اجتماعی 21 خرداد 1404 - 3 هفته پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
21 خرداد 1444

چهل سال بعد در چنین روزهایی!

یکی از پژوهشگران فرهنگ فولکلور ایرانی اعلام کرد با توجه به این که در گذشته های دور، در ایران مردم برای تعارف یکدیگر به صرف غذا می گفتند: «حالا شما تشریف بیاورید... بالاخره یک لقمه نان و بوقلمون پیدا می شود که بخوریم!». به نظر می رسد قیمت نان این قدر ارزان بوده که بوقلمون را چاشنی آن کرده و میل می نمودند در حالی که در حال حاضر، نان این قدر گران شده که شما باید دو تا بوقلمون درسته بدهید تا بتوانید یک نان بخرید و از طرفی هم مردم دیگر حاضر نیستند طعمِ این نانِ گران قیمت و کمیاب را با چاشنی هایی مثل بوقلمون و کره و مربا و پنیر و حتی کباب و کله پاچه، خراب کنند!

کاریکاتور گرانی نان

علی زراندوز
یکی از پژوهشگران فرهنگ فولکلور ایرانی اعلام کرد با توجه به این که در گذشته های دور، در ایران مردم برای تعارف یکدیگر به صرف غذا می گفتند: «حالا شما تشریف بیاورید… بالاخره یک لقمه نان و بوقلمون پیدا می شود که بخوریم!». به نظر می رسد قیمت نان این قدر ارزان بوده که بوقلمون را چاشنی آن کرده و میل می نمودند در حالی که در حال حاضر، نان این قدر گران شده که شما باید دو تا بوقلمون درسته بدهید تا بتوانید یک نان بخرید و از طرفی هم مردم دیگر حاضر نیستند طعمِ این نانِ گران قیمت و کمیاب را با چاشنی هایی مثل بوقلمون و کره و مربا و پنیر و حتی کباب و کله پاچه، خراب کنند!
***
چند ماه پس از کشف یک سایت تاریخی در تهران که گمان می شد یک سالن پذیرایی برای مراسم عقد و عروسی باشد، رئیس تیم باستان شناسی که این کشف تاریخی را انجام داده بودند، در جمع خبرنگاران حاضر شده و اعلام کرد که برآوردهای اولیه تیم باستان شناسی درباره کاربری این مکان تاریخی تازه کشف شده اشتباه بوده و این جا احتمالاً سالن برگزاری مراسم دفاع از پایان نامه های دانشجویی در یک دانشگاه بوده است! وی در پاسخ به این سوال که چطور شما از همان ابتدا متوجه تفاوت یک سالن عقد و عروسی با سالن اجتماعات یک دانشگاه نشدید؟ گفت: «احتمالاً این مکان در زمان دفاع از پایان نامه یک دانشجو و درست در زمان آوردن لوازم پذیرایی، متروکه شده و زیر خاک رفته است و همکاران من در ابتدا با توجه به تنوع اطعمه و اشربه و خوراکی های پذیرایی روی میز، حدس زدند این جا سالن پذیرایی عقد و عروسی باشد، ولی در ادامه به جای پیدا شدن تور عروس و پاپیون داماد و اسکناس های شاباش و لوازم بادکنک آرایی و فشفشه استفاده شده، با پیدا شدن پایان نامه و کتب دانشگاهی و دستگاه های نمایش پاور پوینت، متوجه اصل ماجرا شدیم!».
***
چهار دهه پس از آن که یک بازیگر زن سینما و تلویزیون در گفت و گویی بیان کرد: «بی سوادی در سینما فخر فروشی شده است!». یکی از کارگردان های سینما که نمی خواست نامش فاش شود، اعتراف کرد مجبور شده برای بازیگر نقش اول فیلم در حال ساختش، یک فیلم نامه خوان استخدام کند چون این بازگیر معروف، با افتخار اعلام کرده که سواد خواندن و نوشتن ندارد و یک نفر باید متن فیلمنامه را برایش تعریف کند تا نامبرده بتواند دیالوگ هایش را حفظ کرده و حس های زیر پوستی اش را بگیرد! این کارگردان سینما در ادامه تاکید کرد: «من دیدم این بازیگر موقع امضای قرارداد از جیبش یک مُهر درآورد و آنرا با های دهانش مرطوب کرده و زد پای قرارداد؛ ولی فکر کردم این هم از قرتی بازی جدید بعضی از این سینمایی هاست!». وی در پایان ابزار امیدواری کرد برخی بازیگران پرمدعای سینما، حالا نه کتاب های “غزالی “ و “دکارت “ و “نیچه “ و “عطار “ و “خواجه عبد ا… انصاری “ و “نادر ابراهیمی “ و “محمود دولت آبادی “، ولی حداقل کتاب “حسنی نگو بلا بگو “ را یک بار خوانده باشند!

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *