مریم احمدی
روزنامه نگار
این روزها وضعیت روانی در جامعه ما تحت تأثیر بسیاری از مسائل دچار مشکل شده است و به واقع می توان گفت افراد با بحران فروپاشی روانی مواجه هستند.
متأسفانه علائمی که در برخی از افراد دیده میشود نشان دهنده تحمل یک دوره شدید استرس می باشد؛ درواقع استرس های روحی و روانی که نتیجهی زندگی امروزی است موجب شده تا شرایط افراد بهگونهای پیش رود که دورههای طولانی افسردگی را تجربه کنند.
بسیاری از افرادی که افسردگی را تجربه میکنند خود اطلاع ندارند که افسرده هستند و چنین عنوان میکنند که دیگر همچون گذشته هیچچیز باعث خوشحالی و شادی شان نمیشود و هیچ امری آرام شان نمیکند و سراسر زندگی پر دغدغه پرتنش، طاقتفرسا و پر استرسی را تجربه میکنند و استرس بخشی از زندگی طبیعی آنها شدهاست.
باید بخشی از استرس در زندگی برای پیشبرد امور وجود داشته باشد و در رابطه با مسائل بسیار مهم و استرسزا این تا حدی طبیعی است، اما این که در واکنش به کوچک ترین اتفاقات نیز فرد مضطرب و پریشان است و استرس دارد و همچنین در رابطه با بسیار مسائل کوچک، جزئی و پیشپاافتاده شدیدترین استرس ها را از خود بروز می دهد، نشاندهنده وضعیت آشفته روانی فرد است و در چنین حالتی گفته میشود آن فرد به فروپاشی روانی دچار شده است.
فروپاشی روانی پدیدهای ترسناک میباشد که باید حتماً مورد درمان قرار بگیرد. درغیراینصورت شاهد آثار و تبعات آن در سطح جامعه خواهیم بود. این نکته قابل اهمیت است که افراد به هر نحوی که در خانواده تربیت شوند و تحت آموزشهای والدین قرار گیرند در بزرگسالی نیز به همان ترتیب در جامعه رفتارهایی را از خود بروز میدهند. اگر در خانواده محیط تنشزا و ناآرامی وجود داشته باشد و افراد نتوانند از نظر روانی شرایط آرامی را تجربه کنند،
شاهد بروز فروپاشیهای روانی، مشکلات عصبی و روانی خواهیم بود. از این رو ضروری است که باید والدین تلاش زیادی در راستای کنترل استرس در منزل کنند تا شرایط بهگونهای پیش رود که در کمال آرامش فرزندان بتوانند رشد و پرورش یابند.
در همین خصوص به گفت و گو با دکتر فاطمه کریمی اصفهانی، دکتری روان شناسی و مدرس دانشگاه پرداختیم.
او معقتد است بسیاری از افراد درحالحاضر در دوران پریشانی روانی شدید به سر میبرند و دچار فروپاشی روانی شدهاند که تعدادشان در جامعه ما کم نیست.
کریمی می گوید: متأسفانه جامعه ما درحالحاضر با افرادی مواجه است که از نظر روانی دچار اختلالاتی هستند که تعدادشان کم نیست و این یک مشکل جدی روانی در جامعه است و باید مسئولان در رابطه با چنین موضوعی واکنش نشان دهند و اقداماتی در راستای کاهش تنشها در سطح جامعه باشند.
این روان شناس و مدرس دانشگاه ابراز تاسف کرد که آحاد مردم در شرایط فعلی دچار بحرانها و استرسهای بسیار زیادی هستند که نتیجه آن برمیگردد به سیاستهای ناصحیحی که در حال اجراست. بهعنوان نمونه بسیاری از مراجعان ما درحالحاضر چنین عنوان میکنند که شرایط اقتصادی به گونهای نامناسب شده که از عهده تأمین نیازهای شان برنمیآید و این عصبانیت و مشکلات روانی خود را به حوزههای دیگر تسری میدهند. بسیاری از سرپرستان خانوار که شرمنده خانوادههایشان هستند به ما مراجعه و چنین عنوان میکنند که مشکلات اقتصادیشان باعث شده تا نتوانند آنطور که باید در خدمت خانواده باشند.
کریمی همچنین به اشتغال چندین شیفته بانوان در خارج از منزل اشاره کرد و گفت: زنانی که مجبور به فعالیت شغلی چندین شیفته در خارج از خانه هستند نمی توانند به خوبی به تربیت فرزند بپردازند و در زمینه ارائه محبتهای لازم و به همسر و فرزندان شان دچار مشکل هستند. همین امر منجر به سرد شدن روابط خانوادهها میشود و در نتیجه بروز این سردی شاهد مشکلات عاطفی و به دنبال آن اختلالات روانی خواهیم بود. کمااینکه درحالحاضر هم، چنین شرایطی را در جامعه شاهد هستیم.
وی با بیان این که مشکلات به قدری گسترش یافتهاند که افراد نمیتوانند بهخوبی با یکدیگر تعامل برقرار کنند، عنوان کرد: درواقع بحرانی تحت عنوان فروپاشی روانی افراد را تهدید کرده و در جامعه شکلگرفته که اجازه تعامل خوب و گفتگو و برقراری ارتباط خوب را به افراد نمیدهد.
این روان شناس با اشاره به این که آستانه تحمل مردم اکنون بسیار پایین است، مطرح کرد: علت این امر به مشکلات موجود در سطح جامعه بازمی گردد. در چنین وضعیتی باید مسئولان اقداماتی در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به کار گیرند تا جامعه ما که اکنون از مشکلات بسیار زیادی رنج میبرد و یکی از آنها بحرانی بهنام فروپاشی روانی است، رهایی یابد.
کریمی نقش خانواده ها و به ویژه والدین را در کاهش تنش ها و بحران های اجتماعی بسیار مؤثر دانست و افزود: نقش خانوادهها نیز دراینمیان بیتأثیر نیست البته افراد خانواده نیز طبیعتاً تحت تأثیر شرایط جامعه قرار گرفته و آنها نیز ازنظر تعامل بهگونهای رفتار خواهند کرد که شرایط به آن ها اجازه میدهد. متأسفانه سطح گفتگو در خانوادهها بسیار کاهش داشته است و شاهد این هستیم که گاهی اوقات افراد بهدلیل مشغله زیاد کاری یکدیگر را نمیبینند و همین امر منجر به بروز مشکلات روانی بسیار زیادی شدهاست.