چهار دهه پس از آن که رئیس اتحادیه صنف بنکداران مواد غذایی گفت: «محدودیتهای وارداتی، به ویژه در حوزه حبوبات موجب شده تا قیمتها روند افزایشی به خود بگیرد. قیمت هایی که گاهی از ۵۰۰ هزار تومان در هر کیلو لوبیا چیتی صحبت میشود، کاملاً غیرواقعی و تخلف آشکار است!». یک سِت انگشتر، دستبند و گردنبد طلای مزین به لوبیا چیتی، در یکی از حراجی های تهران با قیمتی نجومی به فروش رفت! یکی از مسئولان این حراجی که نمی خواست نامش فاش شود اعلام کرد: «اگر مردمِ چهل سال قبل می دانستند نخود و لوبیا در روزگار ما حکم جواهر را پیدا می کند، حتما خانه و ماشین و سایر املاک و مستغلات خود را فروخته و با پولش حبوبات خریده و برای آیندگان شان، جایی ذخیره می کردند. به عنوان مثال چند عدد لوبیا چیتی که چهل سال قبل، مردم از قیمت کیلویی 500 هزار تومانی اش تعجب می کردند، امروز در حراجی ما با اندکی فلز بی ارزشِ طلا در اطرافش، به قیمت 500 میلیارد تومان فروخته شد!». وی همچنین اعلام کرد به زودی در شرایط فوق امنیتی، یک قوطی کنسرو لوبیا هم در این حراجی فروخته می شود که البته مشتریان آن تنها چند اَبَر ثروتمند معروف کشور هستند!
علی زراندوز
چهار دهه پس از آن که رئیس اتحادیه صنف بنکداران مواد غذایی گفت: «محدودیتهای وارداتی، به ویژه در حوزه حبوبات موجب شده تا قیمتها روند افزایشی به خود بگیرد. قیمت هایی که گاهی از ۵۰۰ هزار تومان در هر کیلو لوبیا چیتی صحبت میشود، کاملاً غیرواقعی و تخلف آشکار است!». یک سِت انگشتر، دستبند و گردنبد طلای مزین به لوبیا چیتی، در یکی از حراجی های تهران با قیمتی نجومی به فروش رفت! یکی از مسئولان این حراجی که نمی خواست نامش فاش شود اعلام کرد: «اگر مردمِ چهل سال قبل می دانستند نخود و لوبیا در روزگار ما حکم جواهر را پیدا می کند، حتما خانه و ماشین و سایر املاک و مستغلات خود را فروخته و با پولش حبوبات خریده و برای آیندگان شان، جایی ذخیره می کردند. به عنوان مثال چند عدد لوبیا چیتی که چهل سال قبل، مردم از قیمت کیلویی 500 هزار تومانی اش تعجب می کردند، امروز در حراجی ما با اندکی فلز بی ارزشِ طلا در اطرافش، به قیمت 500 میلیارد تومان فروخته شد!». وی همچنین اعلام کرد به زودی در شرایط فوق امنیتی، یک قوطی کنسرو لوبیا هم در این حراجی فروخته می شود که البته مشتریان آن تنها چند اَبَر ثروتمند معروف کشور هستند!
***
چهار دهه پیش، نایبرئیس اتحادیه محصولات کشاورزی مدعی شد مردم، موز را به دلیل مجوزفروشی، ۳۰ درصد گرانتر میخرند. پس از این ادعا، رئیس اتحادیه ملی محصولات کشاورزی ایران، با بیان این که فروش مجوز واردات هیچ ارتباطی به گمرک ندارد، گفت: «در گمرک هیچگونه خرید و فروش مجوز انجام نمیشود. برخی افراد که واردکننده واقعی نیستند، مجوز واردات موز را از وزارت جهاد کشاورزی دریافت میکنند و سپس آن را به دیگران میفروشند. همین خرید و فروش مجوزها، عامل اصلی افزایش قیمت موز در بازار است!».
ده ها سال پس از این اتفاقات، مسئولان کشاورزی کشورهای اندونزی، نیجریه، برزیل و آنگولا که در گذشته از تولید کنندگان بزرگ موز در جهان بودند، اعلام کردند سال هاست وارد کننده موز هستند. یکی از مسئولان کشاورزی کشور نیجریه در پاسخ به این سوال که: «پس موزکاران شما کجا رفتند و اکنون به چه کاری مشغول هستند؟». با حسرت و اندوه گفت: « آن ها وقتی فهمیدند عده ای در ایران، با خرید و فروش مجوز واردات موز و زیر باد کولر؛ چندین برابر این کشاورزان زحمت کشِ موزکار درآمد دارند، جمع کردند و رفتند در ساختمانی مقابلِ وزارت جهاد کشاورزی مستقر شده و پس از پیدا کردن چند رابط و لینکِ موزی، زیرِ بادِ کولر لم داده و بی دردسر زدند در کارِ خرید و فروش مجوز موز!».
***
چهل سال پس از آغاز فعالیت های برخی نمایندگان مجلس در حبس زادیی از مهریه، یکی از نمایندگان مجلس اعلام کرد با وجود این که مدتی است از مهریه به صورت کامل حبس زدایی شده، ولی متاسفانه برخی مردان بی جنبه که نمی دانند مردان چهل – پنجاه سال قبل چه مشکلاتی در مورد مهریه داشتند و با به اجرا گذاشتن مهریه مجبور به تحمل چه حبس هایی می شدند، با امضای بیانیه ای خواستار بازگرداندن حبس به مهریه شدند تا بلکه در اثر شکایت مهریه بتوانند برای مدتی در حبس آب خنک خورده و در زندان به تمدد اعصاب بپردازند! این نماینده مجلس در پایان گفته هایش، این مردانِ قدرِ عافیت ندان(!) را به مطالعه حکایتی از “بوستان سعدی“ دعوت کرد که در آن جناب “سعدی“، توضیح می دهد که چگونه قدرِ عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید! وی سخنانش را با این دو بیت از این حکایت پند آموز به پایان برد:
«ای سیر تو را نانِ جُوین خوش ننماید / معشوقِ من است آن که به نزدیکِ تو زشت است / حورانِ بهشتی را دوزخ بود اَعراف / از دوزخیان پرس که اَعراف بهشت است!».