حادثه انفجار در گمرک شهید رجایی بندرعباس، یکی از وقایع تلخ و نگرانکنندهای بود که در هفتههای اخیر توجهات زیادی را جلب کرد. این حادثه، نه تنها موجب تلفات انسانی و خسارات مالی فراوان شد، بلکه باعث شد تا سوالات مختلفی درباره نحوه اطلاعرسانی و مدیریت بحران مطرح گردد. آن چه در این میان بیش از هر چیز دیگر به چشم آمد، شیوه نادرست اطلاعرسانی از سوی برخی از رسانهها و نبود مدیریت رسانهای صحیح در پوشش خبری این حادثه بود. رسانهها که باید به عنوان منابع معتبر و مسئول در زمان وقوع بحرانها ایفای نقش کنند، متاسفانه در برخی مواقع به انتشار اخبار شتابزده و بدون بررسی دقیق پرداخته و بر همین اساس اطلاعات نادرست و گمراهکننده را در اختیار عموم قرار دادند.
آرزو قادری
روزنامه نگار
حادثه انفجار در گمرک شهید رجایی بندرعباس، یکی از وقایع تلخ و نگرانکنندهای بود که در هفتههای اخیر توجهات زیادی را جلب کرد. این حادثه، نه تنها موجب تلفات انسانی و خسارات مالی فراوان شد، بلکه باعث شد تا سوالات مختلفی درباره نحوه اطلاعرسانی و مدیریت بحران مطرح گردد. آن چه در این میان بیش از هر چیز دیگر به چشم آمد، شیوه نادرست اطلاعرسانی از سوی برخی از رسانهها و نبود مدیریت رسانهای صحیح در پوشش خبری این حادثه بود. رسانهها که باید به عنوان منابع معتبر و مسئول در زمان وقوع بحرانها ایفای نقش کنند، متاسفانه در برخی مواقع به انتشار اخبار شتابزده و بدون بررسی دقیق پرداخته و بر همین اساس اطلاعات نادرست و گمراهکننده را در اختیار عموم قرار دادند.
در دنیای امروز، رسانهها به عنوان یکی از اصلیترین ارکان اطلاعرسانی در بحرانها شناخته میشوند و مسئولیت سنگینی بر دوش دارند. آنها نه تنها باید اخبار را بهطور دقیق و بیطرفانه گزارش کنند، بلکه باید در مدیریت بحرانها نیز نقشی اثرگذار ایفا کنند. به همین دلیل، بهویژه در مواقع بحرانی، رسانهها باید در کمال دقت و با مسئولیتپذیری عمل کنند تا از بروز هرگونه شایعه و اضطراب بیمورد جلوگیری کنند. متاسفانه، در حادثه انفجار گمرک شهید رجایی، برخی رسانهها بدون توجه به صحت و سقم اخبار، اقدام به انتشار اطلاعاتی کردند که نه تنها حقیقت نداشت، بلکه باعث افزایش نگرانیها و ایجاد فضایی پر از آشفتگی و ابهام در جامعه شد.
انتشار اطلاعات نادرست در نخستین ساعات پس از وقوع حادثه، جزو اشتباهات فاحش و غیرقابل بخشش رسانهها در این بحران بود. در چنین مواقعی که درگیریهای انسانی، امنیتی و اقتصادی ناشی از یک حادثه به اوج خود میرسد، سرعت عمل در اطلاعرسانی اهمیت زیادی دارد. اما این سرعت عمل نباید بهقیمت دقت و صحت اطلاعات تمام شود؛ این در حالی است که مدیران رسانهای باید از انتشار اخبار غیرموثق اجتناب کنند، برخی رسانهها با توجه به رقابتهای بیپایان در فضای خبری، بدون بررسی دقیق حقایق اقدام به انتشار اخبار میکنند. این رفتار نه تنها از اهمیت بحران کم نمیکند، بلکه باعث از دست رفتن اعتماد عمومی به رسانهها و در نتیجه، اختلال در روند صحیح اطلاعرسانی میشود.
در شرایط بحرانی که مردم نیازمند اطلاعات دقیق و مفید هستند، باید مراجع رسمی و متخصص وارد عمل شوند و اطلاعات مورد نیاز را به درستی و به موقع در اختیار رسانهها قرار دهند، اما در بسیاری از موارد، فقدان یک سیستم منسجم و هماهنگ برای مدیریت بحرانهای رسانهای موجب میشود که هر رسانهای به صورت مستقل و بدون هماهنگی با دیگر مراجع، اقدام به انتشار اخبار مختلف کند. این عدم هماهنگی، علاوه بر پراکندگی اطلاعات، به گسترش شایعات و تشویش افکار عمومی منجر میشود.
از سوی دیگر، رسانهها در چنین مواقعی باید بهویژه در مورد مسائل حساس و تخصصی مانند ابعاد امنیتی، نظامی یا درمانی یک حادثه، احتیاط بیشتری به خرج دهند. بهطور مثال، در حادثه انفجار گمرک شهید رجایی، به جای آن که رسانهها از انتشار اخبار تایید نشده خودداری کنند، شاهد انتشار برخی مطالب بودیم که با واقعیتهای موجود تطابق نداشت و تنها به افزایش اضطراب و نگرانیهای مردم کمک کرد. در نتیجه، این وضعیت نه تنها به مدیریت بحران آسیب رساند، بلکه باعث شد که عموم مردم به جای دریافت اطلاعات دقیق و صحیح، در مواجهه با اخبار ضد و نقیض و متناقض قرار بگیرند.
در نهایت باید اذعان داشت که یکی از مهمترین چالشها در مدیریت رسانهای بحرانها، عدم آمادگی و برنامهریزی دقیق است. رسانهها باید قبل از وقوع بحرانها، برنامههایی جامع و مدون برای پوشش خبری مناسب در مواقع بحرانی داشته باشند. این برنامهریزی باید شامل آموزش خبرنگاران، فراهم کردن منابع معتبر اطلاعاتی و ایجاد کانالهای ارتباطی مناسب با مراجع رسمی و ذیصلاح باشد. تنها در این صورت است که میتوان از اشتباهات فاحش در پوشش خبری جلوگیری کرده و فضایی سالم و دقیق برای اطلاعرسانی به جامعه ایجاد نمود.
در همین خصوص به گفت و گو با دکتر محمد خدادی، معاون محترم سابق مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداختیم.
دکتر خدادی در سال ۱۳۹۸ توسط سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت به عنوان معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شد.
ایشان همچنین در حساس ترین شرایط کشور مانند سال های جنگ تحمیلی و مذاکرات هسته ای ایران و ۱+۵ کارنامه درخشانی از اطلاع رسانی از خود بر جای گذاشت.
دکتر خدادی در کارنامه خود سوابقی همچون مدیریت در بخش های فرهنگی، تبلیغی، پشتیبانی و ستادی در ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ستاد کل نیروهای مسلح از جمله در ستاد مرکزی پشتیبانی به ریاست حسن روحانی در دوران دفاع مقدس را دارد. پس از پایان جنگ نیز او به عنوان خبرنگار سرویس اقتصادی خبرگزاری ایرنا و نیز خبرنگار و مسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو فعالیت داشت.
در کارنامه دکتر خدادی همچنین مسئولیت مدیریت کل اخبار بین الملل و پس از آن عضو شورای خط مشی سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران و در دوره ای به عنوان دیپلمات رئیس اداره رسانه وزارت امورخارجه مسئولیت های متعدد رسانه ای در این وزارت خانه، تهیه کنندگی برنامه های مختلف در صداوسیما و درنهایت مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی در دولت اول حسن روحانی نیز به چشم می خورد.
از مهم ترین کارنامه رسانه ای محمد خدادی اخیر می توان به محوریت وی در مدیریت اطلاع رسانی و رسانه ها در بحران کرونا با دریافت حکم از ستادملی مقابله با کرونا اشاره کرد.
او در این گفت و گو به بررسی ابعاد مختلف اشتباهات رسانهای در پوشش خبری حادثه انفجار گمرک شهید رجایی پرداخت و تحلیل کرد که چگونه ضعف مدیریت رسانه در شرایط بحرانی میتوانند بر روند مدیریت بحران و اعتماد عمومی تاثیر بگذارند.
دکتر خدادی در پاسخ به سوالی در خصوص نحوه عملکرد رسانهها در پوشش خبری حادثه انفجار در گمرک شهید رجایی به خبرنگار نوآوران گفت: در مواجهه با بحرانها، جامعه ما همواره با چالشی ثانویه به نام «بحران اطلاعرسانی» نیز روبهرو بوده است؛ به این معنا که جریان اطلاعرسانی بهدلیل فقدان مدیریت متمرکز و واحد، خود به بحرانی مستقل و پیچیده تبدیل میشود. در این وضعیت، مرجع رسمی و واحدی که اطلاعات موثق و نزدیک به واقعیت را ارائه دهد، وجود ندارد و نهادها و افراد مختلف به انتشار اطلاعات – گاه ناقص یا متناقض – میپردازند.به گونه ای که یا باهم به صورت موازی اظهار نظر می کنند یا با سکوت خبری مواجه هستیم.
وی افزود: نخستین پیامد چنین وضعیتی آن است که افراد مختلف از دستگاههای متعدد و با مسئولیتهای گوناگون، درباره یک حادثه واحد اظهار نظر میکنند و به دلیل نبود هماهنگی میان آنها، اطلاعات ارائهشده نهتنها مکمل یک دیگر نیستند، بلکه گاه در تناقض با هم نیز قرار میگیرند. برای نمونه، خبرنگاری با رئیس اورژانس گفتوگو میکند، خبرنگار دیگر با مقام استانداری تماس میگیرد و رسانهای دیگر به سراغ فرمانداری میرود؛ اما این نهادها معمولاً هماهنگی لازم برای اعلام اطلاعات دقیق و منسجم را ندارند و دادههایی که منتشر میکنند، در مراحل ابتدایی بحران، ناقص و بعضاً اطلاعات اولیه از منابع مختلف که الزاما معلوم نیست منطبق با واقع است یا برداشت اولیه که قطعا تغییر خواهد کرد
معاون سابق مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشریح کرد: در زمینه پوشش خبری بحران در کشور، سه مشکل عمده قابل شناسایی است؛ نکته اول، فقدان مهارت در اطلاعرسانی است. متأسفانه مسئولان در مواجهه با پرسشهای رسانهای، از بیان صادقانه جملاتی مانند «در حال حاضر اطلاعات دقیق در دسترس نیست» یا «جزئیات در حال بررسی است و متعاقباً اعلام خواهد شد» پرهیز میکنند؛ این در حالی است که اعلام ناآگاهی موقت، اقدامی حرفهای و ضروری در مدیریت انتظارات افکار عمومی محسوب میشود. به عنوان نمونه، مسئولان میتوانند به صراحت اعلام کنند که «نباید انتظار داشت که آمار مجروحان دقیق باشد و تنها میتوان تعداد انتقالیافتگان به مراکز درمانی را ذکر کرد و تاکید نمود زمان لازم است تا مشخص شود». این قبیل شفافسازیها، بخشی از مهارت ارتباطی و اطلاعرسانی صحیح در شرایط بحرانی است.
خدادی ادامه داد: نبود تقسیم وظایف مشخص در فرآیند اطلاعرسانی، دومین مشکل در مسیر پوشش خبری بحران در کشور ماست. در حادثه بندر شهید رجایی، بیش از ۱۰ نهاد و سازمان به انتشار اخبار و آمار پرداختند. در چنین شرایطی، ضروری است که مسئولیت اطلاعرسانی هر بخش مشخص باشد. بهعنوان نمونه، آمار تلفات انسانی باید صرفاً از سوی پزشکی قانونی اعلام شود، اطلاعات مربوط به مجروحان و انتقالیافتگان باید توسط اورژانس یا وزارت بهداشت ارائه گردد و برآورد خسارات مالی نیز باید از مسیر نهادهای مسئول اقتصادی بیان شود. قطع یقین عدم رعایت این اصول، به سردرگمی رسانهها و افکار عمومی میانجامد.
معاون سابق مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تشریح سومین مشکل بر سر راه اطلاع رسانی صحیح اخبار بحران در کشور اظهار داشت: تعدد و پراکندگی رسانهها بدون ظرفیت حرفهای از دیگر مشکلات این حوزه است. با وجود بیش از ۱۳ هزار رسانه ثبتشده و حدود ۴۰۰ روزنامه در کشور، تعداد زیادی از آنها فاقد امکانات کافی برای اعزام خبرنگار و عکاس به محل حادثه هستند. از اینرو، به ناچار اخبار یک دیگر را کپیبرداری میکنند. این کپیکاریها، همراه با تفاوت در زمان انتشار و انتخاب تیتر و تصویر، موجب تناقضها و گاه تحریف محتوا میشود. به عبارتی، اولویت بسیاری از رسانهها به جای «دقت و صحت»، بر «سرعت» در انتشار اخبار استوار شده است؛ در حالی که اصل حرفهای «دقت، صحت، سپس سرعت» باید سرلوحه کار رسانهها قرار گیرد.
دکتر خدادی تصریح کرد: این وضعیت نابهسامان موجب میشود که رسانههای خارجی فارسیزبان، چنین ناهماهنگیهایی را «محدودیت رسانهای» جلوه دهند؛ در حالی که مسئله اصلی، نه محدودیت، بلکه فقدان ساختار، آییننامه مشخص و مرجعیت اطلاعرسانی واحد در هنگام بروز بحران است.
وی با بیان این که رقابت بیقاعده میان رسانهها برای کسب رتبه نخست در انتشار خبر، موجب میشود که اطلاعات ناپخته، ناقص یا اشتباه در فضای عمومی منتشر شود، گفت: نتیجه این رفتار، اخبار ضد و نقیض، سردرگمی مردم و آسیب به اعتماد عمومی است. باید به این نکته توجه داشت که ارتقای «سواد رسانهای» مردم ضرورتی جدی است تا مخاطبان در مواجهه با اخبار، به سادگی دچار خطای شناختی نشوند و پیش از پذیرش هر خبر، به منابع و صحت آن شک کنند که این مهم، فقط نیازِ زمانِ بحران نیست، بلکه مردم باید قبل از خواندن هر خبر، اول از منبع خبر که رسانه می باشد اطمینان حاصل کنند. این منبع، صلاحیت لازم را برای اطلاع رسانی باید داشته باشد و مهم تر این که مورد توجه قرار گیرد شناسنامه دار است یا بی هویت.
خدادی ادامه داد: با این حال، مسئولیت اصلی راستیآزمایی اخبار قطعاً بر دوش رسانه ها وخبرنگاران است و اصولاً رسالت اصلی یک رسانه، رله کننده خبر یا پایه میکرفون نیست. رسانههایی که دارای مجوز رسمی فعالیت هستند، وظیفه دارند اخبار را با دقت و صحت کامل منتشر کنند. در جریان حادثه بندر شهید رجایی، رسانهای از یک نماینده مجلس درباره علت حادثه پرسش میکند؛ در حالیکه نه ستاد بحران کشور، نه نهادهای ذیربط، هنوز هیچ اظهارنظر رسمیای ارائه نکردهاند. این روند، از نظر حرفهای نادرست و گمراهکننده است و این سوال مطرح می شود که چرا باید تحلیل علت حادثه از زبان فردی منتشر شود که در موقعیت کسب اطلاعات موثق نیست؟
وی همچنین پایین بودن سطح حرفهای بسیاری از فعالان رسانهای را یکی از چالشهای مهم حوزه اطلاع رسانی در کشور دانست و گفت: بخشی از فعالان رسانهای، آموزشندیده، فاقد تجربه میدانی و صرفاً به دنبال تولید محتوای روزمره هستند. در حالیکه در سالهای گذشته، خبرنگارانی که مصاحبههای تلفنی انجام میدادند، توبیخ یا حتی اخراج میشدند، اما امروزه مصاحبه تلفنی به یک رویه غالب در رسانهها تبدیل شده است.
دکتر خدادی با بیان این که رسانهها باید به جای تمرکز صرف بر آمار و ارقام تلفات یا اعزام نیرو، به تحلیل موقعیت، زمینه و ساختار حادثه بپردازند، تأکید کرد: باید مشخص شود که بندر شهید رجایی چه جایگاهی در اقتصاد ملی دارد؟ تحت مدیریت کدام نهاد است؟ چه تفاوتی میان گمرک و سازمان بنادر وجود دارد؟ چند بار حادثه مشابه در آنجا رخ داده و چه تجربههایی در سطح بینالمللی وجود دارد؟ اما متأسفانه پوشش رسانهای اغلب بهصورت سطحی، تکراری و فاقد تحلیلهای عمیق ارائه میشود.
وی عنوان کرد: به صراحت میتوان گفت که کشور ما نیازمند شکلگیری فرماندهی واحد اطلاعرسانی در بحرانهاست. در شرایط بحرانی ـ چه حوادث طبیعی و چه امنیتی ـ باید از پیش تعیین شده باشد که مرجع رسمی اطلاعرسانی کدام نهاد است؟ نحوه صدور اطلاعیهها چگونه است؟ اطلاعات اولیه و تکمیلی با چه ترتیبی و در چه بازه زمانیای منتشر میشوند و افکار عمومی چگونه میتواند به اخبار موثق دسترسی داشته باشد؟
معاون سابق مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین خاطرنشان ساخت: تجربههای پیشین مانند پلاسکو، متروپل و اکنون بندر شهید رجایی، ظرفیت لازم برای تدوین آییننامهای جامع در حوزه مدیریت اطلاعرسانی بحران را فراهم کردهاند.
دکتر خدادی در پایان تأکید کرد: نباید در افکار عمومی «انتظارات غیرواقعی» ایجاد کرد. پس از وقوع حادثه، نمیتوان به سرعت به تمامی سؤالات، بهویژه درباره علت دقیق حادثه، پاسخ داد. این واقعیت باید از طریق آموزش عمومی و رسانهای نهادینه شود که در لحظات اولیه بروز بحران، تنها اطلاعات اولیه و محدود، قابل انتشار است و با گذر زمان، تحلیل و بررسی دقیقتر ممکن خواهد شد. اگر چنین نظامی مستقر شود، رسانهها میتوانند نقشی مؤثر و سازنده در ارتقای شفافیت، آگاهی عمومی و افزایش اعتماد اجتماعی ایفا کنند.