علم و تکنولوژی 28 فروردین 1404 - 3 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
دکتر حمید ضیایی‌پرور

هوادار بالاتر از مشتری

در ادبیات مرتبط با ارتباطات و بازاریابی، معمولاً واژه‌هایی مانند مشتری، مخاطب، مشترک یا کاربر را زیاد می‌شنویم؛ این‌ها همه نشان‌دهنده‌ی نقش‌هایی هستند که افراد در فرآیند مصرف خدمات یا پیام‌ها ایفا می‌کنند. این نقش‌ها عمدتاً حالتی منفعلانه داشته و در قالب مدل‌های خطی و انتقالی ارتباط تعریف می‌شدند. اما طی سال‌های اخیر، با رشد فزاینده شبکه‌های اجتماعی و تغییراتی که در سبک ارتباطی مردم رخ داده، الگوی ارتباطی یک‌سویه جای خود را به ساختارهای مشارکتی، بازتابی و پویا داده است.

حمید ضیایی پرور

در ادبیات مرتبط با ارتباطات و بازاریابی، معمولاً واژه‌هایی مانند مشتری، مخاطب، مشترک یا کاربر را زیاد می‌شنویم؛ این‌ها همه نشان‌دهنده‌ی نقش‌هایی هستند که افراد در فرآیند مصرف خدمات یا پیام‌ها ایفا می‌کنند.
این نقش‌ها عمدتاً حالتی منفعلانه داشته و در قالب مدل‌های خطی و انتقالی ارتباط تعریف می‌شدند. اما طی سال‌های اخیر، با رشد فزاینده شبکه‌های اجتماعی و تغییراتی که در سبک ارتباطی مردم رخ داده، الگوی ارتباطی یک‌سویه جای خود را به ساختارهای مشارکتی، بازتابی و پویا داده است.
در این الگوی جدید، مفهومی نوین و بنیادین ظهور کرده است که نسبت به واژه «مشتری» بار معنایی غنی‌تر و جایگاه راهبردی‌تری دارد. این مفهوم، هوادار است.
هوادار، برخلاف مشتری صرف، تنها دریافت‌کننده کالا یا خدمت نیست، بلکه رابطه‌ای عاطفی، هویتی و داوطلبانه با برند برقرار می‌کند. ریشه لغوی این واژه از واژه لاتین گرفته شده که به معنای شورمند و شیداپیشه است.
در شرایطی که مشتری صرفاً به دنبال تأمین نیاز یا رفع مشکل است، هوادار با برند احساس هم‌هویتی پیدا می‌کند. او خود را بخشی از برند می‌داند و در پی تثبیت آن در محیط پیرامونی خود است. در چنین شرایطی، رابطه‌ای فراتر از مبادله اقتصادی شکل می‌گیرد که به نوعی پیوند نمادین، هویتی و فرهنگی بدل می‌شود. هوادار به طور اتوماتیک مبلغ یک برند خواهد بود در رسانه های شخصی خود مانند وبلاگ، وب سایت، صفحات خود در شبکه های اجتماعی، مطالب مثبت مرتبط با آن برند را باز انتشار می کند . هوادار مدافع سازمان یا شرکت یا بانک در مواقع بحرانی و یا به هنگام طوفان های هجمه ای علیه آن خواهد بود. در واقع هواداران یک برند در صف مقدم دفاع از هویت، پرستیژ و مطلوبیت آن قرار دارند. برخی از این هواداران به طور سر سختانه و با تعصب خاصی ازآن برند دفاع می کنند هواداران تیم های ورزشی از این گروه به شمار می روند یا هواداران احزاب و تشکل های سیاسی در این زمره محسوب می شوند. حتی در میان برند های تلفن همراه می توان هواداران متعددی را پیدا کرد.
بر اساس پژوهش‌های معتبر جهانی در حوزه بازاریابی، حدود ۹۰ درصد از مردم گفته‌اند که بیشتر از تبلیغات رسمی برندها، به حرف‌ها و تجربه‌های افراد آشنا یا اطرافیان خود درباره یک برند اعتماد می‌کنند. این آمار به‌روشنی جایگاه اثرگذار هواداران را به‌عنوان رسانه‌های انسانی برند نشان می‌دهد. هواداران، بدون دریافت وجه، به تبلیغ، دفاع و بازنشر پیام‌های برند می‌پردازند و به دلیل صداقت و شفافیت‌شان، اثربخشی پیام‌های‌شان به‌مراتب بیشتر از هر کمپین تبلیغاتی پرهزینه‌ای است. آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی، وبلاگ‌ها، کانال‌ها، گروه‌ها و حتی محافل واقعی، مانند سفیرانی عمل می‌کنند که برند را با زبان خود بازتعریف کرده و مشروعیت می‌بخشند.
در مطالعات روان‌شناسی اجتماعی، مفهوم هواداری از زاویه تعلق به گروه مرجع تحلیل می‌شود. انسان‌ها برای احساس معنا، پذیرش و امنیت روانی، خود را به گروه‌هایی متعلق می‌دانند که برایشان ارزش و هویت تولید می‌کند. برندهای بزرگ امروزی به‌خوبی آموخته‌اند که در دنیای سرشار از تنوع و انتخاب، مزیت رقابتی تنها در کیفیت کالا خلاصه نمی‌شود، بلکه در ساختن حس تعلق، معنابخشی و ارتباط عاطفی با مخاطب است. به همین دلیل، برندهایی مانند اپل، تسلا یا نایکی دیگر صرفاً مشتری ندارند؛ بلکه جمعیتی از هواداران مشتاق دور خود جمع کرده‌اند. مصرف‌کنندگان آن‌ها، محصولات‌شان را نه از سر نیاز، بلکه از سر باور، علاقه و پیوند احساسی انتخاب می‌کنند.
این هواداری در لحظات بحرانی و هجمه‌های رسانه‌ای نیز نقش کلیدی ایفا می‌کند. در زمان‌هایی که برندها با اتهامات، اخبار منفی یا چالش‌های اعتبارسنجی مواجه می‌شوند، هواداران آن‌ها نخستین صف دفاع را شکل می‌دهند. آن‌ها با تولید محتوای حمایتی، بازنشر روایت‌های جایگزین و حتی درگیری مستقیم با مخالفان، به بازسازی چهره برند کمک می‌کنند. تجربه‌های مکرر از بحران‌های روابط عمومی برندها نشان داده است که سرمایه اجتماعی ناشی از هواداری واقعی، گاهی از هر نوع بیمه‌ای مطمئن‌تر است.
در بسیاری از نمونه‌های جهانی، ساختار هوادارمحور برند، نتایج شگرفی به بار آورده است. شرکت اپل، با وجود انتقادات مداوم درباره سیاست‌های انحصاری یا قیمت‌گذاری بالا، همچنان موجی از هواداران وفادار دارد که هر ساله محصولات جدید را بدون نیاز به تبلیغات گسترده، با اشتیاق معرفی می‌کنند. تسلا نیز بدون تکیه بر بودجه‌های سنگین بازاریابی، تنها با اتکا به هواداران پرشور خود، محصولات را در مقیاس جهانی ترویج کرده و حتی در برابر موج‌های رسانه‌ای منتقدانه، پایداری خود را حفظ کرده است. تجربه کوکاکولا در کمپین «نام خود را روی بطری پیدا کن»، نمونه‌ای موفق از برانگیختن مشارکت هواداران برای تولید محتوا و تبلیغات غیرمستقیم بود که میلیون‌ها کاربر در سراسر دنیا به آن پیوستند.
تمایزهای بنیادین میان مشتری و هوادار از منظر عملی نیز قابل تبیین است. مشتری بر اساس منطق هزینه–فایده و ارزیابی مکرر خرید می‌کند، اما هوادار، با تعهد عاطفی خود، حتی در صورت گران‌تر بودن، برند محبوبش را ترک نمی‌کند. مشتری در بحران‌ها سکوت اختیار می‌کند یا به سمت برند رقیب می‌رود، اما هوادار، برند را بخشی از اعتبار شخصی خود دانسته و از آن دفاع می‌کند. مشتری صرفاً مصرف‌کننده است، اما هوادار، تولیدکننده محتوا، توزیع‌کننده پیام، تحلیل‌گر و حتی کنشگر فرهنگی پیرامون برند است.
در چنین فضایی، وظیفه سازمان‌ها، برندها و نهادهای عمومی آن است که مشتریان خود را به هواداران وفادار و فعال تبدیل کنند. این هدف تنها با ارائه خدمت خوب تحقق نمی‌یابد، بلکه نیازمند طراحی هوشمندانه تجربه‌های عاطفی، خلق داستان برند، ایجاد فضاهای ارتباطی مداوم با مخاطبان و به رسمیت شناختن نقش آن‌ها به‌عنوان بخشی از هویت برند است. سازمان‌ها باید باشگاه هواداران تشکیل دهند، رویدادهای فیزیکی یا آنلاین برای تعامل با آن‌ها برگزار کنند، محتوای اختصاصی و امتیازات ویژه برای آن‌ها فراهم سازند و شاخص‌هایی را برای سنجش وفاداری عاطفی مخاطبان در نظر بگیرند. همچنین سازمان ها و نهادهایی برای جذب و تقویت هواداران خود باید بتوانند:
1-مشتری را تبدیل به هوادار کنند
2-راهها و تدابیری برای حفظ و گسترش هواداران پیدا کنند
3-با ارایه اطلاعات و محتوای کافی در رسانه های اجتماعی، هواداران خود را تغذیه اطلاعاتی کنند
4-گردهمایی منظم برای هواداران خود برگزار کنند
5-مکانیزم های مشخص برای شناسایی هواداران خود طراحی کرده و به آنها امتیازات خاص بدهند
برندهایی که در دنیای امروز فقط مشتری دارند، در برابر تغییرات آسیب‌پذیرند. اما آن‌هایی که موفق به ساختن یک «جماعت هوادار» می‌شوند، از یک سرمایه استراتژیک برخوردار خواهند بود که می‌تواند در مسیر رشد، توسعه و حتی عبور از بحران‌ها نقش‌آفرینی مؤثری داشته باشد. در واقع، در اقتصاد رسانه‌ای معاصر، هوادار از مشتری بالاتر است؛ زیرا مشتری کالا می‌خرد، اما هوادار هویت برند را زندگی می‌کند.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *