به تعبیر غلط مصطلح، میتوان گفت که فیلم کوتاه از برخی آسیبهای مزمن رنج میبرد. ریشه برخی از این آسیبها را در تعدادی از تصورات موهوم رایج میان نسل جوان فیلمساز میتوان رد یابی کرد. از جمله این خرافات رایج این که: «داشتن سوژه خوب شرط کافی برای ساخت یک فیلم خوب است»، «داشتن پیام مهم، موجب میشود فیلم مهم شود»، و «حرف زدن شخصیتها درباره هنر، باعث میشود یک فیلم هنری بشود»، «به صرف پرداختن به موضوعی جنجالی، میشود فیلمی جنجالی ساخت» و قسعلیهذا.
به تعبیر غلط مصطلح، میتوان گفت که فیلم کوتاه از برخی آسیبهای مزمن رنج میبرد. ریشه برخی از این آسیبها را در تعدادی از تصورات موهوم رایج میان نسل جوان فیلمساز میتوان رد یابی کرد. از جمله این خرافات رایج این که: «داشتن سوژه خوب شرط کافی برای ساخت یک فیلم خوب است»، «داشتن پیام مهم، موجب میشود فیلم مهم شود»، و «حرف زدن شخصیتها درباره هنر، باعث میشود یک فیلم هنری بشود»، «به صرف پرداختن به موضوعی جنجالی، میشود فیلمی جنجالی ساخت» و قسعلیهذا. در میان فیلمهای مبتلا به این آسیبها البته همه گونه محتوا و جهتگیری ایدئولوژیک قابل مشاهده است. یعنی هم فیلمهای سوپر حزبالهی داریم که به این آسیبها گرفتار هستند، و هم فیلمهای سوپر نهیلیستی. در مقابل، فیلمهای خوب حزبالهی و فیلمهای خوبِ نهیلیستی هم وجود دارند که اقبال مییابند. اما در کنار موهومات و خرافات، یک عامل فناوریک (برابرنهاد تکنولوژیک!) هم در بروز مشکلات کیفی در بسیاری فیلمها مشهود است. فناوری ارزان و در دسترس دیجیتال، هرچند انقلابی در راستای همگانیتر و مردمیتر شدن سینما ایجاد کرده و این «هنر-صنعت» را تا حدودی از انحصار طبقه اشراف و برگزیدگان و بزرگزادگان خارج ساخته است اما سر منشاء آفات و آسیبهایی هم بوده است. اگر در روزگار دانشجویی ما، سهمیه یک یا چند حلقه نگاتیو 16 م.م باعث میشد برای گرفتن هر ثانیه از فیلم پایاننامه دانشجویی وسواس فراوان به خرج دهیم، امروز دانشجویان سال اولی با اجاره یک 5D یا BlackMagic نسبتا ارزان، خود را متصل به ذخایر لایزال هارد دیده و میتوانند الی ماشاءاله پلان-سکانس بگیرند. و یا هر پلان را از 360 زاویه مختلف تکرار کنند. این قابلیت فناوری دیجیتال، هرچند برای سریال سازان تلویزیونی که دقیقهای پولشان را میگیرند، میتواند موهبتی الهی محسوب شود اما فیلمسازان کوتاه را در برابر وسوسهای شیطانی قرار میدهد که یک سوی آن ممکن است به رستگاری و بقا بینجامد و سوی دیگر به هبوط و سقوط. به دلیل دشواری عبور از آزمون این وسوسه بود به گمانم، که در میان فیلمهای کوتاه این روزها، شاهد برخی آثار بودیم که به نظر میرسید 10 یا 15 دقیقه تایم اضافه دارند. عبور از تعلقات دنیوی یکی از پیش نیازهای رستگاری و نجات است. فیلمسازی که نتواند خود را از تعلق پلانهای زائدی که گرفته برهاند، هرچند از عمق جان به آنها علاقهمند باشد، بعید است که در این دنیای جهانی شده آکنده از تصویر، آینده درخشانی داشته باشد.