در دنیای امروز، اینترنت و فضای مجازی چنان در تار و پود زندگی بشر تنیده شدهاند که دیگر تصور روزی بدون آنها دشوار است. از مسیریابی در خیابانها گرفته تا تعاملات اجتماعی، همگی به این بستر نوین وابسته شدهاند. گرچه این تغییر اجتنابناپذیر است و بشر مدرن ناگزیر از تطبیق با ساختارهای دیجیتال عصر جدید است، اما به همان میزان که حضور در این فضا ضروری به نظر میرسد، افراط در آن نیز آسیبزا شده است.
هدیه نوری
روزنامهنگار
در دنیای امروز، اینترنت و فضای مجازی چنان در تار و پود زندگی بشر تنیده شدهاند که دیگر تصور روزی بدون آنها دشوار است. از مسیریابی در خیابانها گرفته تا تعاملات اجتماعی، همگی به این بستر نوین وابسته شدهاند. گرچه این تغییر اجتنابناپذیر است و بشر مدرن ناگزیر از تطبیق با ساختارهای دیجیتال عصر جدید است، اما به همان میزان که حضور در این فضا ضروری به نظر میرسد، افراط در آن نیز آسیبزا شده است.
امروزه بسیاری از کاربران بهویژه نوجوانان و جوانان، بهجای بهرهبرداری منطقی از اینترنت، به گونهای در آن غرق شدهاند که میتوان این رفتار را «وابستگی آسیبزا» یا حتی «اعتیاد» نامید. اعتیادی که ابعاد روانی، خانوادگی و اجتماعی وسیعی دارد و نیازمند تحلیل تخصصی است.
در همین رابطه، گفتوگویی انجام دادیم با عسل فقیه شجاعی، روانشناس و عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران تا نگاهی کارشناسانه به پشت پرده این وابستگی فراگیر داشته باشیم.
*خانم دکتر، امروزه شاهد حضور مداوم کودکان و نوجوانان در فضای مجازی هستیم. این وضعیت چه آثار منفی به دنبال دارد؟
یکی از چالشهای مهمی که والدین بهطور روزمره با آن مواجه هستند، وابستگی شدید فرزندان شان به تلفنهای همراه و شبکههای اجتماعی است. والدین اغلب با نگرانی مراجعه میکنند و از این که فرزندشان ساعتهای طولانی را در فضای مجازی میگذراند، گله دارند. این وضعیت بهوضوح بر عملکرد تحصیلی بچهها اثر منفی گذاشته است.
شبزندهداریهای ناشی از استفاده بیرویه از موبایل، یکی از دلایل کاهش کیفیت خواب و افت سطح یادگیری در مدارس است. در واقع، نوجوانانی که نیمهشبها همچنان در حال فعالیت در فضای مجازی هستند، صبحها تمرکز کافی ندارند و به همین دلیل سطح تحصیلیشان افت کرده است. افزون بر این، نشستنهای طولانیمدت، کمتحرکی، و قرار گرفتن مداوم در وضعیتهای ناصحیح جسمانی، بهویژه برای کودکان در حال رشد، عوارض فیزیکی نگرانکنندهای دارد.
از این رو خانوادهها باید با همکاری مشاوران، چارچوب مشخصی برای استفاده از فضای مجازی در نظر بگیرند. تعیین زمان مشخص برای استفاده از گوشی و نظارت اصولی بر محتوای مصرفشده توسط کودکان و نوجوانان، از راهکارهای مهم پیشگیرانه است.
*آیا اعتیاد به فضای مجازی در سنین خاصی بیشتر دیده میشود یا همه گروههای سنی را درگیر کرده است؟
متأسفانه، این نوع وابستگی محدود به گروه سنی خاصی نیست. با در دسترس بودن تلفنهای هوشمند برای تمامی اقشار، ما شاهد افزایش وابستگی در تمام سنین هستیم؛ از نوجوانان گرفته تا بزرگسالان و حتی سالمندان.
نکته نگرانکننده این است که بسیاری از کاربران حتی زمانی که دلیلی برای استفاده ندارند، باز هم به گوشیهای شان سر میزنند. عمده زمان صرفشده در فضای مجازی نیز نه برای آموزش و رشد، بلکه برای سرگرمیهای سطحی یا مصرف بیهدف محتواست. این رویکرد باعث هدررفت زمان، کاهش تمرکز و در نهایت، شکلگیری یک الگوی رفتاری اعتیادگونه میشود.
افراد بسیاری حتی در هنگام خواب نیز نمیتوانند از گوشیشان دل بکنند، و این خود نشانهای روشن از وابستگی روانی است. اگر استفاده از فضای مجازی بهطور افراطی ادامه پیدا کند، به مرور تبدیل به عادت ناسالمی میشود که ترک آن برای فرد همراه با اضطراب، بیقراری و گاهی علائم افسردگی خواهد بود.
*این وابستگی اینترنتی چه تأثیری بر روابط خانوادگی و کیفیت زندگی زناشویی داشته است؟
تأثیر این وابستگی بر روابط زوجین بسیار ملموس و نگرانکننده است. بسیاری از مراجعان به ما میگویند که همسرشان تا دیروقت در شبکههای اجتماعی مشغول است و این مسئله موجب فاصله گرفتن عاطفی آنها شده است. دیگر زمان کمتری برای گفتگو، تعامل یا حتی صرف وعدههای غذایی مشترک وجود دارد.
جالب است بدانید بسیاری از زوجها اعلام میکنند که به دلیل فشارهای روانی، مشکلات اقتصادی یا دغدغههای روزمره، ترجیح میدهند با گوشی خود سرگرم شوند تا با واقعیت مواجه شوند. اما مشکل دقیقاً از همینجا آغاز میشود. این «پناه بردن» به فضای مجازی به مرور زمان تبدیل به یک «جایگزین» برای تعامل واقعی میشود و شکاف بین زوجین را عمیقتر میکند.
درواقع، حضور پررنگ گوشیهای هوشمند در زندگی زناشویی، بدون مدیریت، میتواند آرامش و کیفیت زندگی مشترک را تهدید کند.
*آیا میتوان گفت افراد برای فرار از مشکلات روانی، از جمله افسردگی، به فضای مجازی پناه میبرند؟
دقیقاً همینطور است. بسیاری از افرادی که درگیر افسردگی پنهان، اضطراب، یا احساس پوچی هستند، فضای مجازی را همچون پناهگاهی برای گریز از واقعیت انتخاب میکنند. آنها ساعاتی را در این فضا میگذرانند تا ذهنشان را از تنشها و فشارهای زندگی دور نگه دارند.
برخی از مراجعان ما بهصراحت عنوان میکنند که وقتی وارد شبکههای اجتماعی میشوند، حس میکنند از مشکلات فاصله گرفتهاند و برای مدتی ذهنشان آرام میشود. این تسکین موقتی است، اما وابستگی پدیدآمده، فرد را از مواجهه با مشکل واقعی بازمیدارد.
بهجای مراجعه به مشاور و درمانگر برای حل مسئله، فرد ترجیح میدهد با «خوددرمانی دیجیتال» روزگار بگذراند؛ روشی که نهتنها مشکل را حل نمیکند، بلکه وابستگی جدیدی ایجاد میکند. در نهایت، این رفتار ممکن است چرخه معیوبی از تنهایی، اضطراب و وابستگی روانی را شکل دهد.
*سخن پایانی شما برای خانوادهها چیست؟
فضای مجازی، همانگونه که میتواند فرصت باشد، تهدید نیز هست؛ بستگی دارد که چگونه از آن استفاده شود. خانوادهها باید آگاهانه و مسئولانه عمل کنند. نظارت خشک و کنترلگرایانه راهحل نیست، بلکه ایجاد فرهنگ مصرف صحیح و آموزش مهارتهای خودکنترلی و استفاده آگاهانه، کلید مقابله با اعتیاد دیجیتال است.
ما در جهانی زندگی میکنیم که قطع ارتباط کامل با فناوری نه ممکن است و نه منطقی. اما میتوان با تعیین مرزهای مشخص، کاهش ساعات استفاده، و جایگزینی فعالیتهای سالم مانند ورزش، مطالعه یا ارتباط انسانی، به تعادل در زندگی دیجیتال رسید.
از همه مهمتر، اگر احساس میکنید شما یا اعضای خانوادهتان به فضای مجازی وابسته شدهاید و این مسئله بر کیفیت زندگیتان اثر گذاشته، حتماً از مشاوران متخصص کمک بگیرید. پنهان کردن یا انکار مشکل، تنها آن را مزمنتر میکند.