نوآوران آنلاین- آن سازنده کازینوها و زمینهای گلف فراوان، آن برنامه تلویزیونی "کارآموز"ش محبوبِ قلوبِ تاجران و بازرگانان، آن در شهر نیویورک پا گذاشته به جهان، آن چهارمین فرزند از پنج فرزندِ فردریک ترامپِ مایه دار و اعیان، آن معتقد به نظریه: بچه هایم را بسیار باید مادران، آن از بلاهای آخرالزمان، آن با "پوتین" و "کیم" برگزار کننده مراسم آشتی کنان، آن بر نتایج نظر سنجی های معتبر کشیده خط بُطلان، آن مسبب بلوای حمله به مجلس نمایندگان، آن گردن نگیرترین بازنده انتخابات در جهان، آن مخالفانش داده به او لقبِ شُل تنبان، آن چینی ها امیدوار به او از برای کنار گذاشتن سیاست های حمایتی از تایوان، آن فحش خورده در یک برنامه زنده تلویزونی از رابرت دنیرو خان، آن دارنده طرح های فراوان برای اخراج مهاجران، آن مورد علاقه کاربران اینترنتی روسی زبان، آن سازنده دیوار مرزی با مکزیکیان(!)، آن گوینده جمله معروف: هیچ چیز جز پول ندارد عربستان، آن رئیس جمهور شدنش کابوس زلنسکی در شب های بی پایان، آن ایلان ماسک را رفیق گرمابه و گلستان، آن به قول دکتر ظریف: سفت کننده پیچِ فروشِ نفتِ ایران، آن نویسنده کتاب "آمریکای زمینگیر" که نشر ثالث نموده ترجمان، آن مقلدِ محمود احمدی نژاد در پوشیدن لباس رفتگران، آن ترور شده در گردهمایی انتخاباتی جمهوری خواهان، آن درس دهنده به ابلیس و افریت و اهریمن و شیطان، آن پیچاننده اسناد طبقه بندی شده و محرمانه با پُررویی فراوان، آن به قول حسن روحانی سرِ میزِ صبحانه خورنده نان و پنیرِ لیقوان، دونالد ترامپ با اسم میانیِ (Middle name) جان، پیروز چهل و هفتمین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود و مثالی ناجور برای کامبک (Come back) در سیاست.
او را جملات خرعبل، ژاژخایی و لاطائلات بسیار است. و گفت: حاملگی یک ناراحتی عمده برای فردی است که مشغول کسب و کار است! و گفت: کسانی که از من متنفر هستند حاضر به اذعان نیستند که من کلاه گیس نگذاشته ام. موهای من شاید عالی نباشند، اما برای خودم هستند! و (خطاب به هوادارانش) گفت: حتی اگر مثل سگ مریض شدید باز هم بیایید رای دهید! و (در دیدار با رئیس جمهور فرانسه به همسر وی) گفت: اندام فوق العاده ای دارید! و گفت: مهاجران، حیوانات خانگی آمریکاییها را میخورند! و گفت: ایلان (ماسک) به خانه اش نمیرود و من نمیتوانم از شر او خلاص شوم!
نقل است روزی او را پرسیدند: یا دونالد، چگونه باشد که در پاسخ به سؤالاتی درباره موشکهای کره شمالی، اعمال تعرفههای وارداتی بر محصولات چینی، طرح مراقبتهای بهداشتی (موسوم به "اوباماکر")، اخراج رابرت مولر (مسئول تحقیقات درباره دخالت ادعایی روسیه در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا) و عفو مایکل فلین (مشاور سابق امنیت ملی آمریکا) این جمله را گفته که: باید ببینیم چه پیش میآید! پس ترامپ پس کله اش را خاراند و سر در جیب تفکر فرو برد و سرانجام گفت: زیرا حرف مرد یکی باشد. پس او را پرسیدند: مطمئنی؟ و گفت: باید ببینیم چه پیش میآید!
پس چون دونالد، در دوران خُردی به مکتب همی رفت، روزی به اشارت اوستاد، این بیت را همی خواند که: "در نظربازیِ ما بی خبران حیرانند / من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند." پس پیری فرزانه که از آن جا می گذشت، چون فراموش کرده بود سمعک بر گوش همی نهد، این جمله نشنید و سوت زنان برفت؛ لیک بانویی جوان چون این بیت بشنید، روی محکم بگرفت و پا به فرار گذاشت؛ چون سبب از وی پرسیدند، همی گفت: صبر کنید تا این {...} (ظن: با پدرِ با همه چیز!) بزرگ شود، خودتان از حجم شکایات دیگر بانوان از وی، از بی خبری در این باب خارج همی شوید!
نقل است چون روابطش با همسرش ملانیا شکرآب همی شد، پس یکی از بزرگان فامیل برای پادر میانی نزد او شتافت. ملانیا نفسی سرد از سرِ درد بر آورد و گفت: چندین سخن که بگفتی در ترازوی عقل من، وزن آن سخن ندارد که وقتی شنیدم از قابله خویش؛ که گفت: زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به که پیری!
پس او را از فواید محیط زیست پرسیدند ، گفت: درخت را دوست همی دارم که با هر زیبا رویی پیمان عشق همی بندم، به اتفاق قلبی تیر خورده روی درختی کنده کاری همی کنیم! و گفت: سبزه و چمن را هم دوست همی دارم که هر گلشنی، جان می دهد از برای ساختن زمینِ گلف و فرستادن توپ در سوراخ، اندر میان سبزه زار!
روزی او را ندا همی دادند که: یا دونالد، چگونه باشد که با این همه بی هنری، تو را فکرِ کتاب نبشتن در سر اوفتاد؟ ترامپ در پاسخ مدعیان همی گفت: برای نُزْهت ناظران و فُسْحت حاضران، کتاب "چگونه مثل یک بیلیونر فکر کنیم" توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دست تَطاوُل نباشد و گردش زمان عَیش ربیعش را به طَیش خَریف مبدل نکند.
به چه کار آیدت ز گل طَبَقی؟ / از گل واژه های من ببر ورقی
گل همین پنج روز و شش باشد / وین گل واژگان همیشه خوش باشد!
پس چون او را پرسیدند از چه بابت خود را خوش شانس همی داند؟ پس بی درنگ همی گفت: از آن که کشور ایران در جرگه کشورهای دارای قانون کپی رایت نباشد که اگر بود، هر چه در بنیاد ترامپ و هتل ها و زمین های گلف و غیره... داشتم باید می دادم از برای کپی رایت کارهایی که از احمدی نژاد کپی پیست کردم. پس ندا داد که: یا عیال! اکنون عکسی دیدم از محمود، در لباس رفتگران، بیاور آن لباس رفتگری مرا و خبر کن عکاسان و خبرنگاران را!
پس چون در اخبار؛ عکسی از محمود دید، زیر لب همی گفت: "گر تو تویی و من منم، من نه منم نه من منم!"
پایان کار وی چنان بود که چون عزرائیل از برای قبض روحش بیامد، دونالد او را ندا همی داد که: بیا تا یک دست کارت بازی همی کنیم، چون تو برنده شدی، قبض روحم کن و چون من برنده شدم، مرا مهلتی ده تا یک دوره دیگر رئیس جمهور ینگه دنیا شوم... پس نتیجه چنان شد که عزرائیل او را قبضه روح کرد، در حالیکه دونالد زیر لب همی خواند:
"خُنُک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش / بِنَماند هیچش الا هوس قمار دیگر!"