یکی از معروف ترین این رویدادها، مربوط به اجرای سمفونی نهم “لودویگ وان بتهوون” در سال ۱۸۲۴ میلادی در وین پایتخت موسیقی جهان است. در این اجرا، بتهوون (۱۸۲۷–۱۷۷۰) به عنوان رهبر ارکستر حضور داشت؛ اما به دلیل ناشنوایی تقریباً کامل، قادر نبود گروه ارکستر سمفونیک را به درستی هدایت کند. به نوازندگان گفته شده بود که به رهبری بتهوون توجه نداشته باشند (!) و در عوض به رهبری “مایکل اوملاف” که در باکسی رو به روی نوازندگان پنهان شده بود – و همزمان با بتهوون ارکستر را هدایت می کرد– توجه و دقت داشته باشند! (۱)
به دلیل گستردگی و استقبال جهانیان از موسیقی کلاسیک، این رشته همواره با رویدادهای تلخ و شیرین بسیاری – چه حین اجرا و چه موارد دیگر – مواجه بوده است.
یکی از معروف ترین این رویدادها، مربوط به اجرای سمفونی نهم “لودویگ وان بتهوون” در سال ۱۸۲۴ میلادی در وین پایتخت موسیقی جهان است.
در این اجرا، بتهوون (۱۸۲۷–۱۷۷۰) به عنوان رهبر ارکستر حضور داشت؛ اما به دلیل ناشنوایی تقریباً کامل، قادر نبود گروه ارکستر سمفونیک را به درستی هدایت کند. به نوازندگان گفته شده بود که به رهبری بتهوون توجه نداشته باشند (!) و در عوض به رهبری “مایکل اوملاف” که در باکسی رو به روی نوازندگان پنهان شده بود – و همزمان با بتهوون ارکستر را هدایت می کرد– توجه و دقت داشته باشند! (۱)
در پایان اجرا، بتهوون که هم چنان مشغول رهبری ارکستر بود، متوجه نشد نوازندگان کار خود را تمام کرده و تماشاگران شروع به تشویق آنان و رهبرشان کرده اند.
به گفته شاهدان عینی: «بتهوون شبیه یک دیوانه خود را به این طرف و آن طرف پرتاب میکرد» و در انتهای قطعه چند ضرب عقب افتاده بود. نوازندگان دیگر نمینواختند؛ اما او هم چنان با دستان ضرب را نگه داشته بود و در صفحات دفترچه نت به دنبال قسمتی از سمفونی میگشت که باید اجرا میشد. آن جا بود که “کارولین اونگر” خواننده ارکستر، یکی از تاثیرگذارترین حرکات تاریخ موسیقی را انجام داد.
آن خواننده کنترآلتو (۲) به سمت استاد سالخورده رفت و او را به آرامی و پر افتخار برگرداند تا او چیزی را ببیند که نمیتوانست بشنود: تماشاچیانی که با شادی وصف ناپذیری فریاد میکشیدند و دست میزدند. آنان از شنیدن این قطعه خارق العاده دچار هیجان بی و حصری شده بودند. قطعهای که بتهوون خود هیچ گاه آن را نشنید. واکنش مشتاقانه به اولین اجرای سمفونی نشان دهنده استقبال از آن در جامعه موسیقی اروپا در سطح جهانی و در طول زمان بود. این لحظه برای بتهوون – آن هم پس از ۱۰ سال دوری از صحنه اجرا – بسیار تأثیرگذار بود؛ چرا که یکی از شاخص ترین و شهیرترین موسیقیدان وقت جهان – و نیز تا کنون – احساس کرد چگونه و با چه شدت و حدتی آن هم پس از سال ها انزوا و رنج تؤامان با یاس و سرخوردگی، مورد تحسین و توجه صدها تن از علاقه مندان هنر ناب موسیقی کلاسیک قرار گرفته و مزد زحمات خود را دریافت داشته است.
این داستان به خوبی نشان دهنده مقاومت و عشق این آهنگساز آلمانی تبار به موسیقی است که حتی در شرایطی که با مشکلات جسمی شدیدی رو به رو بود، دست از فعالیت و آفرینش آثار موسیقیایی خود نکشید.
اگر بخواهیم همتایی برای اراده و تجلی افکار و ایده های بتهوون بیابیم، بی شک آن شخص بنیانگذار علم روانکاوی یعنی “زیگموند فروید” اتریشی خواهد بود. فروید نیز در اوج خلاقیت علمی و اشتهار خود، به سرطان دهان و فک مبتلا شده و متعاقباً ۳۳ عمل جراحی روی دهان و فک وی انجام و پروتزهای متعدد – اما بی فایده ای – برای بازسازی نواحی از دست رفته در اثر سرطان در دهان و فک او جا سازی شد. فروید طی این دوران مشقت بار نوشت: «به کلی از رده خارج شدهام حتی نمیتوانم آب دهانم را قورت بدهم».
با این همه، این مشهورترین و پر نفوذترین شخصیت جهان روان شناسی، دست از تلاش و کوشش در تخصص خود چشم نپوشید و بسیاری از نظریه ها و آثار خود را در حین داشتن بیماری بدخیم و آزار دهنده سرطان به منصه ظهور رساند.
این که اگر بتهوون ناشنوا و فروید به سرطان دچار نمی شدند؛ آیا باز می توانستند هم چون ایام دست و پنجه نرم کردن با عارضه اشان هنر آفرینی و در خدمت علم و دانش باشند، سؤالی ست که پاسخ دادن به آن به رغم سادگی، چندان آسان به نظر نمی رسد.
———————————
پاورقی:
۱) شگرد رهبر پنهان در بسیاری از ارکسترهای مدرن حال نیز اجرا می شود.
۲) کنترآلتو نام بازهای از صدا در موسیقی و گونهای از صدای زنانه در خوانندگی و اپرا است