نوآوران آنلاین- مدتی ست که مردم نیز در کنار تولید کنندگان، طعم تلخ خاموشی را می چشند.بهانه فعلی، کنار گذاشتن سوخت مازوت است؛ اما متأسفانه مشکل تنها به این یک قلم محدود نمی شود. کمبود برق مشکلی با ریشه نیم قرن در کشور است. از آن زمان که در رژیم گذشته به دنبال واردات گسترده لوازم برقی کشور با خاموشی های گسترده رو به رو شدیم، تا زمانی که با افزایش حملات هوایی عراق در دهه ۱۳۶۰ خورشیدی، نیروگاه های ایران همراه با خانه های ایرانی طعم تلخ کمبود برق و سوخت را کشیدند فاصله چندانی نبود.
پس از پایان جنگ به مدد استعداد مهندسان وطنی از یک سو و سرمایه گذاری های گسترده در بخش سد و نیروگاه ،پیمان کاری های بزرگی در کشور شکل گرفت که موجب شد تا مدت ها خاموشی جای خود را به مازاد در صنعت برق بدهد و حتی کشور به فکر صادرات برق بیفتد. این روند تا دهه ۱۳۸۰ نیز ادامه یافت؛ اما با کاهش درآمدهای دولت در کنار رشد سرسام آور مصرف برق از سوی دیگر، کمبودها خود را کم کم از نیمه دوم دهه ۱۳۹۰ نشان دادند و با آغاز سال ۱۴۰۰ شرایط به شکلی غم انگیز تغییر کرد. تا دو سال قبل مشکل، بیش تر مربوط به تابستان و کمبود برق در این فصل بود؛ اما اکنون مشکل کمبود انرژی به زمستان هم گسترش یافته است.
در حقیقت داستان به آن جا باز می گردد که تولید و مصرف از یکدیگر فاصله گرفتند. کاهش درآمدهای دولت (هم ارزی و هم ریالی) سبب شد تا از اواخر دولت احمدی نژاد پرداخت ها به بخش خصوصی و شرکت های نیمه دولتی که بزرگ ترین سازندگان نیروگاه های کشور بودند، کاهش یابد و این فقر منابع دولت در دوران ۸ ساله دکتر حسن روحانی به اوج خود رسید.منتقدین دولت تدبیر و امید به شدت به رئیس جمهور و کابینه اش تاختند که سرمایه گذاری در بخش نیروگاهی را متوقف کرده است. این در حالی بود که در سال ۱۴۰۰ با روی کار آمدن دولت مرحوم رئیسی، چیز زیادی تغییر نکرد و هم چنان فاصله مصرف از تولید بیش تر شد.
مصرف لحظه ای برق کشور از ۶۰ هزار مگاوات در سال ۱۳۹۹ به ۶۷ هزار مگاوات در سال ۱۴۹۹ و ۷۱ هزار مگاوات در سال ۱۴۹۲ رسید. این رقم اکنون در حدود ۷۷ هزار مگاوات است. رقمی که به معنای ۱۸ هزار مگاوات کسری است.
رئیس انجمن انرژی های تجدید پذیر با تأیید این رقم کمبود برق معتقد است ،سال قبل این رقم 4.12 هزار مگاوات بود.
آیا این روند تغییر می کند؟
آن چه کسی جرأت اعلام آن را ندارد، این است که قرار نیست مشکل در حتی میان مدت حل شود. ۱۸ هزار مگاوات ناترازی چیزی نیست که بتواند به دلایل زیر حل شود:
۱) قیمت گذاری نادرست: ۱۷ سال قبل کشور سرخوش از درآمدهای نفتی بود و مردم نیز وضع مالی خوبی داشتند. دولت احمدی نژاد از بهترین فرصت برای اصلاح نظام قیمت گذاری برق استفاده نکرد و تا امروز نیز کسی جرأت دست زدن به قیمت ها را ندارد . وضع مالی خراب مردم آن ها را به هر حرکت دولت و حکومت بد بین کرده و طبیعی است که تغییر ناگهانی قیمت برق آن ها را نگران کند. تا زمانی که قیمت برق غیر اقتصادی باشد، انگیزه ای برای سرمایه گذاری در تولید برق نیست. چه از سمت دولت و چه از سمت بخش غیر دولتی.
۲) بد قولی دولت ها: دولت در این سال ها نه تنها حساب خود با پیمانکاران را صاف نکرده، بلکه به نیروگاه ها هم بدهی سنگینی دارد. هم چنین به رغم قول به کارخانه های بزرگ دارنده نیروگاه ها مبنی بر اجازه مدیریت مصرف به خود آن ها، مقامات محلی در هنگام کمبود برق اختیار نیروگاه های متعلق به تولید کنندگان را هم از آن ها می گیرد. لازم به ذکر است که سال ها قبل دولت شرکت های بزرگ مصرف کننده برق را مجاب کرد که با ایجاد نیروگاه های بزرگ با سرمایه گذاری خودشان، ریسک قطعی برق را به صفر رسانده و بدون دغدغه تولید کنند. شرکت های تولید کننده فلزات و چند شرکت بزرگ دیگر نیز با صرف صدها میلیارد تومان اقدام به ساخت نیروگاه کردند، حال آن که چنین چیزی وظیفه آن هاا نبود. اکنون گفته می شود که مسئولان به سادگی و با آوردن یک نامه، برق این نیروگاه ها را به شبکه خانگی داده و خسارتی نیز به شرکت های فوق الذکر نداده اند.
۳) ۱۸ هزار مگاوات ناترازی احتیاج به ۱۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری دارد. رقمی که نه در بودجه سالانه می توان آن را گنجاند و نه اصولاً چنین رقم ارزی در حساب دولت موجود است. بگذریم که تحریم ها هم مانعی بزرگ بر سر راه مهندسان است. این رقم کسری از کل مصرف برق کشورهای همسایه شرقی و شمالی ما بیش تر است.
۴) ساخت یک نیروگاه ۳ سال زمان می برد. بنابراین حتی اگر از همین فردا ساخت نیروگاه را اغاز کنیم زمستان سال ۱۴۰۶ اولین نیروگاه وارد مدار می شود و حال اگر بخواهیم ساخت ۹ نیروگاه ۲ هزار مگاواتی را با هم آغاز کنیم، حتی اگر پول آن موجود باشد، به آن تعداد ظرفیت فنی برای اجرا نداریم.
آیا راهی برای گریز از این گرداب نیست؟
بر اساس گزارش منتشر شده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس،در سال ۱۴۰۲ متوسط درآمد فروش هر کیلو وات ساعت برق تنها 505.4 ریال بود، در حالی که بهای تمامشده آن به 178.6 ریال رسیده است. این شکاف قیمتی چشمگیر به زیان انباشته قابل توجهی منجر شده و مجموع درآمدهای شرکت توانیر، بزرگ ترین اداره کننده نیروگاه های کشور به 254.1 هزار میلیارد ریال در برابر هزینههای 776.1 هزار میلیارد ریالی رسیده است.
هم چنین ظرفیت اسمی نیروگاه های تولید برق کشور تا پایان سال ۱۴۰۲ به 3.92 مگاوات رسیده و حدود ۹۰ درصد از تولید برق کشور در این سال، مربوط به نیروگاه های با سوخت فسیلی بوده و تنها 59.0 درصد از برق کشور توسط نیروگاه های تجدیدپذیر تأمین شده است. البته لازم به ذکر است که همواره درصد بالایی از ظرفیت نیروگاهی هر کشوری به دلایل فنی و تعمیرات از دسترس خارج است. به ویژه آن که برخی نیروگاه های ایران از کمبود قطعه و فرسودگی رنج می برند.
بنابر این می توان برای شروع کار قیمت برق را افزایش نسبی داد و هم چنین سراغ انرژی های تجدید پذیر (که هم ارزان تر و هم سریع تر به نتیجه می رسند )رفت. نیروگاه های خورشیدی در سرزمین وسیع و آفتابی ایران بهترین پیشنهاد است.
هم چنین دولت باید چهره زورگو و بد قول خود را اصلاح کرده و به تولید کنندگان کشور به ویژه تولیدکنندگان محصولات انرژی بر نظیر سیمانی ها، فولادی ها و... ضمن پرداخت غرامت یا معافیت مالیاتی اطمینان دهد که می توانند برای جلوگیری از زیان بیش تر، نیروگاه های جدید برای مصرف خود بسازند.
ایران از دو دهه قبل برای ساخت فولاد اقدام به ایجاد ۵۰ میلیون تن ظرفیت تولید کرده؛ اما کمبود برق و گاز سبب شده بخش بزرگی از ظرفیت کشور بلا استفاده بماند.
مضافاً در صورت رفع تحریم ها، ایران باید از تمام ظرفیت برای ساخت نیروگاه های تجدید پذیر و حرارتی استفاده کند.ضمن آن که دولت برای مهار مصرف لگام گسیخته برق باید جرائم سنگینی برای مصرف کنندگان غیر متعارف در نظر بگیرد.
زیبنده کشوری به قدرت ایران نیست که چنین کمبود برق قابل توجهی داشته باشد.