نوآوران آنلاین- با همه وجود دل نگران سرنوشت میهن است و مثل بسیاری از دلسوزان کشور، مسعود پزشکیان و دولت او را از آخرین فرصت ها برای عبور مسالمت آمیز جامعه از مشکلات و بن بست های فرساینده می داند. فیض الله عرب سرخی، در پی سال ها تجربه اجرایی و سیاسی و به رغم زخم و جور زمانه، معتقد است هنوز چراغی برای اصلاح روشن است و البته که تغییرات مثبت، تدریجی و زمان بر .
به عمق چشمانش نگاه می کنم که بارقه های امید در آن موج میزند اما در عین حال نگران است و تاکید می کند دولت چهاردهم و شخص پزشکیان برای ماندن و موفقیت، راهی جز افزایش سرمایه اجتماعی و جذب حمایت حداکثری مردم ندارد. به گفته او، تلاش هایی در جریان است که آقای پزشکیان را از بدنه اجتماعی اش جدا کند اما او باید هوشیار باشد و در جهت پیوند و نزدیکی هر چه بیشتر با جامعه بکوشد و راهکار اصلی آن، صداقت عملی و ارتباط مستمر و رو در رو با مردم است.
عضو شورای مرکزی حزب توسعه ملی در بخش دیگر سخنانش، با اشاره به واقعیت های حوزه اقتصادی، یکی از مهمترین بحران ها و چالش های کشور را مسأله تحریم و FATF می داند و معتقد است اگر دولت آقای پزشکیان نتواند در توافق با سایر ارکان نظام راهحلی برای این دو مسأله پیدا کند، مشکلات افزایش یافته و روند منفی اقتصاد کشور با سرعت بیشتر تداوم پیدا خواهد کرد.
متن زیر حاصل گفتوگوی "نوآوران" با فیضالله عرب سرخی عضو شورای مرکزی حزب توسعه ملی پیرامون موقعیت دولت چهاردهم و در راس آن شخص آقای پزشکیان، و ظرفیت ها و چالش های پیش روست.
در ابتدا و قبل از آن که به موقعیت دولت چهاردهم بپردازیم، شاید بهتر باشد تصویری از فضای سیاسی کشور ارائه کنیم. از نظر شما آرایش نیروهای فعال و موثر در جامعه سیاسی امروز ایران چگونه است؟
نیروهای سیاسی موجود، فعال و موثر در کشور را می توان از زوایای مختلفی ارزیابی و دسته بندی کرد. یک زاویه، دستهبندی نیروها به جهت نوع نگاه و نسبت شان به حاکمیت جمهوری اسلامی است که از این منظر مجموعه ای از نیروها قابل تفکیک و شناسایی هستند.
جریانی که نیروهای منتسب به آن طی سال های گذشته بدنه اصلی حاکمیت را در بخش های مختلف تشکیل داده و جایگاه ها و مناصب کلیدی را در اختیار داشته، به عنوان جریان اصولگرا شناخته میشود. اصولگرایان خود به سه دسته تقسیم میشوند. یک دسته طیف نیروهای سنتی اصولگرا هستند که از نمونه های شاخص آن می توان به تشکلهایی مثل حزب موتلفه اسلامی و جامعه مدرسین حوزه عالیه قم اشاره کرد. دسته دوم نیروهای میانه و معتدل اصولگرا هستند. در این طیف، چهرههای آشنایی مثل آقایان لاریجانی، قالیباف، ناطق نوری و باهنر حضور دارند که البته بافاصله در کنار هم قرار گرفته اند. این عده در عین اصولگرایی، دیدگاه معتدلی نسبت به مسائل دارند. دسته سوم اما به عنوان نیروهای افراطی اصولگرا شناخته میشوند که جریان پایداری را می توان نمونه بارز این طیف معرفی کرد و نمونه رسانه ای آن را هم روزنامه کیهان دانست.
طیف دیگر ، نیروهای اصلاح طلب هستند که در مواجهه با حاکمیت، رویکردی انتقادی و اصلاحی دارند. اصلاح طلبان هم به سه بخش قابل تفکیک اند. یک بخش نیروهایی که معتقند نظام باید به صورت ساختاری اصلاح شود اما دنبال براندازی نیستند که این روزها به عنوان نیروهای تحول خواه یا طرفداران اصلاح ساختاری شناخته می شوند.
در مقابل، اصلاح طلبانی قرار دارند که طرفدار تعامل گسترده و نزدیک با حاکمیت اند و معتقدند تحت هر شرایطی باید در صحنه سیاسی فعال بود و مثلا در انتخابات شرکت کرد. این نیروها در یکی دو سال گذشته تحت عنوان روزنه گشا شناخته شده اند. اما بین این دو دسته، طیف گسترده تری وجود دارد که شاید شاخص آن آقای خاتمی و جبهه اصلاحات باشد. نگاه عمده آنها این است که تعامل با حاکمیت و حضور در انتخابات مهم است اما نه به هر قیمت و نه در هر شرایطی. به اعتقاد این طیف، حاکمیت باید سطحی از انتظارات را در گشایش فضا و برخورد با نیروهای سیاسی و اجتماعی رعایت کند تا امکان مشارکت سیاسی و حضور معنادار در انتخابات وجود داشته باشد. به همین دلیل مشاهده میکنیم این طیف در دوره هایی در عرصه انتخابات مشارکت کرده و در دوره هایی از آن سر باز زده است.
اما در کنار اصولگرایان و اصلاح طلبان، باید به طیف دیگری از نیروها هم اشاره کرد که به هر ترتیب از ساختار حاکم عبور کرده اند و معتقدند حاکمیت در طول سال ها به گونه ای عمل کرده که امکان هر گونه اصلاح موثر و معنا دار وضع موجود را از بین برده و هیچ راهی به جز تغییر ساختار برای نجات کشور وجود ندارد. فارغ از این که چه ارزیابی از تعداد این نیروها و میزان ثقل شان در جامعه داشته باشیم، واقعیتی مسلم هستند و با توجه به نوع رفتار حاکمیت، بر تعدادشان افزوده یا کاسته می شود.
دولت چهاردهم در چنین فضایی شروع به کار کرده و برای تحقق وعده ها و پیشبرد برنامه ها ی اصلاحی اش باید از ظرفیت های موجود در همه طیف ها و نیروهای سیاسی تا حد امکان استفاده کند. دولت نمیتواند و نباید هیچ گروهی را از معادلات خود کنار بگذارد چرا که موفقیت دولت چهاردهم در گرو همکاری با همه طیف های سیاسی است.
طی چند سال گذشته به نظر می رسید حرکتی در جهت یکدست سازی و خالص سازی در درون حاکمیت آغاز شده که نمود آن در چند دوره انتخابات اخیر و گسترش رد صلاحیت ها حتا در میان طیف اصولگرا و شخصیت هایی مثل آقای علی لاریجانی دیده می شد. چه اتقاقی افتاد که در انتخابات اخیر و علیرغم انتظار بسیاری از تحلیلکران، شاهد تغییر رفتار حاکمیت بودیم و فردی مثل آقای دکتر پزشکیان تایید صلاحیت شد و امکان دستیابی به جایگاه ریاست جمهوری را پیدا کرد؟ آیا پیروزی پزشکیان ناشی از یک خطای محاسباتی بود یا آن گونه که برخی معتقدند مبتنی بر نوعی تغییر رویکرد و اصلاح روش از طرف حکومت؟
واقعیت این است که حاکمیت با هر نگرشی زمانی که در مسیر خود با مشکلات و معضلات عدیدهای روبهرو میشود، می تواند دست به اصلاحاتی بزند. این اتفاق مثبتی است ولی در چنین مواقعی حکومت باید این بازخوردها و تغییرات ناشی از آن را به طور شفاف با مردم در میان بگذارد تا حمایت و همدلی آنان را هم به دست بیاورد. اما در شرایط فعلی، ما فقط می توانیم بر اساس شواهد تحلیل کنیم.
به هر روی از قرائن چنین استنباط میشود که فرض حاکمیت بر پیروزی آقای پزشکیان نبود اما باور داشت که اگر رای بیاورد برای حکومت قابل تحمل است و میشود با او همکاری کرد. برخی معتقدند که از ابتدا آقای پزشکیان رئیس جمهور مورد نظر حکومت بود و نسبت به پیردزی او اطمینان داشتند. اما شواهد به من می گوید که ترجیح حکومت ریاستجمهوری آقای قالیباف بود. و با اطمینان میتوانم بگویم که سیستم به دنبال اصولگرایان افراطی مثل اعضای جبهه پایداری نبود.
به هر حال درصد بیشتری از شرکتکنندگان در انتخابات به آقای پزشکیان رای دادند و این نشان میدهد که کشش جامعه به سمت اصلاح طلبی بیشتر بوده است.
اکنون زمان و فرصت مغتنمی است که دولت آقای پزشکیان عملکرد مطلوبی در جذب بخش های مختلف جامعه داشته باشد و با رویکردی عملگرایانه و صادقانه بخشهایی از جامعه را که در انتخابات شرکت نکردند اما گرایش به اصلاح داشته اند را به سمت خود جذب کند و به صحنه بکشد.
آقای پزشکیان با شعار تغییر و اصلاح وارد صحنه شد و به پیروزی رسید. پیش از این، دولت های آقایان خاتمی و روحانی هم با رویکرد اصلاحی و دیدگاه هایی شبیه آقای پزشکیان به قدرت رسیدند اما هر یک با انواع تقابل و کارشکنی مواجه شدند. در شرایط فعلی چگونه و با توجه به چه ملاحظاتی می توان نسبت به موفقیت دولت پزشکیان و تحقق وعده ها در حوزه هایی مثل فیلترینگ، حجاب و اقدامات راهگشا در عرصه تعاملات بین المللی امید داشت؟
وقتی ما پذیرفتیم که میخواهیم با یک نگرش اصلاح گرایانه به حکومت نگاه کنیم اولین پیش فرض این است که اساسا می شود به یک اتفاق مثبت امیدوار بود. واقعیت هم این است که به نظر می رسد نتایج ایجاد شده از روندهای گذشته، حکومت را نسبت به لزوم برخی تغییرات قانع کرده است. صادقانه باید گفت وضعیت کنونی به وضوح نشان میدهد حکومت قدمهایی در مسیر مردم سالاری برداشته است. حکومت اکنون نشان داده که می شود با آن حرف زد و این فرصت مغتنمی است.
مثلا وقتی می بینیم حکومت مساله حجاب را به یک موضوع استراتژایک تبدیل کرده است، باید آن را نسبت به لزوم تغییر این نگرش متوجه و قانع کرد و سیستم حاکم به این باور برسد که وقتی نماز یا حجاب را با زور به کسی که باور ندارد تحمیل کنی نه تنها ارزش دینی و بنیادی ندارد بلکه در نهایت می تواند به تقابل جامعه با حکونت منجر شود. در حالی که بسیاری از علمای دینی اساسا تعریف حکومت از حجاب را قبول ندارند.
به نظر من موضوع فیلترینگ هم به یک بازبینی جدی و واقعی نیاز دارد تا در این بازبینی، نتایج اجرای فیلترینگ بررسی شده و نهایتاً دیده شود که هیچ یک از اهدافی که از فیلترینگ مد نظر بوده محقق نشده است. ما اگر دنبال امنیت اخلاقی و روانی هستیم، نمیتوانیم از طریق فیلترینگ آن را به دست بیاوریم. اتفاقاً در توسعه اینترنت و گسترده شدن تولیداتی که میتواند در فضای مجازی به مردم عرضه بشود، ما بهتر به اهداف خود دست پیدا خواهیم کرد.
بههرحال، از برنامههایی که آقای پزشکیان با مردم در میان گذاشتند، یکی تلاش برای حل همین موضوع فیلترینگ است. امیدواریم با حذف فیلترینگ و با تلاش برای بهبود شرایط تولیدات فرهنگی قابل عرضه در فضای مجازی، به امنیت اخلاقی و روانی مورد نظر دست پیدا کنیم. ما باید خوشنود باشیم که در گوشههایی از جامعه کنونی نکته های مثبتی پدید آمده که میتواند پایه و مبنای یک کار گستردهتر و جدیتر با حضور و رضایت مردم باشد .
به باور من مشکل امروز حکومت مشکل سرمایه اجتماعی است که به شدت تضعیف شده است.
در عرصه اقتصادی هم ما با دو موضوع مهم FATF و تحریم ها مواجه هستیم و متاسفانه به دلیل مقاومت در برابر حل این مسایل، امکان بهره گیری از مناسبات بانکی در عرصه جهانی را از دست داده ایم و مجبوریم به سراغ روشهای تجاری یکصد سال پیش از جمله معامله کالا به کالا ، پایاپای و امانی.
این که تصور کنیم کشوری می تواند به صورت مستقل از پس مسایلش بر آید امکان پذیر نیست. حتی کشورهایی مانند آمریکا و چین هم نمی توانند به تنهایی در این عرصه موفق عمل کنند.
اگر بنای ما بر این باشد که تصور کنیم می توانیم در همه عرصهها به خودکفایی برسیم یعنی در همین مسیر رو به افول خود خواهیم ماند و البته هر روز اوضاع بدتر و اسفناک تر خواهد شد. بنابراین نه تنها باید در حوزه FATF و فیلترینگ دست به اصلاح بزنیم بلکه نگاهمان به دنیا هم باید اصلاح شود و باور کنیم به تنهایی نمیتوانیم به حقوق واقعی خودمان بدون تعامل مثبت و سازنده با جهان دست پیدا کنیم. در یک همکاری گسترده بین المللی مبتنی بر منافع و مصالح می توانیم اقتصادمان را گسترده تر و به دنبال آن ظرفیت های امنیتی کشور را افزایش دهیم. باور کنیم که هر قرارداد بین المللی و سرمایه گذاری خارجی، یک امتیاز امنیتی و اقدامی در جهت بازدارندگی تهدیدات خارجی است.
بهنظر من امروز تا حدودی این ظرفیت ایجاد شده که با تصحیح برخی اشتباهات غلط در حوزه سیاست خارجی، همکاریهای گستردهتری در حوزه بینالملل داشته باشیم؛ هم با کشورها و هم با سازمانهای بینالمللی. از طریق گسترش این همکاریها ما میتوانیم زمینههای مشارکت بیشتر را در اقتصاد خودمان فراهم کنیم و محدودیتهایی را که امروز باعث شده است تا ما اقتصاد کوچکی داشته باشیم، برداریم. امروز نتیجه این محدودیتها کاهش جیدیپی، کاهش درآمد سرانه، کاهش سرمایهگذاری و افت تقریباً اکثر نزدیک به اتفاق شاخصهای اقتصادی است.
ابزارهای دولت در این مسیر چیست و آقای پزشکیان به عنوان رئیس جمهور برای پیشبرد این اهداف چه باید بکند؟
مهم ترین ابزار دولت، حمایت مردم و افکار عمومی است. بنای اصلی دولت و شخص آقای پزشکیان در درجه اول باید پیوند هر جه بیشتر و نزدیک تر با مردم و تلاش برای افزایش پایگاه و سرمایه اجتماعی دولت و حتا جلب حمایت کسانی باشد که در انتخابات شرکت نکردند. پزشکیان بدون مردم هیچ کاری نمی تواند از پیش ببرد. تلاش هایی در جریان است تا بین آقای پزشکیان و مردم فاصله ایجاد کند اما او باید با هوشیاری، صداقت عملی و ارتباط مستمر و رو در رو با مردم، این تلاش ها را خنثی کند. مهم ترین عامل موفقیت دولت، کسب همراهی و همدلی مردم و افزایش سرمایه اجتماعی است. در مواردی هم که به هر دلیل امکان عمل از او سلب می شود، تا حد امکان موانع را به وضوح و با شفافیت با مردم در میان بگذارد.
نکته بعد بحث وفاق و ایجاد همگرایی و استفاده از ظرفیت نیروها و طیف های موثر داخلی برای پیشبرد امور است. البته وفاق به معنای به کارگیری نیروها با دیدگاه های متعارض و رویکردهای عملی غیر همسو نیست چرا که در نهایت منجر به اخلال و ناکارآمدی می شود.
آقای پزشکیان ظرفیت خوبی برای کاهش حساسیت ها و ایجاد نزدیکی بین نیروهای مختلف دارد که باید به خوبی از این ظرفیت استفاده کند و امید می رود دولت او نسبت به گذشته، از همراهی ارکان مختلف حاکمیت به نسبت بیشتری برخوردار بشود و تغییرات ملموسی در روندهای جاری رخ دهد.
و توصیه شما به نیروهای سیاسی حامی و فعالان عرصه عمومی؟
رویکرد نیروهای سیاسی خواهان اصلاح و حامی پزشکیان، باید رویکرد تشویق در کنار انتقاد با هدف اصلاح باشد. باید با یک سیاست اتحاد و انتقاد با آقای پزشکیان پیش برویم. تشویق دولت برای اقدامات مثبت و راهگشا در برابر افکار عمومی، و انتقاد سازنده در برابر هر خطا و اشتباه احتمالی.
از طرفی باید جامعه را قانع کرد که اصلاحات امری تدریجی است و از طرف دیگر دولت را نسبت به بی عملی و روندهای فرسایشی که نتیجه ای جز نا امیدی ندارد پرهیز داد.