بسکتبال را اتفاقی دنبال کردم. یک روز رفتم زمین بسکتبال اهواز، هفته اول پایم تاول زد، دو سه هفته نرفتم. نادر سلامی، مربی تیم آمد دنبالم گفتم پایم تاول زده، گفت اشکال ندارد بیا تمرین کن. آرزویم بود در ایران از دنیای ملی خداحافظی کنم که این اتفاق افتاد و بهترین خاطره ام صعود به جام جهانی بود.
هدیه خطیبی
حامد حدادی اسطوره بی رقیب بسکتبال ایران در جریان جام جهانی ۲۰۲۲ جاکارتا از تیم ملی خداحافظی کرد اما همچنان در عرصه باشگاهی دست به توپ می شود.البته او برخلاف دوران درخشان ملی که در تاریخ سازی نسل طلایی نقش بزرگی داشت، در تیم های باشگاهی اش آن طور که باید نتوانست توانایی اش را در جهت موفقیت تیم بروز دهد.
آخرین نمونه آن همین فصل گذشته لیگ برتر بسکتبال بود که برای حدادی با غیبت های طولانی در ترکیب نفت آبادان و حذف از نیمه نهایی پلی آف سپری شد.او نه تنها فرصت بالا بردن جام قهرمانی را در سال های آخر بازیکنی اش در لیگ ایران پیدا نکرد بلکه به فینال هم نرسید.حدادی پیش از این هم تجربه های ناموفق باشگاهی با پتروشیمی بندرامام، ملی حفاری و فولادماهان داشت.
حدادی که چندی پیش مراسم با شکوه خداحافظی اش از تیم ملی در سالن زنده یاد مشحون برگزار شد و پیراهنش هم جای پیراهن آیدین نیکخواه بهرامی بازیکن فقید تیم ملی در سالن آویزان شد به سوالات ما جواب داد.
سوال خوبی بود.شاید به خاطر آن خداحافطی پر سر و صدا در جام جهانی بود که پس از آن هم به بازی های آسیایی هانگژو نرفتم و خیلی ها منتظر بودند من را در هانگژو ببینند.البته مراسم خداحافظی که سال پیش فدراسیون برگزار کرد هم مورد دیگری است که مردم به آن استناد می کنند اما علاقمندان به بسکتبال بازی های من را در لیگ دنبال کردند و ممکن بود همین امسال هم دوباره در چین لژیونر شوم که به خاطر بدهی های قبلی آن ها برنگشتم.اما بقیه مردم باور کنند من هنوز از بسکتبال نرفتم و می خواهم تا جایی که بتوانم به توصیه همه بزرگان بسکتبال بازی کنم.نمی دانم قصه چیست اما خیلی ها به من می گویند بسکتبال را کنار نگذار و تا جایی که می توانی فقط بازی کن.شاید یکی از دلایلی که بعد از آن جراحی سنگین برگشتم همین حرف ها بود.من هنوز از بسکتبالم نرفتم!
همیشه گفتم که همه چیز را مدیون خانواده ام هستم.سال های زیادی شرایط ورزش حرفه ای باعث شد از خانواده ام دور باشم شاید وقت جبران تمام آن مدت رسیده است.من عاشق خانواده ام هستم حالا که دوران تیم ملی به پایان رسیده باید به ارزشمند ترین دارایی ام فکر کنم.
آن زمان در جریان همراهی تیم سیچوآن در رقابت های باشگاهی چین از ناحیه آشیل پای راست مصدوم و بعد از آن تحت عمل جراحی قرار گرفتم. چند هفته روی ویلچر نشستم و دوران بی نهایت سختی بود.برای کسی که بسکتبال بازی می کند این که پای اش را روی زمین نگذارد واقعا معضل بزرگی بود.همان موقع نتوانستم تیمم را در پنجره ششم و پایانی انتخابی جام جهانی همراهی کنم اما باید برمی گشتم چون نمی خواستم بعد از تمام این سال ها با مصدومیت از بسکتبال خداحافظی کنم.همین حالا هم می خواهم در شرایط خوب باشگاهی خداحافظی کنم.
بسکتبال هم مربی های خوبی دارد و هم به اندازه کافی مدیر.من فعلا آکادمی های بسکتبالم را گسترش دادم و علاوه بر اهواز محل تولدم حالا در تهران هم آکادمی پرورش استعدادها را دارم و می خواهم در کنار بازی در لیگ فعلا روی این کار تمرکز کنم. از تیم ملی رفتم اما باشگاهی هستم اگر اجازه بدهند.
در همه جای دنیا این اتفاق می افتد و در ایران بیشتر.نمی شود چند نسل طلایی را پشت هم داشت.همین حالا بعضی رشته های دیگر هم درگیر این ماجرا شدند و من فکر می کنم در بسکتبال ایران آن زمان کسی حواسش به پشتوانه سازی و رشد استعدادها نبود چون همه می خواستند کنار نسل طلایی خودشان را بزرگ کنند. در ورزش ما در استعدادیابی فکر میکنم کمکاری میشود. تیم ملی بسکتبال در حال پوستاندازی است و باید کمی صبور باشیم و این را سال قبل هم گفتم.تیم ملی قوی از یک لیگ برتر قوی میآید. هر چقدر بازیکن خارجی بتوانیم به لیگ بیاوریم روی بازیکنان هم تاثیر میگذارد.
به نظر من پتانسیل بچهها بالا است و تمرینات مکرر باعث میشود رفتن به NBN راحتتر شود.خوشبختانه الان منیجرها زیاد هستند و دیده شدن راحت تر شده است.اگر مسیر را جدی بگیرند قطعا پیشرفت زیادی را کسب میکنیم. به خارج رفتن آسان است و اکر خود را نشان دهند در ام بی ای بازی میکنند.
خود من بیشتر فوتبال دوست داشتم، بعد هم رفتم سراغ هندبال. بسکتبال را اتفاقی دنبال کردم. یک روز رفتم زمین بسکتبال اهواز، هفته اول پایم تاول زد، دو سه هفته نرفتم. نادر سلامی، مربی تیم آمد دنبالم گفتم پایم تاول زده، گفت اشکال ندارد بیا تمرین کن. سه چهار ماه طول کشید تا ببرم. هی میگفت بپر، روز میزدم اما نمیتوانستم بپرم. خلاصه بعد از چند وقت اولین دانک را که زدم گفتم چه بازی باحالی! آن زمان کفش نداشتم، الان دارم! خیلی خجالتی بودم. زیاد بیرون نمیرفتم. هفت یا هشت ماه بعد عموی ام از آلمان برای من کفش فرستاد. خیلی زودرنج بودم اما الان عاقلتر شدهام. یادم می آید در NBA یک بار گزارشگری گفت: حدس میزنم که این ایرانیها بتوانند پاس بدهند! در بسکتبال ما به NBA رسیدن فقط قد دومتری نمی خواست بلکه از صفر تلاش کردن لازم داشت.از نظر من چند تن از بازیکنان همان نسل طلایی یا حالا لیاقت حضور در NBA را دارند. متاسفانه ما نتیجه گرا هستیم و میخواهیم خیلی سریع نتیجه بگیریم اما باید بدانیم که برنامهریزی بلند مدت خیلی مهم است. شاید الان نتیجه نگیریم اما با گذشت زمان رشد خواهیم کرد. همه در حال تلاش هستند و شاید اشتباهاتی هم وجود داشته باشد اما من میبینم که همه تلاش میکنند. اگر یک دل باشیم بسکتبال ما شاید به این زودیها نه، اما بالاخره به نتیجه میرسد چون جوانان خوبی داریم که باید به آنها فرصت داد. الان مربیان خوبی در ایران حضور دارند و اگر صبر کنیم نتیجه میگیریم.
در نتیجه گیری تیم همیشه دو موضوع تاثیر گذار است یکی شرایط خود تیم و دیگری رقبا.نمی گویم ما عالی بودیم و نقصی نداشتیم اما رقبای خوبی هم داشتیم.
تازه لیگ تمام شده هنوز با هیچ تیمی حرف نزدم.
آرزویم بود در ایران از دنیای ملی خداحافظی کنم که این اتفاق افتاد و بهترین خاطره ام صعود به جام جهانی بود.دیگر به خانواده ام فکر می کنم و رضایت و سلامتی همیشگی آنها بزرگترین آرزوی من است.در بسکتبال هم آٰرزوی گرفتن میزبانی خوب و ساخت سالن بزرگ دارم.حق بسکتبال ما است که به یک سالن بزرگ برسد.