اجتماعی 11 اردیبهشت 1404 - 2 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
نوآوران در گفت و گو با عضو انجمن روان شناسی ایران بررسی می کند

چطور بی‌سوادی عاطفی، خانواده‌ها را تهدید می‌کند؟

در زندگی امروز، به‌ویژه در دنیای پرشتاب و پرتنش امروزی، یکی از چالش‌های بزرگ خانواده‌ها، عدم توانایی در درک و مدیریت احساسات و عواطف است. بی‌سوادی عاطفی، به‌عنوان یک معضل در روابط انسانی، می‌تواند زندگی خانوادگی را به دام خود کشانده و به تخریب پیوندهای عاطفی و روابط نزدیک بین اعضای خانواده منجر شود. این نوع بی‌سوادی، نه در کتاب‌ها و نهادهای آموزشی، بلکه در بطن روابط انسانی و به‌ویژه در درک احساسات و نیازهای یکدیگر شکل می‌گیرد و در نهایت موجب ایجاد فاصله‌های عاطفی عمیق بین اعضای خانواده می‌شود.

طلاق عاطفی

هدیه نوری
روزنامه نگار

در زندگی امروز، به‌ویژه در دنیای پرشتاب و پرتنش امروزی، یکی از چالش‌های بزرگ خانواده‌ها، عدم توانایی در درک و مدیریت احساسات و عواطف است. بی‌سوادی عاطفی، به‌عنوان یک معضل در روابط انسانی، می‌تواند زندگی خانوادگی را به دام خود کشانده و به تخریب پیوندهای عاطفی و روابط نزدیک بین اعضای خانواده منجر شود. این نوع بی‌سوادی، نه در کتاب‌ها و نهادهای آموزشی، بلکه در بطن روابط انسانی و به‌ویژه در درک احساسات و نیازهای یکدیگر شکل می‌گیرد و در نهایت موجب ایجاد فاصله‌های عاطفی عمیق بین اعضای خانواده می‌شود.
خانواده، به‌عنوان نخستین نهاد اجتماعی که فرد در آن رشد می‌کند، تأثیرات عمده‌ای بر شکل‌گیری شخصیت و روابط عاطفی او دارد. اعضای خانواده باید قادر باشند درک کنند که هر فرد، با مجموعه‌ای از احساسات پیچیده، تجربیات و نیازهای روانی وارد این روابط می‌شود. بی‌سوادی عاطفی وقتی به درستی تشخیص داده نشود و به حال خود رها شود، می‌تواند باعث تداوم مشکلاتی همچون سوء تفاهم‌ها، کمبود احساس امنیت عاطفی، بی‌توجهی به نیازهای دیگران و حتی ایجاد خشونت‌های عاطفی در خانواده شود.
این مشکل، در سطوح مختلف خانواده می‌تواند نمود پیدا کند؛ از اختلافات زناشویی گرفته تا مشکلات میان والدین و فرزندان. هنگامی که اعضای خانواده به‌طور مؤثر و سالم احساسات خود را مدیریت نمی‌کنند و نمی‌توانند با زبان عاطفی مناسب ارتباط برقرار کنند، روابطشان از درون متزلزل می‌شود و به‌تدریج فاصله‌های عاطفی و روانی گسترده‌تری ایجاد می‌شود که حتی به نظر غیرقابل‌برطرف می‌آید.
در همین خصوص دکتر مهسا بشار، عضو انجمن روان شناسی ایران و عضو انجمن روان شناسی آمریکا در گفت و گو با نوآوران اظهار داشت: بی‌سوادی عاطفی به‌طور گسترده‌تری به معنای ناتوانی در شناخت و مدیریت احساسات است. این ناتوانی ممکن است در قالب عدم توانایی در ابراز محبت، ناتوانی در درک نیازهای عاطفی دیگران یا حتی سوء استفاده از احساسات دیگران در قالب کنترل و دستکاری عاطفی باشد. به عبارت دیگر، بی‌سوادی عاطفی به معنای عدم آگاهی یا درک درست از خود و دیگران در زمینه احساسات و عواطف است. در چنین شرایطی، روابط انسانی به‌ویژه در فضای خانواده دچار اختلال می‌شود و پایه‌های اعتماد، ارتباط و همبستگی از بین می‌رود.
وی افزود: این مشکل، در خانواده‌ها و در روابط زناشویی به‌ویژه نگران‌کننده است، زیرا خانواده به‌عنوان بستری برای رشد و پرورش عاطفی افراد باید نقش حمایتی و محافظتی داشته باشد. هرگاه یکی از اعضای خانواده قادر به شناسایی و بیان احساسات خود نباشد، یا احساسات دیگران را درک نکند، این عدم توانایی می‌تواند باعث ایجاد سوء تفاهم‌های متعدد و آسیب‌های عاطفی در پیوندهای خانوادگی شود. به‌عنوان مثال، در بسیاری از موارد، زوجین نمی‌توانند به‌درستی احساسات خود را به یکدیگر منتقل کنند یا احساسات یکدیگر را درک کنند، که منجر به نارضایتی‌های عاطفی، کمبود محبت و حتی بروز بحران‌های زناشویی می‌شود.
دکتر بشار عنوان کرد: یکی از علل عمده بی‌سوادی عاطفی، نبود آموزش‌های لازم در زمینه هوش عاطفی از دوران کودکی است. کودکانی که در محیطی رشد می‌کنند که در آن به احساسات و نیازهای عاطفی‌شان توجه نمی‌شود، به‌طور ناخودآگاه در بزرگسالی با مشکل درک و مدیریت احساسات خود روبه‌رو می‌شوند. آن ها یاد نمی‌گیرند که چگونه در شرایط فشار عاطفی، خود را کنترل کنند و به روابط انسانی سالم ادامه دهند. این عدم آموزش، به‌ویژه در فرهنگ‌هایی که به‌طور سنتی بر اهمیت عقل و منطق بیش از احساسات تأکید دارند، پررنگ‌تر می‌شود.

*ریشه‌یابی بی‌سوادی عاطفی
وی تصریح کرد: ریشه‌های بی‌سوادی عاطفی را می‌توان در عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی و روانی جستجو کرد. در بسیاری از جوامع، به‌ویژه جوامع سنتی‌تر، احساسات به‌عنوان موضوعی ثانویه یا حاشیه‌ای در نظر گرفته می‌شود. این جوامع بیشتر بر عقل و منطق تأکید دارند و کمتر به آموزش و پرورش هوش عاطفی پرداخته می‌شود. به‌علاوه، فشارهای اجتماعی و اقتصادی نیز می‌تواند منجر به ایجاد بی‌سوادی عاطفی شود. هنگامی که افراد تحت استرس‌های شدید اقتصادی یا اجتماعی قرار دارند، ممکن است تمرکز خود را بر حل مسائل عملی و مادی معطوف کنند و از پردازش و توجه به احساسات خود غافل شوند. علاوه بر این، خانواده‌ها نقش عمده‌ای در شکل‌گیری مهارت‌های عاطفی دارند. کودکانی که در خانواده‌هایی رشد می‌کنند که در آن، ابراز احساسات به‌طور مناسب تشویق نمی‌شود یا حتی سرکوب می‌شود، معمولاً در بزرگسالی مشکلات بیشتری در مدیریت و ابراز احساسات خود دارند. عدم توانایی در ابراز محبت یا حتی درک احساسات دیگران، یکی از نشانه‌های بارز بی‌سوادی عاطفی است.

*علل بی‌سوادی عاطفی
این عضو انجمن روان شناسی ایران مطرح کرد: از آن جایی که در بسیاری از جوامع، کودکان بیشتر بر مهارت‌های شناختی و عقلانی تمرکز دارند و آموزش‌های عاطفی به آن ها داده نمی‌شود، این افراد در بزرگسالی دچار ناتوانی در شناخت و مدیریت احساسات خود می‌شوند. در دنیای پرمشغله و پراسترس امروز، افراد بیشتر به تأمین نیازهای مادی و اجتماعی خود توجه می‌کنند و از توجه به مسائل عاطفی خود و دیگران غافل می‌شوند. در برخی از جوامع، احساسات و عواطف به‌عنوان موضوعاتی ثانویه در نظر گرفته می‌شوند و بر اساس الگوهای اجتماعی و فرهنگی، توجه به احساسات کمتر از منطق و عقلانیت اهمیت دارد.
دکتر بشار، ابراز داشت: تجربه‌های منفی و آسیب‌های روانی در دوران کودکی، مانند طلاق والدین، فقدان یا بی‌توجهی والدین و یا حتی خشونت‌های خانوادگی، می‌تواند به‌طور عمده بر توانایی فرد در مدیریت احساسات خود تأثیر بگذارد. از دوران کودکی باید آموزش‌های هوش عاطفی، شامل شناسایی، درک و ابراز احساسات، به‌طور جدی مورد توجه قرار گیرد. این آموزش‌ها باید در مدارس و حتی در خانواده‌ها به‌طور مستمر ارائه شود. یکی از بهترین راهکارها برای رفع بی‌سوادی عاطفی، ایجاد فضایی برای گفتگوهای آزاد و سالم در خانواده است. اعضای خانواده باید تشویق شوند که احساسات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و از قضاوت‌های منفی خودداری کنند.

*تقویت مهارت‌های ارتباطی
این عضو انجمن روان شناسی ایران گفت: برای جلوگیری از سوء تفاهم‌ها و تقویت روابط عاطفی، نیاز به آموزش مهارت‌های ارتباطی در خانواده‌ها وجود دارد. این مهارت‌ها شامل گوش دادن فعال، همدلی و ابراز احساسات به شیوه‌ای صحیح است. در صورت لزوم، مشاوره روان‌شناختی می‌تواند کمک شایانی به فرد یا خانواده‌هایی کند که درگیر مشکلات عاطفی و روانی هستند. روان‌شناسان می‌توانند ابزارهایی برای مدیریت احساسات و بهبود روابط خانوادگی ارائه دهند. خانواده‌ها باید یاد بگیرند که احساسات یکدیگر را بپذیرند و به آن احترام بگذارند، حتی اگر آن احساسات منطبق با انتظارات یا خواسته‌های آنها نباشد.
دکتر بشار در پایان بیان کرد: بی‌سوادی عاطفی، از جمله معضلات مهمی است که می‌تواند روابط خانوادگی را به خطر اندازد و باعث آسیب‌های جبران‌ناپذیری شود. این بی‌سوادی نه تنها فرد را در درک و ابراز احساسات خود ناتوان می‌کند، بلکه موجب سوء تفاهم‌ها، احساسات سرکوب‌شده و در نهایت فروپاشی روابط می‌شود. با آموزش صحیح، گفتگوهای آزاد و احترام به احساسات، می‌توان این معضل را در جوامع مختلف کاهش داد و به روابط انسانی سالم‌تر و پررنگ‌تری دست یافت.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *