نوآوران آنلاین- اگرچه کُند اما پوسته سازمان دولت درحال تغییر است و به زودی نیز تکمیل خواهد شد و امیدواریم مدیران و کارشناسان شایستهتری متصدی امور اجرایی و اداره دولت شوند. دولت، مغز متفکر و موتور محرکه کشورهاست ولی جامعه هم منبع تأمین قدرت موتور و کمککننده به مغز موتور است. اگرچه سیاستگذار، دولت است و منابع و قدرت دست اوست اما بدون کمک و در واقع مشارکت جامعه، هیچ دولتی موفق نشده به توسعه و پیشرفت دست یابد و حتی قادر نبوده قدم از قدم بردارد.
نقش، سهم و میزان نقشآفرینی "جامعه" در کشورهای مختلف بسته به ماهیت و رویکرد دولتها (دولت در معنای کلیت نظام و کشور) متفاوت است؛ دولتهای مدعی دموکراسی، منبع اصلی قدرت دولت را مردم و جامعه اعلام می کنند و تا حد زیادی نیز عمل میکنند، دولتهای پادشاهی، توتالیتر و اقتدارگرا، نقش و سهم کمتری برای مردم قائل اند اما همانها نیز کم و بیش در پی جلب رضایت مردم یا دست کم، جلوگیری از تشدید نارضایتی ها هستند، اما در دولتی چون نظام ما که نظامی رهیده از یک نظام مبتنی بر نظر و تصمیمات یک نفره و با گرایش به سمت سهامداری و مشارکت مردم در حکومت (البته با نوسان میزان و نوع سهم) در حال توسعه محسوب می شویم، علی رغم موانع تاریخی و فرهنگی و چالشهای سیاسی، ظرفیت استفاده از منبع عظیم جامعه برای اداره کشور وجود دارد اما در دولتهای مختلف دچار نوسان در کمیت و کیفیت این استفاده شده است.
نیازی نیست به صحبتهای رئیس جمهور محترم و مدیران ارشد سیاسی ـ اقتصادی ارجاع دهیم تا بخواهیم اثبات کنیم که با مشکلات و بحرانهای بسیاری مواجه هستیم و نیاز به کمک داریم؛ وجود بحرانها و مشکلات یا به تعبیر جدیدتر آن، ناترازیها در همه بخشها، امری بدیهی و مسجل میان مردم و مسئولین است.
از دیگر سو نیازدولت به منابع قدرت مالی و اقتصادی و سیاسی-اجتماعی نیز محرز و زبان حال هر روزه رئیس جمهور و تیم اوست.
این نکته غیرقابل انکار است که راه و راهکار هر دو نزد خود ماست! شاید این سوال پیش آید چطور؟ در پاسخ باید گفت که به واسطه استفاده از ظرفیت جامعه، بهرهبرداری از منابع لایزال قدرت جامعه، جامعه مدنی و بخش خصوصی؛ لابد می پرسید چگونه؟ در پاسخ باید گفت مگر برای رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص ملی، سرمایه لازم نداریم؟ مگر سرمایه جز "کار" و "تکنولوژی" است؟ مگر نیروی کارکم داریم؟ مگر همین نیرو آن سوی جهان، ارزشافرینی نمیکند؟ اقلیم و فضای جغرافیایی ما که با آنها تفاوتی ندارد و حتی بعضا از مزایای بهتری نیز برخورداریم. شاید فضای سیاسی اجتماعیمان به گونه ای است که جوانانی که در ایران خروجی ندارد، آن سوی مرزها ارزش آفرینی می کنند.
لذا بدیهی است که فضای اجتماعی باید تغییر کند، فضای کار باید تغییر کند؛ مبانی و زیربنای این تغییرات در قوانین و در رویکردهای اعلامی رهبر معظم انقلاب نیز موجود است (به عنوان مثال سیاست های ابلاغی اصل 44 ایشان که میتوانست انقلابی در اقتصاد ایجاد کند). فقط باید دولتها از لاک توطئهپنداری و مقصریابی خارج شوند و از باتلاق دولت فربه بیرون بیایند و به جامعه و جامعه مدنی رجوع کنند. این به نفع خودشان نیز هست و علاوه بر افزایش نیرو برای پیشبرد امور و حل مشکلات، مسئولیت صد درصدی همه مشکلات را ـ که مردم به درستی متوجه دولت میدانند ـ از دوش دولت برداشته و مسئولیت مشترک دولت - ملت جایگزین میشود.
یا مگربرای افزایش قدرت سیاسی نظام، همین مردم (سرمایه اجتماعی) موردنیاز نیست؟ مگر همین جامعه، آن قدرت سیاسی دهه اول انقلاب را نیافرید که کشور توانست با مجموعه ای از انواع بحرانها عبور نماید؟ پس با اندکی امید دادن به مردم باید سرمایه اجتماعی را تقویت کرد و نیروی لازم برای افزایش قدرت سیاسی را فراهم کرد.
امروزه انتظارات [به حق] از دولت بسیار بالا رفته است؛ چراکه دولت دارای تمامی اختیارات می باشد و طبیعی است که پاسخگویی نیز بر عهده دولت است. من له الغنم له الغرم!
دولت اما توان پاسخگویی به همه مطالبات و توقعات را ندارد، دولت برای همه جا ندارد، همه که نمیتوانند در دولت سمت بگیرند لذا باید گستره منافع را از دولت به جامعه نیز گستراند و به جامعه مدنی نیز قدرت داد تا مطالبه به حق قدرتخواهی و منزلتخواهی مردم در جامعه و جامعه مدنی نیز امکان ارضاء پیدا کند.
آقای پزشکیان؛ از آن شهروندی که در کربلا مستمر داد میزد: "آقای پزشکیان آقای پزشکیان... " تا مردمی که با دیدن شما هجوم میآورند برای سلفی گرفتن تا نویسندگان، روشنفکران، توصیهکنندگان، نصیحت کنندگان، تئوری دهندگان و... همه و همه دنبال منزلت اند، با تقویت جامعه و جامعه مدنی، هم این منفعت را به آنها بدهید هم به خود کمک کنید. آن گاه همه مشکلات حل میشود، مطمئن باشید؛ هم تجربه جهانی هم تجربه زیسته خودمان این را ثابت کرده است.
باور کنید مردم با همه مشکلات و نامیدی ها بازهم آماده اند. آماده برای کمک در اداره کشور، البته جامعه نیز همچون دولت حقالزحمه میخواهد! ولی خوشبختانه این حقالزحمه در بخش سیاسی، مادی نیست و همان منزلت گفته شده است، در بخش اقتصادی هم البته جامعه آورده هایی خواهد داشت و بخشی از تولید خود را به عنوان حقالزحمه برمیدارد؛ فراهمکردن این فضا با شماست.
آقای دکتر پزشکیان؛ چنانچه خودتان نیز به درستی در تبلیغات انتخاباتی روی بهسازی وضعیت ساختار و کارشناسی دولت تأکید داشتید، در این امر خیر و بنیادین تعجیل کنید و از این سازمان اداری و سیاسی که همه چیزمان دولتی است، به سمت گستردهترکردن دامنه قدرت یعنی ملحقکردن ظرفیت جامعه حرکت کنید. در کشور ما حتی خصوصی ها نیز مستقیم و غیرمستقیم دولتیاند؛ حتی حزب و روزنامهها و شرکتهای به ظاهر خصوصیمان؛ این وضعیت قابل دوام نیست. دولتی فربه که نیروهای با ظرفیت را بدون فکر و برنامه جذب کرده و نه حقوق مناسبی میتواند بدهد نه خروجی درستی از آنها بگیرد، نمیتواند ارزشآفرین باشد. مستخدم دولتی که نتواند یک مغازه یا یک شرکت 5نفره را اداره کند و هیچ نسبت و درکی از شرایط مردم و جامعه ندارد، نمیتواند ارزشآفرین باشد؛ این است وضعیت موجود سازمان اداری ما، اگر سیاست اشتباه برخی دولتها شغلآفرینی با استخدام در دولت بوده، شما این سیاست اشتباه را اصلاح کنید و با بهسازی سازمان دولت و تقویت و توسعه جامعه، جامعه مدنی و بخش خصوصی، بر درآمد و قدرت کشور بیفزایید، فرصت کوتاه و زمان اندک است.