نوآوران آنلاین-
* اخیراً دکتر عارف انتقاداتی را نسبت به برخی از نواصلاحطلبانی داشتند که با برند امید وارد مجلس شدند اما پس از ورود به خانه ملت رودرروی اصلاحطلبان قرار گرفتند. به نظر شما چرا اکنون شاهد این اتفاق هستیم؟ آیا میتوان علت این امر را ردصلاحیتهای گسترده اصلاحطلبان و نبود گزینههای مناسب برای ارائه لیست از سوی جریان اصلاحات دانست؟
به اعتقاد من باید ابتدا به طور ریشهای مشکلات را مورد بررسی قرار دهیم. افرادی با لیست امید وارد مجلس شدند که به راهبرد اصلاحطلبان پایبند نیستند و به همین دلیل شاهد این روند هستیم. علت بروز این اتفاق این است که اکثر چهرههای سرشناس سیاسی جریان اصلاحات توسط هیاتهای نظارت ردصلاحیت شدند و بعد از این نیز اگر چنین روالی ادامه یابد باز هم برای ارائه لیست امید در انتخابات مجلس با مشکل مواجه خواهیم بود. قصد توجیه ندارم اما در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت که در لیست امید شاهد چهرههای سرشناس و شاخص باشیم چراکه اصلاحطلبان گزینه دیگری برای قرار دادن در لیست امید نداشتند. در چنین شرایطی نباید جریان اصلاحات را محکوم کرد و مورد سرزنش قرار داد. نمیتوان نبود گزینه مناسب و چرخش برخی را که با نام اصلاحطلب وارد مجلس شدند، به عنوان ضعفی در بدنه جریان اصلاحات دانست. اگر چهره سرشناس و شاخص اصلاحطلبان وارد مجلس شد و تغییر جهت داد میتوان گفت که این جریان نیروهای خوبی انتخاب نکرده است اما در واقع چنین اتفاقی نیفتاده است. برای نمونه در مجلس ششم که سرمایههای قابل توجهی از جبهه اصلاحات وارد مجلس شدند تا آخرین روز نیز به شعارهایشان پایبند بودند البته شاید در برخی موارد به دلیل وجود محدودیتها در تحقق برنامههایشان با مشکل مواجه بودند. در بسیاری از موارد و در بیش از 80 درصد موفق به اجرای برنامهها بودند و اینکه تمام چهرههای سرشناس اصلاحات را در تمام شهرها ردصلاحیت کنند قطعاً گزینهای برای قرار دادن در لیست وجود نخواهد داشت و اگر در بین گزیدههای شورای نگهبان بخواهیم انتخاب کنیم غیر از این نخواهد بود. البته این بیوفایی و بدعهدی افراد را که به حامیان خود پشتپا زدند توجیه نمیکند. اینکه برخی ناجوانمردی کنند از نظر اخلاقی امر پسندیدهای نیست و نمیتوان به اصلاحطلبان تعمیم داد و ضعف این جریان دانست بلکه فقط ضعف اخلاقی برخی افراد و مورد انتقاد است. عجیب است که برخی هر اتفاقی میافتد را به پای کل جریان اصلاحات میگذارند. تقاضا دارم که به هر قیمتی روی مسائل اصلی بحث کنند و به آسیبشناسی ریشهای مشکلات بپردازند. نباید تیغ انتقادات علیه اصلاح طلبان را متوجه افراد لیست امید کنیم. چراکه امکان انتخاب دیگری برای اصلاحطلبان وجود نداشت. مشکل اصلی در این بین اعمال نظارت سلیقهای هیاتهای نظارت و بیتردید جفا به جبهه آبرومند سیاسی است.
* باتوجه به اینکه راهبرد جریان اصلاحات، وحدت و انسجام در درون خانواده اصلاحات است، به نظر شما باتوجه به اقبالی که طی سالهای اخیر مردم نسبت به این جریان در انتخابات ریاستجمهوری، مجلس و شورای اسلامی و همچنین شورای شهر داشتند شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان باید چه تمهیداتی را بیاندیشند که زمینه برای تحقق انتظارات مردم فراهم شود و از رأی خود دلسرد شوند؟
به نظر من اکنون فرصت داریم که افرادی که درلیست قرار خواهند گرفت چه ویژگیهایی داشته باشند و از چه سازوکار نظارتی برخوردار باشد اما آنچه که مهم است این است که تا فضای انتخاباتی چندان پرتب و تاب نشده است باید اقدام به گفت و گوی ملی و در این زمینه فعالیت کنیم. در راستای گفتوگوی ملی باید دیدگاه های اساسی را به ذهن و نظر دست اندرکاران برسانیم و این بحث را در سطحی ملی با مردم در جامعه مطرح نمایند. مجلس ضعیف ریشه هزاران مشکل و دردسر برای جامعه خواهد بود و مجلس قوی و فعالیت احزاب قوی رقابت سیاسی جدی را به دنبال خواهد داشت. فرآیند خوبی در مجلس دهم رخ داد. از 30 نفر تهران یک نفر اصولگرا نبود و در انتخابات بعضاً چهره هایی بودند که صرف وابستگی به جریان مخالف یعنی اصولگرا مورد اقبال مردم قرار نگرفتند و به هر کسی که در مقابل شان بود رای دادند و این اقبال مردم امری است که باید در گفتوگوی ملی با شورای نگهبان مطرح کرد. در نتیجه ردصلاحیتهای سلیقهای شاهد مجلسی ضعیف خواهیم بود که مطالبات مردم قطعاً محقق نخواهد شد. به نظر من باید در این دو سال باقی مانده تا انتخابات 98 مجلس شورای اسلامی اصلاحطلبان به طور فشرده جامعه را مخاطب قرار دهند و همچنین روند هیأتهای نظارت و روند نظارتی شورای نگهبان مشخص شود. باید سازوکاری تعیین تا مشخص شود چطور بر گزینههای لیست اصلاحطلبان نظارت کرد تا کمتر شاهد مشکلات باشیم.