هنر 20 دی 1403 - 6 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
دکتر مظفر رویایی/ استاد دانشگاه و کارشناس هنری

نمی‌شود در خلا از اقتصاد حرف زد

قشر شاعر و نویسنده همیشه ورشکسته‌اند به این دلیل که تولیداتشان را در اختیار یک توزیع کننده می‌گذارند که آن توزیع به هر دلیلی، منابع و درآمدهای لازم برای آنها را تامین نمی‌کند.

اقتصاد هنرمندان

قشر شاعر و نویسنده همیشه ورشکسته‌اند به این دلیل که تولیداتشان را در اختیار یک توزیع کننده می‌گذارند که آن توزیع به هر دلیلی، منابع و درآمدهای لازم برای آنها را تامین نمی‌کند. همه فعالیت‌های اقتصادی در زمینه فرهنگ و هنر، از یک تولید تک نفره، مثل شعر، قصه و یا دل نوشته کوچک گرفته تا بزرگترین کمپانی‌هایی که کار توزیع کالاها و خدمات هنری را بر عهده دارند، مانند کمپانی‌های بزرگی که در هالیوود هستند، همگی در یک پیوستارعظیم به نام تولید کننده قرار می‌گیرند. برای مطرح شدن اقتصاد فرهنگ و هنر لازم بود بستری که در آن، عوامل، تعاریف، واژگان و تمام آن چیزهایی که می‌تواند این اقتصاد را، هم ایجاد کند و هم نشو و نما دهد، به وجود بیاید.
مثلا اگر شما بخواهید در عرصه روزنامه‌نگاری به یکباره موضوع «میزانپاژ» یا «لی‌اوت» را مطرح کنید، باید بگویید این در کجا مطرح می‌شود؟ آیا در روزنامه مطرح می‌شود؟ اصولا این مطلب، چه اختصاصاتی دارد؟ و نه اینکه لزوما این اختصاصات تدریس شود، همین قدر که مطرح شود، کافی‌ست. تاسیس رشته مدیریت و برنامه‌ریزی فرهنگی، این بستر را به وجود آورد که اقتصاد فرهنگ و هنر در آن، مطرح شود. یعنی الان وقتی که در رشته مدیریت معمولی می‌خواهیم درس اقتصاد مدیریت را تدریس کنیم، لازم است که مدرسه‌ای برای آن، وجود داشته باشد. چون چندرسته‌ای است و تعامل بین این رسته‌ها از جهت آموزشی به وجود نمی‌آید، مگر اینکه این مدرسه تاسیس شده باشد. یعنی شما نمی‌توانید در خلا، درباره اقتصاد کشاورزی صحبت کنید، مگر اینکه بحث مدیریت کشاورزی مطرح شود.در اقتصاد بهداشت و سایر رشته‌ها هم وضع به همین نحو است. وقتی شما درباره مدیریت صحبت می‌کنید، یعنی یا گروهی وجود دارند و یا اینکه قصد دارید گروهی را به وجود آورید به نام مدیر و کار او تبدیل کردن یکسری منابع به یکسری محصولات و سودآوری مجموعه در یک فراینداست، این یعنی مدیریت. این قسمت از فعالیت، کار اقتصاد نیست بلکه کار مدیریت است. مدیر برای اینکه این کار را بکند، باید اقتصاد حوزه خودش را بشناسد در غیراین صورت باید از مشاور اقتصادی بهره گیرد. کار اقتصاددان در هیچ حوزه‌ای حتی اقتصاد عمومی، تولید،توزیع و سودآوری نیست بلکه او باید ابزار و مصالح این کار را فراهم کند و برای فراهم کردن ابزار و مصالح، شخص دیگری به نام مدیر لازم است که این مصالح را درست به کار گیرد. اگر ما قبول کنیم که حوزه مدیریت فرهنگ را یک اداره تلقی کنیم باید بپذیریم مدیریت می‌طلبد و چیزی که مدیریت می‌خواهد، تدبیر لازم دارد و این اختلاف اساسی اقتصاد فرهنگ و هنر با اقتصاد معمولی است. یعنی چیزی که باعث می‌شود ما در زمینه اقتصاد فرهنگ و هنر کج برویم.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *