نوآوران آنلاین-
در آغاز جنگ تحمیلی، مسئولان غافلگیر شدند نه ارتش
هنوز بعد از ۴۴ سال بسیاری از کارشناسان نظامی و غیر نظامی نمی خواهند وقایع تاریخی ماه های ابتدایی جنگ را قبول کنند. این عبارت که “ارتش در ابتدای جنگ غافلگیر شد”، امروز دیگر با افزایش منابع متعدد از آرشیو درآمده نظامیان ،محلی از اعراب ندارد. در حقیقت این مسئولان بودند که غافگیر شدند و نه ارتش.
در ۳ ماه ابتدایی جنگ یعنی از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تا اواخر آذر همان سال، نیروهای هوایی و دریایی ارتش، ایران کمر نیروهای هوایی و دریایی ارتش عراق را شکستند.
چرایی آسیب پذیری ارتش در ابتدای جنگ
واقعیت این بود که اخراج، بازخرید و استعفای هزاران افسر و درجه دار آموزش دیده نیروی زمینی ارتش ایران در حد فاصل اسفند ۱۳۵۷ تا شهریور ۱۳۵۹ دیوار دفاعی ارتش را آسیب پذیر کرد و منجر به حمله گسترده زمینی عراق به ایران با ۱۲ لشکر زرهی و مکانیزه و چندین تیپ رزمی مستقل شد. در آن زمان بخش های کوچکی از لشکر ۹۲ زرهی اهواز و لشکر های کرمانشاه و لرستان مقابل نیرویی بسیار عظیم تر از خود قرار گرفتند؛ اما با ورود نیروی هوایی به جنگ – که شرح آن وقتی جداگانه می طلبد – نبردهای پراكنده بين نيروی دريای ايران و نيروی دريايی عراق در ماه های مهر و آبان كمابيش در جريان بود؛ اما هم نداجا (نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) و هم نهاجا (نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) به دنبال آن بودند تا در زمان مناسب نيروی دريايی عراق را به كلی از صحنه مبارزه حذف كنند.
ظاهراً طرح اوليه نيروی دريايی با نام “درفش” برای روز ۷ آذر، نفوذ ناوچه پيكان و اسارت نظاميان عراقی مستقر بر سكوی “البكر” بود كه قرار شد به شكل شبيخون توسط پيكان انجام شود؛ اما با پافشاری عراقی ها برای دفاع دريایی نبرد هفت آذر مبدل به نبرد بزرگ هوايی – دريايی شد كه ده ها هواپيما و ۲۰ كشتی كوچك و بزرگ از طرفين را به مقابله با هم كشاند.
اولين جرقه نبرد با حضور پيكان در صبح خيلی زود در “خورعبدالله” و حمايت بالگردهای ۲۱۲ نيروی دريایی زده شد.
۷ آذر چگونه رقم خورد؟
عراق مانند ایران ناو و ناوچه بزرگ نداشت و ناوچه های این کشور از نوع روسی و کوچک با نام “اوزا”بودند، اما ناوچههای اوزا به رغم كوچك تر بودن از ناوچههای ايرانی، به دليل سرعت عمل و موشكهای قدرتمند، به شدت برای كشتی های بزرگ تجاری و حتی نظامی خطرناك بودند.
از طرفی، اوزاها می توانستند هم برای صنایع نفتی ایران که در شمال خلیج فارس واقع شده بودند خطرناک باشند و هم به نفت کش های بزرگ و بی دفاع صدمه بزنند. هم چنین می توانستند مانع کمک رسانی یران به نیروهای به محاصره افتاده آبادان شوند. لازم به ذکر است که نیروهای ایران پس از سقوط خرمشهر وارد آبادان شده و یک دیوار دفاعی برای پیشروی دشمن ترتیب دادند که با افزایش نیروهای سپاه سوم عراق، از ۳ طرف محاصره شده و تنها از طریق دریا قادر به کمک رسانی به مدافعان آبادان بودند.
چنین شد که "تک ابتدایی" ناوچه پیکان که از ۶ آذر شروع شد، به سرعت تبدیل به جنگی فرا گیر شد. ابتدا ناوچه پیکان نیروهای تکاور را در اسکله البکر عراق پیاده کرد و این نیروها ده ها سرباز دشمن را اسیر کرده و به ناو کشاندند. سپس ناوچه های عراقی برای مقابله با ناوچه پيكان وارد عمل شده و چند موشك ضد کشتی “استايكس” به سوی ناوچه ایرانی شليك كردند. پيكان اين موشكها را با اختلال الكترونيك رد كرد و همزمان ۲ موشك به سوی يك اوزای عراقی شليك كرد. موشک های “هارپون” متعلق به ناوچه پیکان، ناوچه سريع السير دشمن را غرق كردند؛ اما يك ساعت بعد اوزاها در دسته بزرگ ديگری به پيكان كه اكنون به سكوی البكر چسبیده بود، نزديك شدند.
حماسه فانتوم های نیروی هوایی
پیکان در این جا از نیروی هوایی به ویژه پایگاه بوشهر کمک خواست. شليك يك هارپون ديگر، يك اوزای عراقی را به زير آب فرستاد؛ اما ناخدا “همتی” (فرمانده شجاع پيكان) كه می دانست عراقی ها به سادگی از اسكلههای البكر و “الاميه” نخواهند گذشت، عقب نشسته و به انتظار ورود فانتوم های بوشهر نشست.
با نزديك شدن اژدر افكن های (P–6) عراقی، سروان “ابراهیم شريفی” (خلبان نهاجا كه بر روی عرشه پيكان رابط بين نيروهای دريايی و هوايی بود) با دادن اطلاعات صحيح به فانتومها به سرعت مشخصات ناوچهها را داد. ۲ فانتوم بوشهری بلافاصله يك ناوچه عراقی را منهدم كردند، در حالی كه ۲ ميگ ۲۳ در ۱۰ مايلی آن ها بودند. از آن طرف نیروی هوایی عراق نیز برای کمک به نیروی دریایی خود از راه رسید.
شکار جنگنده ها و ناوچه های عراقی
(F–14) های آماده برای پوشش هوايی منطقه با “فونيكس” يكی از ميگها را به زير ميكشند؛ اما ميگ دوم بر روی فانتوم قفل راداری انجام ميدهد. فانتوم ها با چرخش سريع و نزديك شدن به سطح آب، موشكها را منحرف می كنند.
دقايقی بعد دو فانتوم ديگر برای زدن يك اوزای ديگر مطابق اطلاعات ناوچه اوزا اقدام ميكنند و موفق ميشوند؛ اما از ساعت ۵ صبح به بعد ناوچه پيكان پی می برد كه دشمن به رغم غرق ۳ ناوچه، قصد عقب نشينی ندارد.
به دستور ناخدا همتی، توپخانه ۷۶ ميليمتری كشتی، يك ناوچه كوچك (P-6) را از كار میاندازد و پيكان آماده بيرون آمدن از اسكله می شود (اكنون سوخت و مهمات كشتی در حال تمام شدن است).
دستور بستن راه ناوچه پیکان
فرمانده مسئول واحدهای عراقی نيز كه می دانست آن روز قادر به جلوگيری از ورود نيروی دريايی ايران به منطقه نبوده و قادر به خروج آن ها نيز نيست، دستور خود را “بستن راه پيكان” اعلام ميكند. ۶ هواپيمای دشمن با رساندن خود به منطقه درگيری توازن را به زيان نيروهای ايرانی بر هم زدند. رادار بوشهر و ناخدا همتی هر دو همزمان نزديك شدن هواپيماها را به پايگاه ششم اطلاع داده و در نتيجه فانتومهای حامل “ماوريك”، (موشک ضد کشتی) جای خود را با فانتومهای حامل اسپارو (موشک هوا به هوا) عوض می كنند.
با ورود يك (F–14) نيز به محل نبرد، يك ميگ توسط “تامكت” ها و يك ميگ توسط فانتومها شكار می شوند.
يك هواپيماي فانتوم به خلبانی سروان “حسن مفتخری فرد” و كمك خلبان ستوان يكم “كاظم روستا” سقوط كرده و هر دو خلبان شهيد ميشوند.
پيكان نيز با آتش متمركز، يكی از ميگها را می اندازد.
اما اوزاها اين بار موفق می شوند با توجه به درگيری سنگين هوایی از لاك دفاعی بيرون آمده و اولين موشك را به پاشنه ناوچه پيكان بزنند. ديگر از هواپيماهای دشمن خبري نبود؛ اما هنوز ۴ اوزا و ۳ ناوچه (P-6) از فاصله چند كيلومتری منتظر بيرون آمدن پيكان بودند (داخل اسكلهها به دليل تداخل امواج، موشكهای پرتاب شده به سمت سكوها منحرف ميشدند).
شهید همتی می دانست “بيرون آمدن” مصادف با اصابت موشک به پیکان است؛ اما سوخت كشتی رو به اتمام بود و مهماتش نيز مصرف شده بود، بنابر اين درخواست كمكهای متعددی برای پايگاه بوشهر فرستاد.
فانتومها مجدداً از پايگاه بلند شده و به سمت منطقه به راه افتادند. در همان زمان دو بالگرد عراقی با موشكهای خود، ناوچه پيكان را مورد حمله قرار دادند و يك موشك ديگر به پيكر خسته پيكان زدند.
متصدی توپ پیکان، یک بالگرد مهاجم را منهدم كرد، در حالی كه در صفحه رادار، نزديك شدن ۲ ناوچه اوزا را می ديد.
اكنون صدای ناخدا همتی و سروان شريفی را همه خلبانان بر روی راديوی خود ميشنيدند. آن ها درخواست پشتيبانی فوری داشتند. خلبان “داوود اکرادی” (کمک خلبان “ناصر گودرزی”) با روشن كردن پس سوزهای خود سعی كرد تا هر چه سريع تر به ناوچه های دشمن برسد؛ اما فاصله صدها كيلومتری را نمی توانست سريع تر از ۲ ماخ (سرعت شکستن دیوار صوتی معادل ۱۲۳۵ کیلومتر بر ساعت) طی كند. فانتومهای ديگر و يك (F–14) نيز از او عقب تر بودند.
اوزاها مانند گرگ گرسنه كه از ضعف طعمه خود (هارپونهای پيكان تمام شده و توپ آن نيز آخرين گلولههای خود را شليك كرده بود) مطمئن بودند، موشكهای استايكس خود را بر روی پيكان هدف گرفتند. پيكان ۲ موشك ديگر را منحرف كرد؛ اما موشك سوم سينه ناو را متلاشی كرد.
در این جا ناخدا دستور تخلیه سریع کشتی را صادر کرد.خلبانان فانتوم مرتب از ناخدا همتی درخواست آخرين وضعيت را می كردند؛ اما صدای ناخدا ديگر در رادیو به گوش نميرسيد. تخليه ناوچه آغاز شده بود، اما ناخدا همتی و سروان شريفی در اتاق فرماندهی سعی به برقراری تماس داشتند.
فانتومها يكی از اوزاها را نابود كردند؛ اما اين اوزا عقبتر از محل درگيری اصلی بود. اوزای عراقی كه گويا آخرين كشتی حاضر در منطقه بود، آخرين موشك خود را به سوي پيكان نشانه گرفته و شليك كرد. موشك اين بار به اتاق فرماندهی اثابت كرد و افسران ارشد ناوچه نظير ناخدا همتی و سروان شريفی در دم به فیض شهادت نائل آمدند. آن ها در حالی کشته شدند كه فانتوم خلبان ناصر گودرزی ۱۰ دقيقه با پیکان فاصله داشت.
شهيد خلبان داوود اكرادی و کمک او خلبان گودرزی آن روز (هفتم آذر) به شكل ضمنی از غرق شدن ناوچه پيكان با خبر شده و در حال گشتزنی در نزديكی اسكله البكر بودند كه سطح دريا توجه آن ها را به خود جلب كرد. نقاط متعدد سياه و روغنی و تعداد زيادی جليقه نجات كه در سطح آب شناور بود به آن ها اين پيغام را داد كه پيكان و فرمانده قهرمانش در اين نقطه غرق شده است. آن ها كمي آنطرفتر شاهد فرار يك ناوچه عراقی بودند. دقایقی بعد آن ها این ناوچه را غرق کردند.
دشمن در اين نبرد ۷ شكاری و ۷ فروند شناور از جمله ناوچههای اوزا، نفربر هزار تنی و ناوچههای كوچك (P-6) را از دست داده بود.
نتیجه نبرد
نبرد ۷ آذر منجر به حذف دائمی نیروی دریایی عراق از گردونه جنگ شد و عراق دیگر هرگز حتی تا به امروز موفق به بازسازی و ایجاد یک نیروی دریایی قوی نشد.
این کشور تا سال ۱۳۶۲ تقریباً دیگر مزاحمتی برای نیروی دریایی و کشتی های تجاری و نفتکش ایران ایجاد نکرد و تنها زمانی مجدداً بخش دریایی ایران با مشکل مواجه شد که هواپیماهای سوپر “اتاندارد” و میراژ (F–1) فرانسوی تحویل این نیرو شد.
هم چنین نیروی دریایی ایران از آن سال تا ورود نیروی دریایی آمریکا به خلیج فارس در سال ۱۳۶۶ حاکم مطلق این منطقه بود و عملاً راه کمک به عراق از دریا به کلی بسته شد. اطلاعات بعدی نشان داد که بیش تر پرسنل ناوچه پیکان و حتی اسرای عراقی، آن روز با بیرون پریدن از ناوچه به دستور ناخدا همتی نجات یافتند؛ اما خود شهید همتی و شهید ابراهیم شریفی با از خود گذشتگی تا آخرین لحظات حیات خود به ایفای وظیفه پرداختند.
یادشان گرامی و راه شان پر رهرو باد.