مشکلات تیم های لیگ برتری از آنجایی شروع می شود که انتخاب و برکناری سرمربی، زودتر از تصورات به وقوع می پیوندد و حرفه ای گری هم آنچنان اهمیت خاصی در این قضایا ندارد!
معین احمدوند – مشکلات تیم های لیگ برتری از آنجایی شروع می شود که انتخاب و برکناری سرمربی، زودتر از تصورات به وقوع می پیوندد و حرفه ای گری هم آنچنان اهمیت خاصی در این قضایا ندارد!پس از جدایی گاریدو از پرسپولیس و رفتن از ایران در عصر دوشنبه، مديران پرسپولیس به دنبال گزینه ای مناسب برای ادامه فصل هستند و هنوز مشخص نیست که سرمربی بعدی سرخ پوشان، اهل کجاست. البته احتمال این قضیه هم می رود که حتی مربیان سابق به تیم بازگردند و هدایت تیم را مجدداً به دست بگیرند.
از لحظه ای که خبر جدایی گاریدو از قرمز های پایتخت قطعی و رسانه ای شد، اسامی زیادی اعم از داخلی و خارجی برای جانشینی مربی اسپانیایی فهرست و لیست شدند و احتمالا هواداران پرسپولیس باید تا پایان نیم فصل اول برای روشن شدن تکلیف چهره دوم نیمکت در لیگ بیست و چهارم، منتظر بمانند و صبوری به خرج دهند.اما مسئله ای که در چنین زمینه ای مورد بحث و ارزیابی قرار می گیرد این است که چرا برخی تیم ها همانند پرسپولیس در شرایط سخت و پیچیده، به سراغ مربیان سابق قبلی خود می روند و به شدت خواستار بازگشت آنها به تیم هستند؟
این ماجرا در حالی است که مربیان اسبق با تیم های فعلی خود قراردادی حرفه ای امضا کرده و جدایی آنها از باشگاه فعلی، به هیچ وجه اخلاقی و حرفهای نیست. فراموش نکنیم که در فوتبال روز دنیا، به ندرت چنین اتفاقات عجیبی برای مربیان رخ میدهد. مصداق بارز این موضوع، یحیی گل محمدی و اوسمار هستند. گفته می شود هواداران راضی به برگشت یکی از این دو مربی هستند و علاوه بر هواداران، مدیران پرسپولیس هم دوست دارند با توجه به سابقه و شناخت دو سرمربی مدنظر از تیم، این انتقال و جا به جایی هرچه زودتر اتفاق بیفتد.
از قرار معلوم آن جور که پیداست هیچ کدام از این دو مربی در حال حاضر میل و علاقه ای برای بازگشتی دوباره به جمع پرسپولیسی ها ندارند و بعید است که به همین راحتی از تیم های فعلی خود جدا شوند و در نیم فصل دوم بر روی نیمکت پرسپولیس بنشینند. هرچند ناگفته نماند که اگر اوسمار و یحیی گل محمدی هم به این بازگشت رضایت می دادند، اقدام و پیشنهاد پرسپولیسی ها دقیقا در شرایطی که نیم فصل اول هنوز به اتمام نرسیده، به خودی خود کاملا غیر حرفه ای به حساب می آمد.
فسخ قرارداد مربیان سابق و خواهش و تمنا از آنها برای بازگشت و ایفا کردن نقش منجی در وضعیت نه چندان جالب تیم، صورت و ظاهر آنچنان خوبی برای تیم بزرگی به مثابه پرسپولیس ندارد. در حالی که همان مربیان با تیم های فعلی خود قرارداد دارند و طبعا اجازه جدایی برای آنها سخت صادر می شود و حتی گاهی اوقات محال و نشدنی است.
با وجود گذشت بیست و چهار سال از اولین دوره لیگ برتر و تماشای نسخه بیست و چهارم لیگ برتر، همچنان این عادات بد در بعضی تیم ها ترک نشده و مسبوق به سابقه بوده که برخی مربیان در برخی فصول اخیر، نیم فصل اول سرمربی یک تیم و در نیم فصل دوم هدایت تیمی دیگر را برعهده می گیرند! برای امید روانخواه هم دقیقا چنين اتفاقی افتاد و بعد از کسب نتایج خوب با تیم پیکان در لیگ آزادگان، خیلی زود نظر مسئولان تیم لیگ برتری هوادار را به خود جلب کرد و پس از رهبری پیکان تهران در پانزده دیدار از لیگ یک، حال باید سکاندار تیم هوادار در لیگ برتر باشد! البته اطلاع و آگاهی از اینکه خبر روی کار آمدن و جایگزینی روانخواه به جای مهدی رحمتی، شبانه و در بامداد سهشنبه منتشر شد، خالی از لطف نیست.
به هر روی این موارد نشان میدهد هیچ ثبات و پایداری حتی در تیم های بالای جدولی لیگ برتر وجود ندارد و هر لحظه ممکن است شخصی دیگر جانشین نام های فعلی شوند و سرمربی تیم الف در نیم فصل اول، هدایت تیم ب در نیم فصل دوم را به راحتی انتخاب کند!
نکته عجیب اینجاست که با انجام چنین اقداماتی، ارزش و اعتبار قراردادها، مدت مدیدی است که زیر سوال رفته و از معنای واقعی خود تهی و پوچ شده و عملا با ادامه دار بودن این قصه، برگه قرارداد هیچ معنا و مفهومی ندارد و البته تعهدی را برای سرمربی ایجاد نمی کند.با وجود انتقادات فراوان در رابطه با وضعیتی اینچنین، هر ساله این کمدی مضحک، تکراری ترین سناریو و نمایشی است که هر علاقه مند و مخاطب حرفهای فوتبال ایران را از مشاهده چنین شرایط تلخ و اشتباهی، بیزار می سازد.
شاید درک بهتر جهان حرفهای فوتبال به توسط مدیران باشگاه ها، بتواند کمی اوضاع و احوال آشفته کنونی را سر و سامان دهد و بازار داغ دلالان را به کساد بکشاند!