نوآوران آنلاین- اوایل سال ۹۰، مردی با مراجعه به اداره پلیس پایتخت مأموران را از قتل همسرش طاهره باخبر کرد. او گفت: «به خاطر اعتیاد مدام با همسرم اختلاف داشتم و امروز بر سر همین اختلاف او را به قتل رساندم.» با اقرار مرد جوان مأموران به آدرس منزل او رفتند و با جسد زن جوان که بر اثر خفگی به کام مرگ رفته بود مواجه شدند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مشخص شد مقتول بر اثر اصابت جسم سخت به سرش و فشار بر عناصر حیاتی گردن فوت کرده است.
به این ترتیب شوهر مقتول به نام رامین تحت بازجویی قرار گرفت. او در شرح ماجرا به مأموران گفت: «چند سالی از ازدواج من و طاهره میگذشت و من معتاد به مواد مخدر بودم. خیلی تلاش کردم تا ترک کنم، اما موفق نشدم. این مسئله موجب اختلاف من و همسرم شد به همین دلیل ایام هفته یا درگیری داشتیم، یا با هم حرف نمیزدیم. در کل زندگیمان جهنم بود. او بارها به حالت قهر به خانه پدرش رفته بود و هر باری که دنبالش میرفتم قول میدادم ترک کنم، اما ارادهام در ترک مواد ضعیف بود و نمیتوانستم آنرا کنار بگذارم.»
متهم در ادامه گفت: «این گذشت تا روز حادثه. آن روز بعد از کشیدن مواد به خانه آمدم تا استراحت کنم. وقتی طاهره مرا در آن حالت دید عصبانی شد و شروع به سرو صدا کرد. من که در حال خودم نبودم سر و صدایی کردم و رفتم تا در اتاق دراز بکشم. او دست بردار نبود به همین دلیل به داد و فریاد ادامه میداد و میگفت دیگر طاقت این زندگی را ندارد. هر چه از او خواستم آرام و ساکت شود اعتنایی نکرد به همین دلیل عصبانی شدم و گاز پیک نیکی که در کنار دستم بود را برداشتم و به سرش کوبیدم. در حالیکه بیحال روی زمین افتاده بود او را خفه کردم و بلافاصله از خانه بیرون زدم تا فرارکنم، اما وجدانم قبول نکرد و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.»
با اقرارهای متهم و بازسازی صحنه جرم، متهم به اتهام مباشرت در قتل روانه زندان شد و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در اولین جلسه رسیدگی به پرونده، اولیایدم درخواست قصاص کردند.
در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد و بعد از شرح دوباره ماجرا از خودش دفاع کرد. در پایان هیئت قضایی بنا به درخواست اولیایدم، رامین را به قصاص محکوم کرد. حکم صادره به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات یکی از شعبات دیوان تأیید شد.
با تأیید رأی دادگاه، متهم در آستانه مرگ قرار داشت، اما با پرداخت ۲۵۰ میلیون تومان دیه توانست از چوبه دار فاصله بگیرد. با رضایت اولیای دم، متهم بار دیگر از جنبه عمومی جرم در همان شعبه به ریاست قاضی قربانزاده محاکمه شد. در آن جلسه متهم در آخرین دفاعش گفت: «بهترین سالهای عمرم با کشیدن مواد تباه شد و زندگیام را نیز با فوت همسرم از دست دادم.
وقتی حکم اعدامم تأیید شد هر شب در زندان کابوس میدیدم، اما با تلاش خانوادهام توانستم از مرگ نجات پیدا کنم. باور کنید پرداخت۲۵۰میلیون تومان مبلغ دیه برای خانوادهام خیلی دشوار بود، اما آنها با هر سختی که بود آنرا تهیه کردند. حالا از هیئت قضایی تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا هر چه زودتر آزاد شوم و به کمک خانوادهام مواد را ترک کنم و زحمات آنها را جبران کنم.»
بنا به این گزارش، در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.