیر آینده‌ایم، بی‌آن‌که خود بدانیم.

طرحواره‌ها چگونه سرنوشت اجتماعی افراد را رقم می‌زنند؟

آرزو قادری
روزنامه نگار

ما انسان‌ها، با چمدانی نامرئی پا به جهان می‌گذاریم؛ چمدانی پر از نادیده‌ها، نشنیده‌ها و نگفته‌هایی که نسل به نسل به ما رسیده. کودک، همان جوانه نرمی‌ست که در خاکِ خانه‌ پدری کاشته می‌شود.
آفتابِ مهر یا سایه‌ رنج، شیرینیِ لبخند یا زهرِ کلمات، هر چه باشد، این جوانه را شکل می‌دهد. گاهی درختی تناور می‌شود و گاه خمیده و زخمی، سایه‌ای نمی‌دهد جز دلهره و درد. ما در کودکی فقط بازی نمی‌کنیم؛ ما در حال نوشتن نقشه‌ مسیر آینده‌ایم، بی‌آن‌که خود بدانیم.
“طرحواره” این واژه‌ غریب و علمی، در واقع همان قصه‌هایی هستند که ذهن کودک از خودش و دنیا می‌نویسد. قصه‌هایی که گاه قهرمان شان خودِ کودک است و گاه قربانی. مثلاً اگر بارها شنیده که «تو به درد نمی‌خوری»، طرحواره بی‌ارزشی در ذهنش لانه می‌کند یا اگر بارها نادیده گرفته شده، باور می‌کند که «من دیده نمی‌شوم» و این طرحواره مثل عینکی نامرئی روی چشم‌هایش جا خوش می‌کند. این عینک، در بزرگسالی هم از چشم برداشته نمی‌شود، فقط رنگش عوض می‌شود و نقش‌های تازه‌ای می‌گیرد؛ از همسر، از فرزند، از دوست، از جامعه.
چگونه می‌توان به عشق اعتماد کرد، وقتی در کودکی یاد گرفته‌ای که محبت، همیشه بهایی پنهان دارد؟ چگونه می‌شود دل سپرد، وقتی هیچ‌گاه دلِ کسی به حال تو نسوخته؟ بسیاری از ما، در روابط عاطفی‌مان نه تنها خودمان را می‌آوریم، بلکه زخمی از گذشته را هم با خود می‌کشیم؛ زخمی که گاهی شریک زندگی‌مان و حتی جامعه مان را هم زخمی می‌کند. طرحواره‌های کودکی، اگر بی‌پناه رها شوند، همچون آینه‌ای شکسته، تصویری کج و شکسته از دنیا و آدم‌ها پیش روی ما می‌گذارند و ما، بی‌آن‌که بخواهیم، آن تصویر را باور می‌کنیم.
جامعه، سرشار از آدم‌های تنها، خشمگین، مضطرب یا وابسته است، اما کمتر کسی می‌داند ریشه‌ این تنهایی و خشم، شاید در اتاق کوچک و تاریکی در کودکی دفن شده است. آن‌جا که پدری مهربانی نکرد، مادری گوش نسپرد یا امنیتی که باید، داده نشد. درمان طرحواره‌ها، تنها به نفع فرد نیست؛ این درمان، سهمی در آرامش جمعی دارد. چون هر انسانی که درمان شود، چرخه‌ای از درد را می‌شکند و هر چرخه شکسته، نجاتِ نسلی‌ست که هنوز نیامده.
در همین خصوص به گفت و گو با دکتر امیرجلال حاتمی، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه شهید بهشتی پرداختیم که از نظر مخاطبان گرامی می گذرد.

*نقش طرحواره‌های کودکی در روابط عاطفی با همسر در آینده چقدر مؤثر است؟

طرحواره‌ها یا الگوهای ذهنی اولیه، ساختارهایی شناختی و هیجانی هستند که در دوران کودکی شکل می‌گیرند و تا بزرگسالی همراه فرد می‌مانند. این ساختارها تعیین می‌کنند که فرد چگونه به خود، دیگران و دنیا نگاه کند. در روابط عاشقانه، این طرحواره‌ها نقش بسیار مهمی ایفا می‌کنند، زیرا روابط صمیمانه، معمولاً زمینه‌ای هستند که فعال‌سازی عمیق‌ترین طرحواره‌های ما در آن‌ها رخ می‌دهد.
برای مثال، فردی که در کودکی دچار بی‌ثباتی یا ترک از سوی والدین شده، ممکن است در بزرگسالی همواره دچار اضطراب رهاشدگی در روابط عاطفی خود باشد. او ممکن است به شدت وابسته شود، کنترل‌گر باشد یا مدام به دنبال اطمینان‌خاطر از سوی شریک زندگی‌اش بگردد. این رفتارها معمولاً به روابط ناسالم یا پرتنش منتهی می‌شوند و در نهایت ممکن است موجب شکست رابطه شوند.

* تا چه اندازه می توان طرحواره‌ها را در روابط زناشویی و اجتماعی دخیل دانست؟

در روابط زناشویی، طرحواره‌ها می‌توانند به‌طور مستقیم بر کیفیت تعامل، رضایت از رابطه و سبک ارتباطی تأثیر بگذارند. فردی با طرحواره‌ی «بی‌اعتمادی/بدرفتاری» ممکن است همسر خود را مدام متهم به پنهان‌کاری کند یا نتواند احساس امنیت در رابطه ایجاد کند. از سوی دیگر، فردی با طرحواره‌ «وابستگی/بی‌کفایتی» ممکن است بار مسئولیت‌های روانی و حتی عملی زندگی مشترک را بر دوش همسر بیندازد.
در روابط اجتماعی نیز، این الگوهای ذهنی تعیین می‌کنند که فرد چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند. فردی که باور دارد «من دوست‌داشتنی نیستم»، احتمالاً در موقعیت‌های اجتماعی احساس ناامنی یا اضطراب می‌کند، از روابط صمیمی دوری می‌کند یا در مواجهه با تعارض‌ها به سرعت عقب‌نشینی می‌کند. این مسئله ممکن است مانعی جدی در مسیر موفقیت شغلی، دوستی‌های پایدار یا احساس تعلق اجتماعی باشد.

*تأثیر طرحواره‌ها بر تربیت فرزندان تا چه اندازه خواهد بود؟
والدینی که با طرحواره‌های درمان‌نشده زندگی می‌کنند، ناخواسته این الگوها را به فرزندان خود منتقل می‌کنند. فردی که خود در کودکی دچار بی‌توجهی هیجانی بوده، ممکن است نتواند به نیازهای هیجانی فرزندش پاسخ مناسبی بدهد. والد دارای طرحواره «استانداردهای سخت‌گیرانه» ممکن است کودکش را تحت فشار مداوم برای موفقیت قرار دهد و ناخودآگاه اضطراب یا کمال‌گرایی را در او تقویت کند.
از سوی دیگر، والدینی که دچار طرحواره‌ «اطمینان‌ناپذیری» هستند، ممکن است فضایی ناپایدار، پرتنش یا بی‌ثبات در خانه ایجاد کنند که زمینه‌ساز شکل‌گیری مجدد همان طرحواره‌ها در فرزندشان خواهند بود. به این ترتیب، چرخه‌ای از آسیب‌های نسلی ادامه پیدا می‌کند.

* طرحواره ها در صورت عدم درمان چه تبعاتی خواهند داشت؟
اگر طرحواره‌ها درمان نشوند، فرد ممکن است درگیر یک زندگی پر از روابط ناکام، اضطراب، افسردگی یا انزوای اجتماعی شود. این الگوها نه‌تنها مانع رشد فردی می‌شوند، بلکه بر سلامت روان جمعی نیز تأثیرگذارند. فرد درمان‌نشده ممکن است در محیط کار دچار مشکل شود، نتواند نقش مؤثری به عنوان والد یا همسر ایفا کند یا خود را در موقعیت‌های پرتنش، تحقیرآمیز یا حتی خشونت‌بار قرار دهد.
در مقیاسی گسترده‌تر، جامعه‌ای متشکل از افرادی با طرحواره‌های ناسالم، جامعه‌ای پر از سوء‌تفاهم، روابط شکننده، نارضایتی‌های مزمن و ناکارآمدی در روابط بین‌فردی خواهد بود. چنین جامعه‌ای ممکن است از نظر روانی ناپایدار، دچار خشونت پنهان یا آشکار، و درگیر نوعی فرسودگی جمعی شود.

* تا چه اندازه ضروری می دانید که افراد اقدام به درمان طرحواره های دوران کودکی خود کنند؟

درمان طرحواره‌ها، به معنای بازنویسی باورهای بنیادینی است که اغلب در ناخودآگاه فرد جا خوش کرده‌اند. این فرآیند معمولاً در درمان‌های تخصصی مانند طرحواره‌درمانی (Schema Therapy) انجام می‌شود و هدف آن، جایگزینی الگوهای ناسازگار با باورهایی سالم‌تر و انعطاف‌پذیرتر است. با درمان طرحواره‌ها، فرد یاد می‌گیرد که از نقش قربانی بیرون بیاید، سبک ارتباطی خود را اصلاح کند و به شیوه‌ای سالم‌تر با هیجاناتش مواجه شود. در سطح جمعی، وقتی تعداد بیشتری از افراد در مسیر درمان قرار گیرند، ارتباطات خانوادگی، عاطفی، شغلی و اجتماعی سالم‌تری شکل می‌گیرد. این یعنی کاهش میزان خشونت، افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات روانی در سطح جامعه.

* نقش والدین را در شکل‌گیری طرحواره‌ها تا چه اندازه مؤثر می دانید؟

والدین، نخستین آینه‌های خودآگاهی کودک‌اند. شیوه‌ دلبستگی، پاسخگویی به نیازهای هیجانی، سبک تربیتی، نحوه‌ ابراز محبت یا انتقاد، همه و همه در شکل‌گیری طرحواره‌ها نقش دارند. والدینی که نیازهای کودک را نمی‌فهمند یا نادیده می‌گیرند، زمینه‌ طرحواره‌های محرومیت هیجانی، رهاشدگی یا بی‌ارزشی را فراهم می‌کنند. حتی والدینی که بسیار کنترل‌گر یا کمال‌گرا هستند، ممکن است ناخواسته طرحواره‌هایی مانند اطاعت افراطی یا شکست را در کودک نهادینه کنند.
در نتیجه، والدگری آگاهانه و همدلانه، نه تنها سلامت روان کودک را تأمین می‌کند، بلکه جامعه‌ای سالم‌تر برای آینده می‌سازد. والدینی که خود درمان شده‌اند، الگوهایی سالم‌تر برای فرزندان می‌شوند و زنجیره‌ آسیب‌های بین‌نسلی را قطع می‌کنند.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *