پس از جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، یک پدیده اجتماعی ـ سیاسی بار دیگر خود را بهروشنی در بطن جامعه ایران نشان داد و آن وحدت ملی، همبستگی اجتماعی و همدلی عمومی بود. مردم ایران، فارغ از تفاوتهای سیاسی، مذهبی، قومی و طبقاتی، در حمایت از حاکمیت و در راستای دفاع از عزت ملی، ایستادگی و انسجام مثالزدنی از خود نشان دادند. این انسجام نه از جنس تزریقی و تبلیغاتی، بلکه ریشهدار در باورهای عمیق مردم به دفاع از کیان سرزمینی، عزت و کرامت ملی بود. این وضعیت برای حاکمیت و مسئولان کشور، هم یک فرصت بینظیر است و هم یک مسئولیت خطیر.
مریم احمدی
روزنامه نگار
پس از جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، یک پدیده اجتماعی ـ سیاسی بار دیگر خود را بهروشنی در بطن جامعه ایران نشان داد و آن وحدت ملی، همبستگی اجتماعی و همدلی عمومی بود. مردم ایران، فارغ از تفاوتهای سیاسی، مذهبی، قومی و طبقاتی، در حمایت از حاکمیت و در راستای دفاع از عزت ملی، ایستادگی و انسجام مثالزدنی از خود نشان دادند. این انسجام نه از جنس تزریقی و تبلیغاتی، بلکه ریشهدار در باورهای عمیق مردم به دفاع از کیان سرزمینی، عزت و کرامت ملی بود. این وضعیت برای حاکمیت و مسئولان کشور، هم یک فرصت بینظیر است و هم یک مسئولیت خطیر.
در چنین بزنگاه تاریخی، مسئولان کشور باید با هوشمندی سیاسی، درایت اجتماعی و درک عمیق از شرایط مردم، از این سرمایه اجتماعی پاسداری کنند و از آن برای گشودن گرههای اقتصادی، کاهش نارضایتیها، و تحقق مطالبات بهحق مردم ایران بهره بگیرند. ادامه این انسجام اجتماعی در گرو پاسخ عملی و مؤثر به مشکلات اقتصادی، فساد، بیکاری، تورم، تبعیض و ناکارآمدیهاست. اکنون زمان آن فرارسیده است که پشتیبانی مردم از نظام سیاسی در بزنگاههای خطیر با بهبود ملموس در شرایط زندگی آنان پاسخ داده شود.
ایران همواره در تاریخ معاصر، در زمانهای بحران و تهدید خارجی، شاهد اوجگیری انسجام اجتماعی و همبستگی ملی بوده است. جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی از جمله بزنگاههایی است که مردم ایران فارغ از گلهها و انتقادات خود، در کنار حاکمیت ایستادند.
این نوع همبستگی، سرمایهای است که هیچ حکومتی نمیتواند آن را با ابزار تبلیغات یا اجبار خلق کند. بلکه نتیجه دههها شکلگیری هویت ملی، باورهای دینی و حس دفاع از کرامت جمعی است. اما اگر این سرمایه اجتماعی تبدیل به مطالبات روشن و مشخص اقتصادی شود و از سوی حاکمیت نادیده گرفته شود، میتواند به سرخوردگی و در نهایت بیاعتمادی گسترده منجر شود.
بنابراین، مسئولان باید درک کنند که همبستگی ملی، پایان کار نیست، بلکه آغاز یک مسئولیت تاریخی یعنی پاسخگویی به مردم، احترام به صدای جامعه و تلاش برای حل معضلات اقتصادی و معیشتی است.
اکنون که تهدید خارجی برای مدتی به سایه رفته و فضای داخلی ایران از سطحی از انسجام برخوردار شده، بهترین زمان برای آغاز اصلاحات اقتصادی واقعی، مقابله با رانت و فساد، و افزایش رفاه عمومی است.
مردم ایران سالهاست که بار فشار اقتصادی، تورم، کاهش قدرت خرید، رکود و بیکاری را تحمل کردهاند. اما در بزنگاههایی چون جنگ اخیر، نشان دادند که هنوز هم از آرمانهای ملی خود کوتاه نیامدهاند و در دفاع از عزت کشور، حاضر به فداکاریاند. آیا زمان آن نرسیده که مسئولان نیز در قبال این وفاداری و ایستادگی، گامهای مؤثر و قاطع برای بهبود شرایط معیشتی مردم بردارند؟
شعارهای عدالت اجتماعی، اقتصاد مقاومتی، حمایت از تولید داخلی و مبارزه با فساد، سالهاست بر زبان سیاستمداران جاری است، اما زمان تحقق این وعدهها، اکنون است. مردم دیگر با شعار اقناع نمیشوند. آنها نتیجه، تغییر ملموس در زندگی روزمره، و پاسخ عملی میخواهند.
* بازسازی اعتماد عمومی؛ فرصتی طلایی برای اصلاحات
یکی از پیامدهای جنگ اخیر، افزایش سطح اعتماد عمومی و همراهی مردم با نهادهای حاکمیتی بود. این اعتماد، اگرچه ارزشمند است، اما دوام آن وابسته به عملکرد مسئولان در حوزههای اقتصادی و اجتماعی است.
یکی از بزرگترین تهدیدات برای ثبات هر کشوری، شکاف بین مردم و حاکمیت است. اکنون که این شکاف کاهش یافته، باید با هوشمندی از این فرصت استفاده کرد تا بنیادهای یک رابطه شفاف، عادلانه و پاسخگو بین مردم و دولت بازسازی شود.
مقابله با فساد سیستمی، شفافسازی بودجههای نهادهای عمومی، کاهش فاصله طبقاتی، اصلاح یارانهها، کاهش نرخ تورم و حمایت از طبقات فرودست، از جمله اقداماتی است که میتواند این رابطه را تقویت کند.
* مقابله با فساد؛ مطالبهای فراگیر
فساد، یکی از مهمترین موانع بر سر راه تحقق عدالت اقتصادی در ایران است. مردم ایران دیگر تحمل تبعیض، رانتخواری و امتیازطلبی طبقه خاصی از مسئولان یا وابستگان قدرت را ندارند. در کنار مشکلات معیشتی، احساس بیعدالتی و تبعیض، آزاردهندهترین حس در ذهن و روان جامعه است.
در شرایط فعلی، مقابله جدی با فساد، نهتنها یک ضرورت مدیریتی، بلکه یک الزام برای حفظ همبستگی ملی و بازسازی اعتماد عمومی است. باید روند محاکمه مفسدان اقتصادی شفاف و سریع باشد. مردم باید ببینند که قانون برای همه یکسان اجرا میشود، حتی اگر متخلف، فردی بانفوذ باشد.
*جوانان؛ سرمایههای ملی
نسل جوان ایران، در جنگ اخیر نیز نقش پررنگی در فضای رسانهای، شبکه های اجتماعی، حضور میدانی و تحلیلهای اجتماعی داشت. اما همین نسل، امروز با بحرانهای بزرگی چون بیکاری، مهاجرت اجباری، ناامیدی از آینده شغلی و تورم سنگین مواجه است.
هیچ کشوری با بیتوجهی به سرمایه انسانی خود، پیشرفت نکرده است. اگر مسئولان واقعاً به دنبال ساخت آیندهای بهتر برای ایران هستند، باید برنامهریزی دقیق، علمی و مشارکتمحور برای بهرهگیری از توانایی نسل جوان تدوین و اجرا کنند. جذب نخبگان، بازگشت متخصصان مهاجرتکرده، تسهیل کسبوکارهای نوپا، و فراهم کردن فرصتهای برابر، از ضروریترین اقدامات در این زمینه است.
همبستگی اجتماعی و ملی پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، یک فرصت تاریخی برای مسئولان است تا در راستای منافع واقعی مردم، حرکت کنند. اگر مسئولان به این همبستگی بهعنوان یک پدیده مقطعی نگاه کنند و از آن برای بازسازی رابطه با مردم بهره نگیرند، نهتنها این فرصت از دست خواهد رفت، بلکه با شکلگیری شکاف عمیقتر، زمینه برای بیاعتمادی فراگیر نیز فراهم میشود.
پیشنهادات راهبردی به مسئولان در این مقطع حساس:
ـ تشکیل یک ستاد ویژه اقتصادی ملی برای پاسخگویی به مطالبات فوری مردم در زمینه گرانی، بیکاری و رکود
ـ تسریع در مبارزه عملی با فساد، با محوریت قوه قضاییه، با شفافسازی کامل روند رسیدگی به پروندهها
ـ ایجاد یک نظام پاسخگویی عمومی، از طریق گفتوگوی مستقیم و واقعی مسئولان با مردم، رسانهها و نخبگان
ـ تقویت امید در جامعه جوانان از طریق برنامههای شفاف برای اشتغال، حمایت از استارتاپها و کاهش فشار اقتصادی
ـ بهرهگیری از وحدت ملی برای آغاز اصلاحات ساختاری و مقابله با رانت، تبعیض و ناکارآمدی مزمن
باید تأکید کرد که مردم ایران سزاوار زندگی در شرایطی با عزت، رفاه و ثبات اقتصادیاند. آنها این را بارها در عمل ثابت کردهاند. حال نوبت مسئولان است که در عمل، قدر این مردم شریف را بدانند.