هنر 05 دی 1403 - 6 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 0 دقیقه
کپی شد!
0
مسعود عالی محمودی

کیست که زیبایی را بسراید؟

مدتی قبل با دوستی از دوستان اهل ادب بر سر آینده جهان بحث می‌کردیم. این‌که روزگار به نسبت گذشته به چه سمتی در حرکت است. آیا حرکت جهان به سمت امید و صلح است و یا برعکس به سمت زشتی جدال پیش خواهد رفت. آن موقع دوست من معتقد بود که جهان به سمت زیبایی در حرکت است و آینده دنیا امیدوارکننده‌تر از روزگار پیش است. من اما این اعتقاد را نداشتم و پا فشاری می‌کردم که جهان به سمت خشونت‌های فرقه‌ای و سیاست‌های مکارانه در حرکت است و به نسبت دهه شصت همه‌چیز به سمتی در حرکت است که تو گویی در این مدار انسان کمترین اهمیت را دارد. به او گفتم که متاسفانه روند فریبنده و جهل‌آور جهان غرب که با هدف فروپاشی فرهنگ‌های بزرگ و تمدن‌های انسانی به وجود آمده است روی ما نیز تاثیر مخرب خود را خواهد گذاشت و ما هرآن‌چه را که به‌دست آورده‌ایم، داریم از دست می‌دهیم. چیزی که می‌رود تا از ما انسان‌هایی بدون گذشته و هویت بسازد. آن زمان باور من این بود که دسیسه‌هایی به رهبری غرب هدایت می‌شود تا آن‌چه در میان ملت‌ها ارزش شناخته می‌شود روند معکوسی پیدا کند. البته من هرگز نمی‌دانستم که انسان قادر است برای رسیدن به این اهداف دست به چه فجایعی بزند. اما از شما چه پنهان من نیز مثل این دوست دنیا را آن‌قدرها هم سیاه نمی‌دیدم. اما آن‌چه امروزه در جهان در حال رخ دادن است مرا به این نتیجه رسانده که یکی از هولناک‌ترین دستاوردهای بشر نه بمب اتم و نه چیزهایی از این دست است که معتقدم سیاست بزرگ‌ترین و هولناک‌ترین و در عین حال پیچیده‌ترین دستاورد بشر است. همه آن‌چه که در جهان چون بازی شطرنج در حال رخ دادن است محصول عملکرد چیزی به نام سیاست است و این دستاورد چون چاقویی است که اگر در دست نااهل بیفتد فجایعی به‌بار خواهد آورد. خاطرم هست که روزی جمله‌ای از کیشلوفسکی فیلمساز فیلسوف و محبوب اهالی سینما خواندم که نوشته بود سرانجام زیبایی جهان را نجات خواهد داد. اکنون در این روزگار پیچیده و تاریک که برخی از ملل جهان و همسایگان ما تنها به حکم سیاست‌های زیاده‌خواهانه و البته مشکوک عقیدتی زیر یوغ خشن‌ترین و حیوانی‌ترین برخوردها هستند زیبایی چگونه خواهد توانست که چون شعله‌ای فروزان تاریکی را دریده و آفتاب روشنای خود را باز گسترد؟ زیبایی را چگونه می‌شود سرود کرد؟ چگونه می‌شود از طبیعت آموخت که در دل مرداب متعفن هم می‌توان گلی زیبا نشاند. هنرمندان ما، نویسندگان و شورآفرینان آگاهی و قلم، در یک کلام چگونه باید راه را از بی‌راه زیبایی بشناسند؟ چرا که در نهایت تاریکی، به یقین روشنایی کلمات سوسو می‌زند و تا این هست من نیز با کیشلوفسکی هم‌داستانم و سخن‌اش را چون سرودی بر لب جاری می‌کنم که سر انجام زیبایی جهان را نجات خواهد داد. همان زیبایی الهام‌گونه‌ای که ودیعه الهی است و روزی از زبان تو سرودی روشن خواهد شد.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *