اجتماعی 06 خرداد 1404 - 1 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
دکتر امان الله قرایی مقدم جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه

پیری جمعیت زیر سایه بحران اقتصادی

بر کسی پوشیده نیست که در دهه اخیر، یکی از مهم‌ترین تحولات جمعیتی ایران کاهش چشمگیر نرخ باروری و موالید بوده است؛ تحولی که ابعاد و پیامدهای آن از مرزهای فردی و خانوادگی فراتر رفته و آینده اجتماعی، اقتصادی و امنیتی کشور را تهدید می‌کند. در حالی که برخی تحلیل‌گران کوشیده‌اند این پدیده را ناشی از تغییر ارزش‌های فرهنگی، مدرنیزاسیون یا تحولات سبک زندگی بدانند، مطالعات عمیق جامعه‌شناختی و بررسی‌های میدانی روشن می‌سازند که عامل محوری و بنیادین در کاهش نرخ تولد، شرایط اقتصادی ناپایدار، بی‌اعتمادی به آینده و فشارهای معیشتی فزاینده بر خانواده‌هاست.

دکتر امان الله قرایی مقدم

بر کسی پوشیده نیست که در دهه اخیر، یکی از مهم‌ترین تحولات جمعیتی ایران کاهش چشمگیر نرخ باروری و موالید بوده است؛ تحولی که ابعاد و پیامدهای آن از مرزهای فردی و خانوادگی فراتر رفته و آینده اجتماعی، اقتصادی و امنیتی کشور را تهدید می‌کند. در حالی که برخی تحلیل‌گران کوشیده‌اند این پدیده را ناشی از تغییر ارزش‌های فرهنگی، مدرنیزاسیون یا تحولات سبک زندگی بدانند، مطالعات عمیق جامعه‌شناختی و بررسی‌های میدانی روشن می‌سازند که عامل محوری و بنیادین در کاهش نرخ تولد، شرایط اقتصادی ناپایدار، بی‌اعتمادی به آینده و فشارهای معیشتی فزاینده بر خانواده‌هاست.
در گذشته، خانواده ایرانی یکی از گسترده‌ترین و فرزندمحورترین ساختارهای اجتماعی خاورمیانه بود. فرزندآوری نه‌تنها امری طبیعی، بلکه یک فضیلت محسوب می‌شد. اما امروز، در میانه بحران‌های متراکم اقتصادی، این ارزش دیرین به بن‌بست تصمیم‌گیری رسیده است. زوج‌ها در آغاز زندگی مشترک خود، به جای رؤیای تربیت فرزند، درگیر محاسبه هزینه‌های اجاره مسکن، شیر خشک، پوشک، آموزش ابتدایی و درمان هستند. به زبان ساده، آن‌ها از آوردن فرزند به دنیایی که خود در آن امنیت مالی ندارند، سر باز می‌زنند.
افزایش نرخ بیکاری، کاهش قدرت خرید، نبود مسکن مناسب و گرانی بی‌سابقه مایحتاج اولیه، مهم‌ترین موانع اقتصادی فرزندآوری هستند. این موانع، نه‌تنها میل به فرزندآوری را کاهش داده‌اند، بلکه اساس تصمیم‌گیری عقلانی خانواده‌ها درباره آینده را دگرگون کرده‌اند.
یکی از برداشت‌های رایج اما گمراه‌کننده در تحلیل بحران جمعیت، تقلیل آن به تغییرات فرهنگی یا افزایش تحصیلات زنان است. گرچه نمی‌توان تأثیر عوامل فرهنگی و تحولی را انکار کرد، اما هیچ جامعه‌ای صرفاً به دلیل مدرن شدن یا تحصیلکرده شدن زنان، به سمت ناباروری جمعی نمی‌رود.
شواهد بین‌المللی نشان می‌دهد که حتی در جوامع مدرن و صنعتی، زمانی که دولت‌ها با سیاست‌های حمایتی اقتصادی و اجتماعی از خانواده‌ها پشتیبانی کرده‌اند، روند کاهش زاد و ولد متوقف یا متعادل شده است. نمونه بارز آن کشورهای اسکاندیناوی، فرانسه و حتی مجارستان هستند که با حمایت‌های پایدار اقتصادی توانسته‌اند نرخ باروری را نسبتاً تثبیت کنند.
در مقابل، کشورهایی چون کره جنوبی و ژاپن، که علی‌رغم توسعه اقتصادی، نتوانستند سیاست‌های حمایت از خانواده را جدی بگیرند، اکنون با بحران‌های شدید جمعیتی و کاهش پایدار نرخ تولد روبه‌رو هستند؛ بحرانی که ایران نیز در آستانه آن ایستاده است.
بر اساس آمارهای رسمی، نرخ باروری در ایران از حدود ۶.۵ فرزند به ازای هر زن در دهه ۶۰، به حدود ۱.۶ در سال‌های اخیر رسیده است. ادامه این روند به‌طور اجتناب‌ناپذیر منجر به پیری ساختار جمعیت، افزایش نسبت سالمندان، کاهش جمعیت فعال و در نهایت، اختلال در نظام‌های اقتصادی و اجتماعی کشور خواهد شد.
تصویر جامعه آینده، در صورت بی‌توجهی به این روند، چنین است؛ کلاس‌های درس خالی‌تر، کارگاه‌های تولیدی با کمبود نیروی کار، صندوق‌های بازنشستگی ورشکسته و دولت در پاسخ به نیازهای رو به رشد جامعه سالمندان ناتوان خواهد بود. چنین جامعه‌ای نه‌تنها از منظر اقتصادی آسیب‌پذیر خواهد بود، بلکه در سطح بین‌المللی نیز رقابت‌پذیری خود را از دست خواهد داد.
در سال‌های اخیر، تلاش‌هایی برای ترویج فرزندآوری از طریق تبلیغات فرهنگی یا اعطای مشوق‌های محدود مالی صورت گرفته است. اما این اقدامات ـ گرچه در نیت خیرخواهانه‌اند ـ به دلیل ناپایداری، مقطعی بودن و نادیده‌گرفتن ریشه‌های اقتصادی بحران، تأثیر ملموسی بر تصمیم زوج‌ها نداشته‌اند.
فرزندآوری یک “انتخاب اقتصادی” است، نه صرفاً یک “انتخاب اخلاقی”. وقتی زوجی از تأمین مخارج ابتدایی زندگی خود عاجز است، شعارهای فرهنگی یا پاداش‌های کوتاه‌مدت نمی‌تواند آن‌ها را به فرزندآوری سوق دهد. زوج‌ها به امنیت شغلی، مسکن قابل‌دسترس، خدمات درمانی پایدار، و سیستم آموزشی باکیفیت نیاز دارند تا آینده فرزندان خود را قابل‌پیش‌بینی و قابل‌تحمل ببینند.
به اعتقاد بنده، برای توقف روند کاهش جمعیت و تقویت باروری، باید به جای درمان‌های سطحی، به سراغ اصلاحات ساختاری رفت. این اصلاحات، دست‌کم در چند محور اصلی باید طراحی و اجرا شود.
حمایت هدفمند از خانواده‌های جوان: از جمله پرداخت یارانه‌های بلندمدت به فرزندان، بیمه‌های ویژه مادران و تسهیلات گسترده برای تولد و تربیت فرزند.
توسعه خدمات عمومی رایگان یا ارزان: به‌ویژه در حوزه آموزش، درمان و حمل‌ونقل شهری.
توانمندسازی زنان در محیط کار: با ایجاد مهدکودک‌های شرکتی، مرخصی زایمان مؤثر و فرصت‌های برابر شغلی برای مادران.
کنترل تورم و ایجاد امنیت اقتصادی پایدار: برای تقویت اعتماد عمومی نسبت به آینده اقتصادی کشور.
سیاست‌های مسکن حمایتی برای زوج‌های فاقد خانه: مانند واگذاری زمین یا آپارتمان با بازپرداخت‌های بلندمدت و منع سوداگری در بازار مسکن.
بحران جمعیت در ایران بیش از آن‌که فرهنگی باشد، اقتصادی است. جامعه‌ای که توان تأمین نان امروزش را ندارد، فرزندان فردای خود را به دنیا نخواهد آورد. اگر اقتصاد خانواده تقویت نشود، اگر امنیت شغلی جوانان تأمین نگردد، اگر مسکن و درمان و آموزش به کالای لوکس تبدیل شود، نه‌تنها فرزندی به دنیا نمی‌آید، که امید نیز از میان می‌رود.
ایران نیازمند یک بازنگری جدی و علمی در سیاست‌های جمعیتی خود است؛ بازنگری‌ای که اقتصاد را در قلب برنامه‌ریزی‌ها قرار دهد و آینده‌ را نه با شعار، بلکه با نان، مسکن، آموزش و درمان بسازد. تنها در این صورت است که فرزندآوری بار دیگر به یک انتخاب طبیعی، انسانی و اجتماعی بدل خواهد شد، نه به یک دغدغه پراضطراب و پرهزینه.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *