نوآوران آنلاین- آن بدخواهان بر سخنانش دائم التحریف، آن در مذاکرات کری و اشتون و موگرینی را حریف، آن در شورای راهبردی همه فن حریف، آن در مقام استادی به دانشجویانِ روابط بینالملل و علوم سیاسی داده تکلیف، آن چشم گشوده در خانواده ای در خور تعریف، آن با مخالفان سر سختش لطیف، آن نشانِ درجه یکِ لیاقت را گرفته و گذاشته در کیف، آن مخالفانش؛ قانون دو تابعیتی ها را برای فرزندش کرده تعریف؛ آن ترامپ، برنامه جامع اقدام مشترکش (برجام) را کرده پاره و توقیف، آن مبالغه کنندگانش او را خوانده با امیرکبیر و مصدق هم ردیف، مولانا محمد جواد ظریف در فن مذاکره و دیپلماسی و حضور در مناظره های تلویزیونی دستی داشت و هم او بود که چون با کری و موگرینی، نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شد؛ ولی جایزه ای نستاند، همی گفت: کری و موگرینی در نگرفتن جایزه نوبل صلح، پاسوز من شدند!
نقل است چون داش آکل و فردین و جمله با مرام های عالم این جمله بشنیدند، گریبان و یقه و زیر بغل و سِجاف و آستین و سایر قسمت های درز دار البسه خویش دریدند و نعره زنان سر به بیابان نهادند!
نقل است چون در کودکی در مکتب، تلمذِ اوستاد همی کرد، اوستادش او را امر کرد به خواندن گلستان سعدی. پس او از باب ششم گلستان (در ضعف و پیری) همی خواند که:
دست بر هم زند طبیب "ظریف" / چون خرف بیند اوفتاده حریف
خواجه در بند نقش ایوان است / خانه از پایبند ویران است
پیرمردی ز نزع می نالید / پیرزن صندلش همی مالید
چون مخبط شد "اعتدال" مزاج / نه عزیمت اثر کند نه علاج
پس چون سعدی خواندن وی بدین جا همی رسید، پیری روشن ضمیر (که هر ماه قبض برق روشنایی ضمیرش، پلکانی محاسبه شده و سر به فلک همی کشید!) از آن جا بگذشت و بگفت: باشد که این طفل، طبیبی ظریف همی باشد از برای سیاست خارجی؛ آن چنان که پیر زن و پیر مرد و بیمار و سالم، از تدابیر و مذاکراتش انگشت حیرت بر دندان همی گزند در دولت اعتدال و تدبیر و امید. پس چون از پیر روشن ضمیر درباره بیت: خواجه در بند نقش ایوان است / خانه از پایبند ویران است ؛ پرسیدند، همی گفت: زیر نویس تبلیغات یک شرکت ساختمانی برای ساختمان سازی در بافت فرسوده شهر شیراز است که زندگی حتی در زمان سعدی (که نرخ دلار هنوز بالای هفتاد هزار تومان همی نرفته بود) هم خرج و برج خودش را داشت!
و او را جملات پند آموز بسیار بود. و گفت: تحریم را با عدد نمیشمارند! و گفت: ترامپ میگفت برجام کلاه گشادی بود که ایرانیها سر ما گذاشتند؛ البته در این جا هم برخی میگفتند برجام کلاه آمریکا بر سر ایران بود! و گفت: اگر میخواهید سر مردم را شیره بمالید، درست بمالید! و گفت: همان قدر که سلاح مهم است، مردم هم مهم هستند. و گفت: ما خودمان انتخاب کردیم یک جور دیگر زندگی کنیم. و گفت: آدم نباید به هر قیمتی در قدرت بماند! و گفت: یادشان نیست که هنوز آن ها به دنیا نیامده بودند؛ ولی من جامع المقدمات درس میدادم!
پس روزی جمله مریدان، پیشگوی معروف، نوسترآداموس را همی دیدند که در سر می زند و همی گرید که این چه بخت و اقبال است که ظریف نامی، پیشگویی کرده و نان ما را آجر همی کند. سبب را از وی پرسیدند، گفت: مگر نشنیدید که در مناظرات انتخابات ریاست جمهوری ایران و قبل از انتخابات آمریکا و آن گاه که بایدن هنوز رئیس جمهور ینگه دنیا بود، ظریف همی گفت: اینکه فروش نفت بالا رفته کار دوستان نبوده، بلکه وقتی بایدن آمد، سیاستش این شد که پیچ تحریمها را شل کند؛ بگذارید ترامپ برگردد، ببینیم دوستان چه میکنند! پس جمله مریدان گریبان نوسترآداموس دریدند و او را به راهی در بیابان سُریدند!
نقل است روزی مریدی، وی را ندا همی کرد که: یا ظریف! چگونه باشد که از معاونت راهبردی استعفا دادی و لیکن هم چنان بدان مشغول باشی؟ ظریف گفت: نازکش داری ناز کن، نداری پاتو رو به قبله دراز کن! آن گاه مرید چون نیک نظر نکرد، نازکشی از برای خود ندید و ناچار پای همی دراز کرد و دکتر ظریف را از این دست کرامات و حاضر جوابی ها و ناز کردن ها بسیار بود!
چون پس از ۱۲۰ سال وفات همی کرد، او را به خواب دیدند. گفتند: حال گوی تا از منکر و نکیر چون رستی؟ گفت: پس چون بدیدم شان و خواستم لب به سخن بگشایم، گفتند: هیچ سخن مگوی که مخالفانت خیلی وقت است فایل های صوتی گفت و گوها و شنودهای نهان و آشکارت را به دست ما همی رساندند و ما را دیگر نیازی به پرسش از تو نیست که همه زیر و بم زندگی ات را چنان دانیم که شاید تو خود هم چنین نیک و با جزئیات ندانی!
نقل است با جمله مریدان و هیأت همراه، در بادیه همی رفت که مریدیان را گرسنگی و تشنگی غالب آمد. پس او را گفتند: یا ظریف! ما را دریاب که تشنه ایم و گرسنه. پس چندی نگذشت که سفره ای آماده شد پر از اطعمه و اشربه نیکو و لذیذ که مریدان را جمله سیر کردی.
جمعی که حیرانِ این کرامت شده بودند، او را پرسیدند: این مقام به چه یافتی که در این بیابان، اطعمه و اشربه به دقایقی حاضر کردی؟ گفت: البته که شما به من لطف دارید، ولی این روزها همه روی گوشی تلفن همراه شان برنامه سفارش غذای اینترنتی دارند دیگر... حال، هم اشتراک ما "پُرو" و هم از شانس مان، پیک این رستوران تیز و بُز بود!
پس چون ترامپ، هریس را در انتخابات شکست داد و رئیس جمهور ینگه دنیا همی شد، ظریف را پرسیدند: یا ظریف (!) اکنون با این ترامپ چه خواهی کرد؟ ظریف خمیازه ای کشید و از سر کسالت همی گفت: ما ایرانیان را به سیاستمداران و سیاست ها و سریال های تکراری عادت باشد که وقتی طاقت دیدن مختارنامه را برای بار هزار و دوازدهم داریم، چرا طاقت چانه زنی و تحمل ترامپ را برای ۴ سال دیگر نداشته باشیم؟!