نوآوران آنلاین- سامان احتشامی موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده پیانو است. وی از طریق همکاری با جواد معروفی، محمد سریر و اسماعیل امین موید با ساز پیانو وارد دنیای موسیقی شد و سال ۱۳۷۱ با انتشار آلبوم باغ به باغ فعالیت رسمی خود را آغاز کرد. احتشامی پساز سالها امسال آلبوم «باغ ایران» را منتشر کرده است. البته این آلبوم را بهصورت دیجیتال عرضه کرد و از انتشار آلبوم فیزیکی منصرف شده است. به بهانه انتشار این آلبوم با او به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
شما از پیانو در موسیقی ایرانی استفاده میکنید درحالیکه همواره این ساز، ساز خارجی محسوب میشده و مناسب برای اجراهای کلاسیک. آیا واقعاً میشود با این ساز آثار سنتی ایرانی را اجرا کرد و به کیفیت مطلوب رسید؟
از دید من این جماعتی که پیانو را تنها برای اجرای کلاسیک مناسب میدانند، فرهنگ و شعور موسیقی ندارند، صرفا موسیقی را کتابت میکنند و از روی نوشتههای موزیسینها مینویسند. این افراد مانند گویندگان اخبار هستند و موزیسینهای واقعی سخنور. یک گوینده اخبار تنها میتواند از روی متنی که در اختیارش قرار دادهاند بخواند اما سخنور هم صحیح سخن میگوید و هم به اتفاقهای روز مسلط است. زمانیکه در موسیقی به خلاقیت برسید میتوانید با سازتان حرف خودتان را بزنید. البته اشخاصی که صرفا پیانوی کلاسیک مینوازند، نه تنها اجرای موسیقی دستگاهی ایرانی بلکه اجرای موسیقی هر منطقهای به وسیله پیانو را خلاف میدانند.
آیا برای نواختن موسیقی ایرانی با پیانو باید تنظیمات خاصی را اعمال کرد؟
دقیقاً باید این کار را انجام داد. یکی از معضلات و مشکلات نوازندگان پیانوی ایرانی، کوک این پیانو در دستگاههای موسیقی ایرانی است. بسیاری از فواصل موسیقی ایرانی را نمیتوانیم با پیانوی فرنگی اجرا کنیم.
امسال پس از سالها آلبوم «باغ ایران» را منتشر کردهاید. آیا این آلبوم هم در راستای همان مسئله موسیقی ایرانی و استفاده از پیانو در آن البته این بار در موسیقی فولکلور بوده است؟
این آلبوم شامل هشت قطعه است که هر کدام موسیقی بخشی از ایران را شامل میشود؛ مازندرانی، کُردی، ترکی، آواز بیات ترک، خراسانی، لُری، آواز سهگاه و شیرازی. من سعی کردهام این آثار را با پیانو و البته درنظرگرفتن لهجه آن منطقه اجرا کنم. برای من مهم است برای نقاط مختلف کشورم که بکر هستند و تا حالا نگاه ویژهای بهشان نشده، موسیقی بسازم که این آثار را با سازهایی که خودم میزنم اجرا میکنم.
انگار این تفاوت رویکرد در شیوه ارائه آلبوم هم دیده میشود و شما آن را بهصورت دیجیتال منتشر کردهاید، چرا چنین شیوهای را پیش گرفتید؟
از سالها پیش این احتمال را در نظر میگرفتم، انتشار آلبوم بهصورت فیزیکی منسوخ شود که میشود گفت تا حدی این اتفاق افتاده است. چون تا حدودی دانلود کردن غیر قانونی موسیقی، قسمتی از فرهنگ مردم ما شده است و با شرایط نامناسبی که این دانلود شدن آهنگها برای اهالی موسیقی به وجود آورده است، انتشار آلبوم هیچگونه توجیه اقتصادی ندارد. حال هم با این شرایط تصمیم گرفتم آلبومم را بهصورت دیجیتال منتشر کنم که در برخی سایتها منتشر شده و در آینده در اختیار پلتفرمهای بیشتری قرار میگیرد. البته این هم تضمینی برای جلوگیری از دانلود غیرقانونی نیست.
چه راهکاری برای این معضل دانلود غیرقانونی میتوان اندیشید؟
اگر این فرهنگ در ایران رایج شود که مخاطبان قطعات آلبومها را از سایتهایی خاص و بهصورت قانونی دانلود یا گوش کنند و مبلغی را نیز در اختیار نوازندهها و تولیدکنندگان آلبوم قرار دهند، میتوان به آینده موسیقی در ایران امیدوار بود. اما تا زمانیکه کپیرایت جدی گرفته نشود و بهسادگی همگی از آهنگهای آهنگسازان و نوازندگان استفاده کنند و هیچ حق و حقوقی نیز برای آنها قائل نباشند، شرایط موسیقی نابسامانتر از قبل میشود.
با این حساب انتشار آلبوم موسیقی، چه فایدهای برای اهالی موسیقی دارد؟
انتشار آلبوم موسیقی، برای موزیسینهای ما تنها بهعنوان کارت ویزیت شیکی است که به نامزدش نشان دهد و بگوید من خواننده خوبی هستم و آلبوم منتشر کردهام! این کار هیچ بعد مالیای برای صاحبان اثر ندارد و با این شرایط نخواهد داشت. البته 20 سال پیش شرایط فرق داشت، ما آثارمان را به شرکتهای موسیقی ارایه میکردیم و شرکت نیز از این طریق پول درمیآورد و درنتیجه نسبت به انتشار آثار، راغبتر میشد. از سویی مبلغی در اختیار اهالی موسیقی قرار میگرفت و از سویی دیگر انتشار آلبوم سبب محبوبیت اهالی موسیقی میشد. همین اتفاق نیز برای من بهعنوان آهنگساز و نوازنده پیانو رخ داد. من در آن زمان آلبوم منتشر کردم، آن آلبوم سبب محبوبیت من شد و الان کلاسهای آموزش پیانو من با استقبال بسیار خوبی مواجه میشود. انتشار آلبوم در زمان گذشته، این حسن را داشت که موزیسین دیده شود. البته الان هم تعدادی از موزیسینها از طریق انتشار آلبوم قابلیتهای خود را نشان میدهند اما اینکه فردی بگوید من آلبومهایم را فروختهام و از این طریق کسب درآمد کردهام، دروغ محض است. مشکل الان ما مشخص نبودن حساب و کتاب در موسیقی است. بهعنوان مثال میگویند 500 لوحفشرده از سوی موسسه انتشار موسیقی منتشر شده است، از کجا باید مطمئن بود که این تعداد 1000 عدد نبوده است؟ یا فرض کنید روزنامه شما تیراژی برابر با 100هزار نسخه دارد، از کجا میدانید چاپخانه 150هزار نسخه چاپ نکرده است و باقی آن را به نفع خود نفروخته است؟ اگر محاسبه کنید در مییابید از طریق تقلب کردن در تیراژ آلبومها، در نظر گرفتن هزینههای ایاب و ذهاب و .... میشود چه پولهایی کسب کرد. اگر کپیرایت رعایت شود، اهالی هنر میتوانند در زمینه مشخص کردن حساب و کتاب انتشار و فروش آثار نیز ورود کنند.
به کپیرایت اشاره کردید، صدا و سیمای ایران بهعنوان نهادی که خود را متولی فرهنگسازی میداند، چه میزان به این مساله پرداخته است؟
بیشترین مشکل ما پایمال شدن کپیرایت از سوی صدا و سیمای ایران و در مقیاسی بسیار گسترده است. رادیو روزانه حجم گستردهای موسیقی پخش میکند، امکان ندارد شما این برنامهها را گوش کنید و یک ساعت پیانو نوازی مرا نشنوید. برای این کار، نه تنها از طرف صدا و سیما مبلغی به من پرداخت نشده است، بلکه حتی از پخش شدن این آثار، اطلاع ندارم. البته کار دیگر از پخش شدن آهنگهای من از صدا و سیما گذشته است، مدتی پیش یکی از آثارم را در یک آگهی تبلیغاتی شنیدم!
این اتفاق بسیار عجیبی است و به نوعی سوء استفاده از اعتبار و آثار یک هنرمند به حساب میآید. قصد ندارید اقدامی در این زمینه انجام دهید؟
مساله این است که چه کسی میداند این اثر را من ساختهام؟ تازه اگر هم بدانند، به کجا میتوانم شکایت کنم؟
با این تفاسیر میتوانیم نتیجه بگیریم عزم و تصمیم جدیای در زمینه احقاق حق هنرمندان عرصه موسیقی در نهادهای ذیربط وجود ندارد؟
ببینید از دید بسیاری از این عزیزان نهادهای مختلف، ما نباید کار کنیم و از همینرو علاقهای به تبلیغات در این زمینه ندارند چه برسد به پیگیری کپیرایت. یک زمان عزیزی در اداره ارشاد مسئولیتی داشت و من از او پرسیدم که «پوستر فیلمها با بازی خانمهای خوشپوش و خوشچهره را میتوانیم در سوپرمارکتها ببینیم و این یکی از شیوههای تبلیغ فیلمهای سینمایی است اما حتی یک تصویر از خوانندهای بهعنوان مثال کردزبان را نمیبینیم و هرچه میگوییم برای تبلیغ موسیقی اجازه دهید عکسی از خوانندههای آلبومهای موسیقی که همگی مرد هستند، در مکانی قرار دهیم، قبول نمیکنند. چه تفاوتی میان تبلیغ موسیقی و فیلم وجود دارد؟» پاسخ این دوست عزیز بسیار جالب و تامل برانگیز بود. او گفت که «ما در بقالی و سوپرمارکت پفک نمکی میفروشیم اما پفک نمکی را در تلویزیون تبلیغ نمیکنیم» وقتی مسئول وزارت ارشاد با این دید به موسیقی و هنر نگاه میکند دیگر چه جای بحث است؟
یکی از اهالی موسیقی سنتی گفته بود تلویزیون ما مواد مخدر نشان میدهد؛ ساز نشان نمیدهد.
کاملا درست است. من طریقه استفاده از تمام مواد مخدر را از طریق تلویزیون فرا گرفتم. میدانید همین الان یک تصمیم جدید گرفتم. از این پس تا زمانیکه تلویزیون سازها را نشان ندهد و به موسیقی بها ندهد، دیگر با هیچ رسانهای مصاحبه نخواهم کرد و همینجا اعلام میکنم بزرگترین افتخار زندگی من این است که از سن 18 سالگی هیچگونه فعالیتی برای صدا و سیما انجام ندادهام. صدا و سیما همواره بدون اجازه و اطلاع من از آثارم استفاده کرده است. حتی یک قرارداد رسمی یا غیررسمی میان من و صدا و سیما وجود ندارد و این بزرگترین افتخار در زندگی من است.