سرویس اقتصادی نوآوران
این روزها ناترازی انرژی یکی از چندین ناترازی بحرانی کشور و شاید مهم ترین آنهاست که در محافل سیاسی و رسانه ای مطرح می شود و توصیه ها به صرفه جویی و نگرانی از خاموشی ها نقل محافل مردم است. غالبا نیز درخصوص اینکه چرا اینگونه شد و چه باید کرد، به جای بحث و کار کارشناسی، برخوردهای سیاسی می شود و حامیان دولت های مختلف، تقصیر را به گردن همدیگر چه از منظر کم کاری اجرایی و چه از منظر رویکرد سیاسی و اقتصادی کلان آن دولت می اندازند. لذا در همین زمینه برآن شدیم تا با طرح مباحث کارشناسی، به صورتی اصولی و غیرسیاسی به موضوع بپردازیم، لذا گفتگویی انجام دادیم با یکی از کارشناسان برجسته و فعال صنعت برق و انرژی؛ مهندس علیرضا کفشکنان که تقدیم حضور خوانندگان محترم می شود:
- علت کمبود برق که از اواخر دولت دوم آقای روحانی خودنمایی می کند، چیست؟
علت کمبود برق در فصل زمستان به کمبود گاز و سوخت تحویلی به نیروگاهها برمی گردد. در فصل زمستان به دلیل رشد مصرف گاز، امکان تامین گاز مورد نیاز نیروگاهها فراهم نیست لذا بویژه روزهای سرد با کمبود تولید برق مواجه می شویم. به عبارتی در زمستان ناترازی انرژی به صورت دوگانه گاز و برق بروز پیدا میکند.
این ناترازی اما در فصل تابستان متفاوت است. در تابستان گرمای هوا موجب رشد تقاضای برق شده و ظرفیت نیروگاهی کشور پاسخگوی مصرف نیست. چون طی سالهای اخیر سرمایه گذاری کافی در احداث نیروگاه انجام نشده است و سال به سال این وضعیت بحرانی تر خواهد شد.
سال ۱۴۰۰ شبکه برق کشور در پیک مصرف با کمبود حدود ۶ هزار مگاواتی مواجه بود سال ۱۴۰۳ با کمبود ۱۸ هزار مگاواتی و پیش بینی میشود سال آینده با کمبود ۲۲ هزار مگاواتی مواجه شود.
یعنی علی رغم اینکه طی یک دهه اخیر ۲۷ هزار مگاوات نیروگاه احداث و وارد مدار شده است، اما پاسخگوی رشد مصرف برق نبوده است.
- چرا طی سال های گذشته نیروگاه به میزان کافی احداث نشده؟
چرایی عدم احداث نیروگاه متناسب با رشد تقاضای مصرف برق در درجه اول برمی گردد به قیمت دستوری پایین و اقتصاد برق و انرژی که انگیزه سرمایه گذاری در احداث نیروگاه را از بین برده است.
حتما استحضار دارید مجلس در بودجه سال ۸۴ با افزایش تدریجی حامل های انرژی دولت اصلاحات مخالفت و طرح تثبیت قیمت ها را مصوب کرد، از همان سال وضعیت صنعت برق و انرژی کشور با بحران مالی رو به افول گذاشت و این وضعیت با اعمال تحریم ها و افزایش تورم تشدید شد و شکاف بین قیمت تمامشده و فروش را بیشتر کرد.
از طرفی تحریم ها کاهش سرمایهگذاری خارجی را موجب شد و همچنین با خروج برخی شرکت های خارجی روی انتقال تکنولوژی تأثیر گذاشت.
علی ای حال پس از گذشت دوران طلایی توسعه کشور در دهه ۷۰ و ۸۰ با طرح تثبیت قیمت حامل های انرژی در دهه ۹۰ به تدریج کمبود برق و گاز خودنمایی کرد و تاثیر خودش را بر اقتصاد و تولید و زندگی مردم گذاشت. به گونه ای که امروز ادامه وضع موجود عملا کشور را در بحران فروخواهد برد، این هم لزوما ربطی به این دولت یا دولت قبل ندارد مشکل از سیاست های کلان کشور است.
- یعنی تفاوت مشی دولت ها تاثیری بر این وضعیت نداشته است؟
تفاوت دولت ها تنها به انکار بحران برمیگردد. مثلا دولت قبل با اعمال عمده بار خاموشی ها به صنعت بعضا منکر وجود کمبود برق می شد.
ترجیح دولت پزشکیان اما تقسیم خاموشی ها بین همه بخش های صنعت و خانگی و تجاری است و در یک کلام عدم انکار بحران کمبود برق است.
به طوری که به نظر میرسد عدم اطلاع رسانی دقیق توسط وزارت نیرو و دولت این شائبه را در ذهن مردم ایجاد کرد که گویی بناست همه مشترکین برق روزی ۲ ساعت خاموشی داشته باشند.
عجیب آنکه در مصاحبه هایی که با مجریان و خبرنگاران صدا و سیما داشتم چنین ذهنیت نادرستی برای شان ایجاد شده بود و این نشان میده مشکل از نحوه اطلاع رسانی بوده است و توضیح دادم به نظرم این خاموشی ها متناسب با کاهش دما رخ خواهد داد. ضمن اینکه گفته میشود طی روزهای اخیر میزان گاز تحویلی به نیروگاهها از ۱۲۰ میلیون متر مکعب به ۱۵۰ تا ۱۶۰ میلیون مترمکعب در روز افزایش یافته است.
بر همین اساس گویا خاموشی ها فعلا منتفی و یا بسیار کمتر از چند هفته اخیر است مگر آنکه شاهد کاهش چشمگیر درجه هوا و ورود جبهه سرد به کشور باشیم.
- از منظر مصرف و سهم هربخش در مصرف چه بخش هایی مصرف بیشتر و بی رویه ای دارند و در واقع باید سهم بیشتری از خاموشی نیز متحمل شوند؟
حدود 1.3 از مصرف برق ایران در بخش صنعت و کشاورزی مصرف میشود و مابقی در بخش های خانگی و تجاری و عمومی. منطق حکم میکند در ساعات و روزهای که شبکه با کمبود مواجه است این کمبود بین همه بخش ها تقسیم شود و محدود کردن این خاموشی به بخش صنعت همین موتور نیمه جان را هم از کار خواهد انداخت. ضمن اینکه اگر بنا به صرفه جویی است این صرفه جویی باید در یک عزم ملی توسط همه بخش ها صورت بپذیرد. شوربختانه انرژی در ایران نه در بخش تولید نه در جریان انتقال و نه در بخش مصرف بهینه نیست. برخورداری از نعمت خدادادی نفت و گاز در ایران موجب رواج بد مصرفی شده و نظام حکمرانی انرژی کشور را برای چاره جویی اساسی به بی فکری و بی سیاستی مبتلا کرده است. اصلا فرض کنیم کمبود برق و گاز نداشتیم. آیا منطقی است که کربن بیشتر به جو زمین وارد کنیم؟! امیدوارم تهدید کمبود برق و گاز موجب فرصت اجرای سیاست و برنامه هایی در جهت بهینه سازی مصرف انرژی شود .
- یعنی می فرمایید به جای افزایش تولید و بهبود وضعیت باید صرفه جویی کنیم؟
باید عرض کنم شدت مصرف انرژی در ایران بیش از دو برابر میانگین جهانی است. این شاخص در واقع میزان مصرف انرژی کشور نسبت به GDP یا همان تولید ناخالص داخلی است و نشان میده یک کشور در ازای یک واحد تولید چه میزان انرژی مصرف کرده است.
بالا بودن شدت انرژی علت های گوناگونی دارد یکی از علتها به تجهیزات غیراستاندارد برمیگردد و دیگری به معماری ساختمان ها و یک علت هم متاثر از فرهنگ نادرست مصرف انرژی است. به عنوان مثال در زمستان در کشورهای اروپایی شهروندان دمای خانه را روی ۱۶ تا ۱۸ درجه تنظیم میکنند و ترجیح میدهند از لباس گرم استفاده کنند اما در ایران چون انرژی ارزشمند نیست دمای خانه ها یا حتی ادارات روی ۲۴ درجه و بیشتر است و عجیب تر آنکه با گرم شدن اتاق به جای کم کردن درجه سیستم گرمایشی بعضا پنجره ها را باز میکنند!
برخلاف برخی مخالفان من این حرکت نمادین دکتر پزشکیان را تحسین میکنم که با کنار کشیدن پرده ها و یا لباس گرم تلاش میکند در همین حد به کارگزاران خودش و مردم اهمیت مصرف بهینه را یادآوری کند. در بسیاری از کشورها ساختمان ها دارای برچسب انرژی است و بالا بودن مصرف انرژی در قیمت خرید و اجازه آپارتمان ها تاثیر زیادی دارد. چون در کشورهای بویژه توسعه یافته موضوع انرژی مانند ایران کم اهمیت نیست لذا ساختمانی که هدر رفت انرژی کمتری دارد ارزشمندتر است. در انتقال و توزیع نیز این هدر رفت برق مساله است اگر چه طی سالهای گذشته اقدامات خوبی صورت گرفت و تلفات شبکه توزیع برق را از بالای ۲۰٪ به زیر ۱۰٪ رساند و یا در بخش تولید که لازم است راندمان نیروگاهها به بالای ۴۰٪ برسد.
- راه حل رفع ناترازی چیست؟ چه راهکارهای کوتاه مدت و بلندمدتی برای حل بنیادین این مشکل داریم؟
به نظرم اولین راه ، حل معادله نامتقارن اقتصاد برق است . مادامی که میان قیمت تمام شده و قیمت فروش برق شکاف باشد مطمئنا این ناترازی ها ادامه خواهد یافت . اقتصاد هر صنعتی بر اساس معادله و نمودار عرضه و تقاضا شکل می گیرد . قیمت در این معادله تعیین و یا اصطلاحا کشف می شود . قیمت دستوری و مداخله قیمتی این نظام را به هم میریزد و موجب کمبود عرضه خواهد شد. لذا واقعی کردن قیمت حامل های انرژی و بخصوص قیمت برق عرضه برق را یعنی احداث نیروگاه و تولید را به میزان تقاضا خواهد رساند و ناترازی را مرتفع خواهد کرد . الان برخی صنایع حاضر هستند به جای خاموشی قیمت های بالاتری را بابت خرید برق پرداخت کنند اما تولیدشان با قطع برق دچار خاموشی نشود . چون زیان ناشی از توقف تولید و کاهش درآمد شان به مراتب بیشتر از هزینه برق با قیمت بالاتر است . بویژه برای صنایع بزرگ سیمان و مس و آهن و پتروشیمی که درآمدهای ارزی دارند اما از هزینه های سوخت و انرژی یارانه ای برخوردارند . یعنی علاوه بر آنکه عادلانه نیست که از انرژی ارزان بهرمند شوند و درآمدهای شان دلاری بالا برود به نفع شان هم نیست که تولیدشان خاموشی متوقف شود .
برای مردم عادی هم میتوان با پرداخت یارانه متناسب با رشد تورم فشار ناشی از واقعی کردن قیمت انرژی را جبران کرد. در عوض این امکان به مردم داده شود که بتوانند مصرف انرژی خود را بهینه کنند. در قانون رفع موانع صنعت برق تاحدی ولو اندک امکان اصلاح تعرفه های برق فراهم بود که خوشبختانه طی ماههای اخیر اجرایی شد. اگرچه این اصلاح جبران کننده شکاف قیمتی خرید برق از نیروگاهها و فروش به مشترکین نیست اما درآمدهای صنعت برق را تا حدود ۲ برابر بالاتر برد. جالب آنکه مشترکینی که الگوی مصرف را رعایت کنند از تخفیف ویژه برخوردارند و هزینه برق مصرفی شان کمتر شده است. و اما راه حل دوم یا اولویت دوم رفع ناترازی برق از نظر من اجرای طرح های بهینه سازی است. بهینه سازی در تولید و انتقال و مصرف بهینه سازی به احداث نیروگاه ارجح است. چون اولا هزینه کمتری دارد گفته میشود هزینه در بهینه سازی ۷ برابر هزینه در احداث نتیجه دارد یعنی اگر یک واحد پول که برای تولید یک کیلووات ساعت برق هزینه میشود به یک طرح بهینه سازی اختصاص یابد ۷ کیلووات ساعت برق میتواند صرفه جویی کند. در واقع با بهینه سازی میتوان به جای نیروگاه حقیقی، نیروگاه مجازی ساخت.
در ثانی اجرای طرح های بهینه سازی نسبت به احداث نیروگاه زودبازده تر است. و از همه مهمتر اینکه بهینه سازی سبب کاهش تولید کربن میشود که از منظر پیمان نامه پاریس و جلوگیری از انتشار گازهای گلخانه ای نیز حائز اهمیت است میتواند به کاهش آلودگی هوا یاری رساند . ضمن اینکه کاهش تولید کربن افزون بر میزان تعهد میتواند به اعتبارات کربن تبدیل شده و برای کشور درآمدزایی داشته باشد.
یعنی اگر به جای تعهد کاهش ۴۰ میلیون تن کربن ۴۵ میلیون تن کاهش داده شود ۵ میلیون تن در قالب اعتبار کربن عرضه میگردد. این اعتبارات توسط کشورهایی که موفق به انجام تعهد خود نشده اند قابل خریداری است . از این منظر ظرفیت کاهش انتشار کربن در کشورهایی مانند ایران که جزو کشورهای پیشرو در انتشار کربن هستند بیشتر است .
در فصل تابستان حدود ۴۰٪ برق در سیستم سرمایشی هزینه میشود ما میتوانیم با اجرای طرح هایی مانند جایگزینی کولرهای گازی و آبی پرمصرف با کم مصرف صرف جویی زیادی در این بخش داشته باشیم و به همین میزان موفق به کاهش انتشار کربن شویم . مضافا به اینکه سرمایه گذاری انجام شده در این بخش با صرفه جویی در مصرف برق قابل بازگشت است . مقرر بود در دوره قبل وزارت نیرو با چنین طرحهایی به کاهش ۷ هزار مگاوات مصرف در بخش سرمایشی شود که متاسفانه اعتبار مورد نیاز به این امر حیاتی تخصیص نیافت. یکی دیگر از پروژه های بهینه سازی در مشعل سوزی گازهای فلر است.
به علت عدم سرمایه گذاری در تجهیزات جمع آوری گازهای فلر سالانه بیش از ۲۰میلیارد متر مکعب گازهای همراه میادین نفتی یعنی معادل ۱۰٪ از تولید گاز کشور سوزانده میشود .می توان با بکارگیری تکنولوژی روز دنیا این گازها را کنترل و تبدیل به برق کرد.
و اما راهکار سوم رفع ناترازی برق احداث نیروگاه است . در گذشته اعتقادم بر این بود که به علت برخورداری کشور از منابع عظیم گاز و همچنین هزینه احداث کمتر، اولویت با احداث نیروگاه حرارتی است اما با توجه مشکل تامین گاز امروز احداث نیروگاه های خورشیدی باید در اولویت قرار گیرد . ضمن اینکه هزینه ساخت نیروگاه خورشیدی که قبلا ۱ میلیون دلار به ازای یک مگاوات بود تا نصف کاهش یافته و به هزینه ساخت نیروگاه حرارتی نزدیک شده و از طرفی دوره ساخت این نیروگاه نیز کمتر از یک سال است و میتواند نسبت به نیروگاههای حرارتی که دوره احداث چند ساله دارد زودتر ناترازی موجود را پوشش دهد و به مدار تولید شبکه برق کشور متصل شود
هرچند مساله اصلی چگونگی تامین هزینه های احداث این نیروگاه است. به نظر می رسد در این رابطه بناچار باید از ظرفیت صندوق ذخیره ارزی به هرمیزان که ممکن است استفاده شود و از آن مهمتر بهره گیری از ظرفیت بخش خصوصی و ارائه برق در بورس انرژی بویژه برای فروش به صنایع بزرگ است که جذابیت لازم را برای سرمایه گذاران نیروگاهی فراهم میکند.