بیشتر سرگرم نوشتن هستم. بهتازگی ششمین کتابم «بانوی زیبای من» را منتشر کردهام و فکر میکنم از این پس بیشتر به همین حوزه بپردازم.
احمد محمد اسماعیلی
در اجرای برنامههای تلویزیونی همیشه مجریان نقش مهم و کلیدی برعهده دارند و با اجرای شان میتوانند مخاطب برنامه را جذب کنند و یا باعث عدم ارتباط با کاربشوند. مسعود فروتن کارگردان با سابقه تلویزیونی یک مجری مادرزاد و توانا است که حضورش در برنامه باعث جذب مخاطب میشود. فروتن در دهه شصت کارگردان تلویزیونی بسیاری از مجموعهها و تئاترهای مهم تلویزیونی از قبیل کالیگولا، مثل آباد، سلطان و شبان، شایعات، استاد معمار، خاموشی دریا، خانه ارواح بود. فروتن در سالهای اخیر به سمت مجریگری و بازیگری روی آورده است و در اغلب افتتاحیههای تئاتری تماشاخانه ایرانشهر بهعنوان مجری حضور دارد. در پس چهره آرام، متین و موقر فروتن یک دنیا احساس نهفته است. او این احساسات را در اجراهای خوب و حرفهای بهمخاطب منتقل میکند. جنس صدا و اجرای فروتن بهگونهای است که مخاطب با دیدن اجرایش بهآرامش میرسد. با فروتن درباره فعالیت این روزهایش گفتوگو کردهایم.
*دنیای پشت دوربین با دنیای جلوی دوربین چه تفاوتهایی دارد؟
جلوی دوربین آدمی هستم که تفکرات دیگران را اجرا میکنم؛ البته باید این تفکرات را بشناسم و بفهمم.
*آیا قبل از اجرا متن را تمرین و بازخوانی میکنید؟
بله، مگر من گوینده خبرم که تمرین نکنم؟ قبل ازشروع فیلمبرداری چند باری تکس متن را مطالعه میکنم.
*آیا به بازیگری علاقه دارید؟
نقش خوبی باشد بازی میکنم اما وسوسه اصلیام نیست.
*سالهاست که شما را بهعنوان مجری موفق تلویزیونی میشناسیم اما در چند سال اخیر در کنار مجریگری در حیطه بازیگری هم فعالیت میکنید. چه شد که به بازیگری هم رو آوردید؟
ببینید آیا در سالهای اخیر در تلویزیون تله تئاتری ساخته میشود که من کارگردانیش را انجام بدهم؟ موقعی که نتوانم در حوزه تخصصم که کارگردانی تئاتر تلویزیونی است فعالیت کنم، طبیعی است که بهسمت سایر فعالیتهای دیگری بروم. از زمان تحصیل که در دانشگاه با بچههای تئاتر ارتباط داشتم، دنیایم تئاتر بوده و تا امروز بیش از سیصد تئاتر تلویزیونی کارگردانی کردهام.
*بنابراین ناخواسته بهسمت دنیای مجریگری روی آوردید؟
حضور مقابل دوربین هیچ گاه دغدغه من نبوده. اما موقعی که در این زمینه پیشنهاد دارم و آن طرف هم کاری ندارم، قبول میکنم.
*با این حال نشان دادید در اجرا هم مسلط هستید؟
ماجرای جلو دوربین آمدن و مجری شدنم این بود که منصور ضابطیان تهیهکننده برنامه تلویزیونی «رادیوهفت» مرا کشف کرد. با او از قبل دوست بودم. روزی زنگ زد و گفت در برنامه «رادیو هفت» بخشی وجود دارد که میخواهیم در آن قصه گفته شود و از من خواست که این قسمت را اجرا کنم. در پاسخ گفتم نه در این زمینه شناخت دارم و نه به این کار علاقه دارم. در سالهای جوانی که در مرکز تبریز کار میکردم، چند برنامه اجرا کرده بودم اما همان موقع هم برایم چندان جذابیتی نداشت زیرا معتقد بودم آمدهام که کارگردانی کنم. منصور ضابطیان گفت که به دو دلیل مرا برای این کار انتخاب کرده است. اول آنکه لحن و نوع صدایم مهربان، خاص و ویژه است و این مهربانی را برای قصهگویی احتیاج داریم. در پاسخ گفتم که باید در این باره فکر کنم. با اصرارهای مکرر ضابطیان قبول کردم و استارت کار زده شد و به مدت شش ماه هرشب در این برنامه حاضر بودم. بهتدریج زمان پخش برنامه هفتهای شد و از این کار کنار کشیدم.
*چرا کنار کشیدید؟
جوابش را نمیتوانم بگویم.
*آیا اختلاف سلیقه بهوجود آمد؟
نه، دیدم که کارم دارد تکراری و یکنواخت میشود. هیچگاه در این چهار دهه کار تکراری نکردهام. تئاتر تلویزیونی کارگردانی میکردم برای اینکه در آن تنوع وجود دارد. جز سریالهای «مثلآباد» و «سلطان و شبان» و «آینه1» و «آینه2» هیچ کار روتینی را کارگردانی نکردم.
*بنابراین آدمی اهل تفنن هستید؟
دوست دارم در کار هیچ روزم شبیه روز گذشته نباشد. در زندگی شخصی اوضاع فرق میکند. اتاق خانه همان اتاق دیروزی است. هر روز عین روز قبل صبخانه میخوریم. هنوز بعد از سالها کار کردن وقتی سراغ کار جدید میروم دلهره و تشویش دارم و مثل بچههای کلاس اولی دست و پایم میلرزد. البته احساس ترس داشتن بهنظرم نکتهای مثبت است زیرا باعث میشود کارم یکنواخت و تکراری نشود.
*با این حال وقتی به عنوان مخاطب، شما را جلو دوربین میبینم با توجه به نوع اجرایتان آرامش را درک میکنم.
چه خوب که این آرامش در درونم وجود دارد.
*مدتی است که حوزه مجریگری را هم کنار گذاشتهاید. این روزها چه میکنید؟
بیشتر سرگرم نوشتن هستم. بهتازگی ششمین کتابم «بانوی زیبای من» را منتشر کردهام و فکر میکنم از این پس بیشتر به همین حوزه بپردازم.