فرهنگی 11 خرداد 1404 - 1 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
نوآوران بررسی می کند

چرا مردم موسیقی پاپ را دوست دارند؟

موسیقی عامه‌پسند یا همان موسیقی پاپ، در شریان‌های روزمره ما جاری‌ست. صدای آن را از بلندگوهای فروشگاه‌ها، هدفون نوجوانان، خودروها و صفحات پربازدید شبکه‌های اجتماعی می‌شنویم. ترانه‌هایی با ملودی ساده، ترنم‌های آشنا و واژه‌هایی که بی‌درنگ در ذهن می‌نشینند. اما پشت این سادگی ظاهری، دنیایی پیچیده از احساس نهفته است. موسیقی پاپ تنها یک سرگرمی نیست؛ نشانه‌ای‌ست از وضعیت روانی، اقتصادی و فرهنگی ما.

موسیقی پاپ

ساره زندیه

موسیقی عامه‌پسند یا همان موسیقی پاپ، در شریان‌های روزمره ما جاری‌ست. صدای آن را از بلندگوهای فروشگاه‌ها، هدفون نوجوانان، خودروها و صفحات پربازدید شبکه‌های اجتماعی می‌شنویم. ترانه‌هایی با ملودی ساده، ترنم‌های آشنا و واژه‌هایی که بی‌درنگ در ذهن می‌نشینند. اما پشت این سادگی ظاهری، دنیایی پیچیده از احساس نهفته است. موسیقی پاپ تنها یک سرگرمی نیست؛ نشانه‌ای‌ست از وضعیت روانی، اقتصادی و فرهنگی ما.
موسیقی پاپ را اغلب با عنوان “موسیقی مردمی” یا “عامه‌پسند” می‌شناسند، اما این عنوان گمراه‌کننده است. چون پاپ الزاماً آن چه مردم می‌خواهند نیست، بلکه گاه آن چیزی است که بازار یا رسانه به خورد مردم می‌دهند. موسیقی پاپ، بر پایه ساختاری ساده، ملودی‌های تکرارشونده، و ترانه‌هایی اغلب درباره عشق، شکست یا رویاهای دوردست بنا شده است. هدف آن جذب سریع شنونده، تولید انبوه و چرخش بالا در بازار است.
اما همین ویژگی‌ها باعث شده است تا بسیاری از منتقدان، آن را سطحی، کلیشه‌ای و بی‌ریشه بخوانند. در حالی که اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، موسیقی پاپ آینه‌ای از وضعیت احساسی و فکری جامعه است. این که مردم امروز چه می‌خواهند بشنوند، از چه می‌ترسند، و چطور خود را تسکین می‌دهند.
در ایران، موسیقی پاپ پس از انقلاب دچار دگرگونی‌های فراوانی شد. تا سال‌ها تولید رسمی آن ممنوع بود. با باز شدن فضا در دهه ۷۰ و سپس رسمی شدن فعالیت موسیقی پاپ در دهه ۸۰، سیل بزرگی از خوانندگان وارد بازار شدند. این‌بار اما نه فقط برای بازتاب فرهنگ، بلکه برای رقابت در بازاری پر از محدودیت و ذائقه‌هایی دستخوش تغییر.
موسیقی پاپ ایرانی همواره میان سنت و مدرنیته، میان خواست مردم و خطوط قرمز نظارتی و میان ذوق هنری و سودآوری مالی، در نوسان بوده است. نتیجه، شکل‌گیری سبکی منحصر به‌ فرد از پاپ شده که نه کاملاً تقلید از غرب است و نه یک موسیقی بومی اصیل. بلکه تلفیقی از سبک‌های غربی، لهجه‌های محلی، سنت‌های شرقی و ساختارهای بازارمحور است.

*زبان ترانه‌ها
یکی از ویژگی‌های برجسته موسیقی پاپ، تأکید آن بر ترانه است. اما ترانه‌های پاپ ایرانی غالباً درگیر تکرار مضمون‌اند: شکست عشقی، وابستگی عاطفی، امیدهای ناتمام، دلتنگی و گاهی شادی‌های سطحی. این مضمون‌ها، اغلب با زبانی عاطفی اما کم‌عمق بیان می‌شوند. گویا موسیقی پاپ به دنبال شکلی از همدردی جمعی است، اما بدون چالش‌برانگیزی، بدون عمیق شدن در درد.
در این میان، برخی آثار توانسته‌اند فراتر از کلیشه بروند و با روایت‌های خلاقانه، مفاهیم اجتماعی یا زبان استعاری، در دل پاپ جریان متفاوتی ایجاد کنند. اما این‌ها استثنا هستند نه قاعده. فضای پاپ به‌طور کلی از ریسک‌پذیری در معناگریزان است. چرا؟ چون مخاطب پاپ “همه مردم” هستند، و “همه” را با یک لحن ساده می‌توان جذب کرد.

*موسیقی پاپ و رسانه‌ها؛ رابطه‌ای دوسویه
نمی‌توان از موسیقی پاپ سخن گفت و از نقش رسانه‌ها غافل ماند. شبکه‌های اجتماعی، پلتفرم‌های پخش موسیقی و حتی الگوریتم‌های هوش مصنوعی، تأثیر مستقیمی بر محبوبیت آهنگ‌ها دارند. آهنگی که بیشتر شنیده می‌شود، بیشتر در پیشنهادها قرار می‌گیرد و همین بازخورد، تولیدکنندگان را به سمت فرمول‌های تکراری سوق می‌دهد.
در چنین چرخه‌ای، نوآوری و خلاقیت قربانی می‌شوند و جای خود را به تولیدات قابل پیش‌بینی می‌دهند. این یک دور باطل است؛ تولید برای جذب مخاطب و مخاطب‌سازی بر اساس تولید. در این میان، هنرمندانی که قصد دارند معنایی عمیق‌تر یا تجربه‌ای متفاوت ارائه دهند، به حاشیه رانده می‌شوند، یا باید راه خود را از مسیرهای مستقل، کنسرت‌های خاص، یا رسانه‌های غیررسمی پیدا کنند.
با همه این نقدها، نمی‌توان از محبوبیت بالای پاپ گذشت. اما چرا مردم به این موسیقی گرایش دارند؟ دلایل مختلفی در این زمینه مطرح است:
فرار از استرس‌ها و فشارهای روزمره: در جهانی پر از اضطراب، موسیقی پاپ راهی‌ست برای رهایی لحظه‌ای.
قابلیت هم‌خوانی و ارتباط احساسی ساده: پاپ زبانی ساده دارد، احساساتی شبیه احساس ما بیان می‌کند و برای بسیاری حکم همراهی عاطفی دارد.
دسترسی‌پذیری و حضور همه‌جایی: پاپ در همه‌جا هست، و انتخابش، هزینه ذهنی یا زمانی زیادی نمی‌طلبد.
حس تعلق و اشتراک جمعی: گوش دادن به آهنگ‌های پاپ باعث می‌شود احساس کنیم بخشی از یک «اکثریت» هستیم؛ تجربه‌ای جمعی که با ماجراهای زندگی دیگران هم‌دلی دارد.
از این منظر، شاید باید موسیقی پاپ را نه به عنوان یک هنر متعالی، بلکه به عنوان زبان روزمره احساسات جمعی نگاه کرد. زبانی که هرچند ساده، اما واقعی و ملموس است.

*راه نجات موسیقی پاپ چیست؟
عده‌ای بر این باورند که موسیقی پاپ در مسیر سقوط کیفی‌ست و باید نجات پیدا کند. اما شاید سؤال مهم‌تر این باشد: نجات از چه؟ و به کجا؟
موسیقی پاپ قرار نیست جایگزین موسیقی کلاسیک، سنتی یا تجربی باشد. کارکردش متفاوت است. آنچه نیاز به اصلاح دارد، نه اصل وجود پاپ، بلکه روندهای کلیشه‌ساز، سانسورگر، و بازاری‌محور آن است.
در دل همین موسیقی پاپ، می‌توان فضاهایی برای خلاقیت، آگاهی‌بخشی، یا حتی انتقاد اجتماعی گشود. به شرطی که فضا برای تجربه‌گرایی هنری، ترانه‌سرایی متفکرانه، و تنوع سبک‌ها فراهم شود.
اگر موسیقی پاپ قرار است بازتاب احساسات جامعه باشد، جامعه‌ای که مدام در حال تغییر است، سزاوار موسیقی‌ای متنوع‌تر، چندصداتر و پویاتر است. این نیاز، از دل خود مردم برمی‌خیزد، نه صرفاً از نخبگان.
موسیقی عامه‌پسند را نه باید ساده‌لوحانه ستود، نه از سر نخوت فرهنگی کوبید. این موسیقی، زبان زمانه ماست. بازتابی از خواسته‌ها، دردها، امیدها و تنهایی‌هایی که در گوشه‌گوشه جامعه جریان دارند. پاپ می‌تواند سطحی باشد، اما در عین حال می‌تواند صادق باشد. می‌تواند تقلیدی باشد، اما گاهی آینه‌ای برای خودشناسی‌ست.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *