پس از 12 روز جنگ میان ایران و اسرائیل، آتشبس اعلام شد و جنگ پایان یافت. اگرچه این پایان جنگ نظامی بود، اما آغاز مرحلهای جدید و پیچیدهتر برای کشور است؛ مرحلهای که در آن باید اقتصاد بهبود یابد. آن چه امروز بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد، مفهوم تابآوری اقتصادی و توانمندی اقتصاد برای مقاومت در برابر بحرانها، بازسازی سریع پس از شوکهای شدید و بازگشت به مسیر توسعه پایدار است.
سمیرا حسین پور
روزنامه نگار
پس از 12 روز جنگ میان ایران و اسرائیل، آتشبس اعلام شد و جنگ پایان یافت. اگرچه این پایان جنگ نظامی بود، اما آغاز مرحلهای جدید و پیچیدهتر برای کشور است؛ مرحلهای که در آن باید اقتصاد بهبود یابد. آن چه امروز بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد، مفهوم تابآوری اقتصادی و توانمندی اقتصاد برای مقاومت در برابر بحرانها، بازسازی سریع پس از شوکهای شدید و بازگشت به مسیر توسعه پایدار است.
تابآوری اقتصادی مفهومی چندبعدی است که صرفاً به معنای تحمل شرایط دشوار نیست، بلکه به معنای ظرفیت فعال برای انطباق، یادگیری و رشد در مواجهه با بحرانهاست. برای ایران که در سالهای اخیر تحت فشارهای شدید تحریمی و اکنون بحران جنگ و پیامدهای آن قرار گرفته، تابآوری اقتصادی اهمیت حیاتی دارد. چرا که بدون آن، اقتصاد با کوچکترین تنش دچار فروپاشی میشود و پیامدهای آن، بحرانهای عمیقتری به دنبال خواهد داشت.
در سالهای گذشته، ایران توانسته بود با وجود تحریمهای گسترده، بخشهایی از اقتصاد خود را به شکلی مقاوم نگه دارد. اما جنگ جدید ضربهای بود که زیرساختها را به شدت هدف قرار داد.
یکی از مهمترین چالشهای پساجنگ، بازسازی اقتصادی است. بیاعتمادی نسبت به آینده، ترس از بیثباتی بیشتر و احساس ناامنی اقتصادی، موجب کاهش مصرف و سرمایهگذاری میشود و میتواند چرخه معیوب رکود و تورم را تشدید کند. بنابراین، بازسازی اقتصادی باید در رأس سیاستهای دولت قرار گیرد؛ این امر تنها با شفافیت، گفتوگوی صادقانه با مردم و پاسخگویی دقیق به دغدغههای اقتصادی آنان محقق میشود.
از سوی دیگر، دولت باید به اصلاحات ساختاری در اقتصاد بیاندیشد. تمرکز صرف بر سیاستهای کوتاهمدت و تزریق نقدینگی به بازارها نمیتواند راهکار جامع باشد. بازسازی اقتصاد نیازمند اصلاح نظام مالیاتی، کاهش وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی، حمایت جدی از تولید داخلی و تشویق صادرات غیرنفتی است. این اصلاحات باید در قالب برنامهای منسجم و با مشارکت بخش خصوصی اجرا شود تا هم تابآوری اقتصاد افزایش یابد و هم ظرفیت رشد پایدار شکل بگیرد.
مشارکت بخش خصوصی و حمایت از کارآفرینان نقش بسیار مهمی در دوران پساجنگ ایفا میکند. بخش خصوصی توانمند میتواند موتور محرک رشد اقتصادی باشد، اما تنها در صورتی که فضایی امن و مطمئن برای سرمایهگذاری داشته باشد. دولت باید موانع اداری، بوروکراسی پیچیده و رانتهای اقتصادی را کاهش دهد و به جای مداخله بیمورد، نقش تسهیلگر را ایفا کند. علاوه بر این، بازگرداندن سرمایههای ایرانیان مقیم خارج از کشور و جذب سرمایهگذاری خارجی از اولویتهای مهم برای افزایش ظرفیتهای اقتصادی خواهد بود.
نقش سیاست خارجی نیز در تابآوری اقتصادی پساجنگ غیرقابل انکار است. پایان جنگ فرصتی طلایی برای بهبود مناسبات منطقهای و بینالمللی است که میتواند به افزایش تعاملات تجاری و جذب سرمایهگذاریهای جدید منجر شود. بهبود روابط سیاسی و اقتصادی با همسایگان میتواند جریانهای مالی و صادرات کالا را تسهیل کرده و از طریق مشارکت در پروژههای بزرگ منطقهای، به توسعه زیرساختها کمک کند.
از دیدگاه اجتماعی، توجه به بعد روانی جامعه نیز بسیار ضروری است. جامعهای که در شرایط جنگی و اضطراب شدید به سر برده، نیازمند حمایتهای روانی، فرهنگی و اجتماعی است. بازسازی اعتماد به نهادهای حکومتی و اقتصاد، احیای امید و انگیزههای جمعی و تقویت سرمایه اجتماعی، از ارکان مهم تابآوری کلی کشور هستند. بدون بازسازی این سرمایههای ناملموس، سرمایههای مادی و انسانی به سختی میتوانند رشد کنند.
بدون شک تابآوری اقتصادی از ترکیب چند عامل کلیدی تشکیل شده است: برنامهریزی دقیق، ثبات سیاسی، مشارکت همگانی، و بهرهگیری هوشمندانه از منابع داخلی و خارجی. ایران با دارا بودن نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده، منابع طبیعی گسترده و موقعیت ژئوپلیتیکی ممتاز، اگر ارادهای ملی و برنامهای مدون داشته باشد، میتواند مسیر مشابهی را طی کند و از دل بحران به قدرت اقتصادی بازگردد.
در مجموع، تابآوری اقتصاد ایران در دوران پساجنگ نه فقط مسئلهای اقتصادی، بلکه آزمونی است که نشان خواهد داد آیا کشور توان حفظ انسجام ملی، بهرهبرداری بهینه از منابع و بازسازی اعتماد عمومی را دارد یا خیر. دولت، بخش خصوصی، نخبگان و مردم باید دست در دست هم دهند تا این آزمون به فرصتی تاریخی برای تحول و پیشرفت تبدیل شود. این مسیر دشوار اما ممکن است و آغاز آن به تصمیم و حرکت امروز ما بستگی دارد.