نوآوران آنلاین-آذرماه سال جاری بود که آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) شاهد تجلیل از 19 حافظ کل قرآن کریمبود که به تازگی توانسته بودند در زمره حافظان کل قرآن کریم قرار گیرند. در میان این 19 نفر، سه نفر بودند که از یک خانواده همزمان با هم کل قرآن را حفظ کرده بودند؛ حفظ قرآن مادر خانواده به همراه دو فرزندش اتفاق مبارکی بود که به همین بهانه به سراغ آنها رفتیم تا حرفها و سخنانشان را درباره شیرینیها، سختیها و دشواری مسیر حفظ قرآن برایمان بگویند.
گفتوگو با طاهره رحیمی 35 ساله مادر خانواده و ریحانه و امیرمحمد خواهر و برادر دوقلوی دوازده ساله و در ادامه تقدیم میشود.
خانم رحیمی در ابتدا بفرمایید انگیزه حفظ آیات قرآن چطور در شما به وجود آمد و حفظ قرآن را به صورت جدی از چه زمانی شروع کردید؟
حفظ قرآن کریم از سالها قبل، خواسته و آرزوی قلبی من بود اما هیچگاه انجام این مسئله را در توان خودم نمیدیدم و برخی اوقات حتی سورههای کوچک را هم میخواستم حفظ کنم خیلی برایم سخت بود و از خودم ناامید شده بودم ولی این آرزو را همیشه داشتم که بچههایم حتماً در این مسیر باشند.
ریحانه و امیرمحمد حدوداً 4 الی 5 ساله بودند که به کلاس روخوانی قرآن رفتند و بعد از تسلط در روخوانی از شش سالگی شروع به حفظ کردند و از کلاس اول ابتدایی حفظ را به طور جدی شروع کردند. در ابتدای برایشان سخت بود چون بچه بودند و میخواستند بازی کنند ولی من آنها را ترغیب میکردم و از خوبیها و از اثرات حفظ قرآن برایشان میگفتم، البته آنها میگفتند تو چرا خودت حفظ نمیکنی و چرا خودت شروع نمیکنی؟!
خواسته بچهها از شما دقیقاً چه بود؟
بچهها روخوانی قرآن را بلد بودند و هرصفحه و هرمقداری که حفظ میکردند برایشان کتاب جایزه میگرفتم. یک روز پسرم به من گفت که تو هم بیا بخوان من میخواهم به تو جایزه بدهم. گفتم: من چیزی بلد نیستم. گفت: تو که میگویی حفظ قرآن اینقدر خوب است و ما را تشویق میکنی پس خودت هم باید همراه ما قرآن را حفظ کنی.
بچهها به عمل و کردار ما پدر و مادرها خیلی نگاه میکنند و مطالب را از رفتارهای ما برداشت میکنند، این حرف پسرم که چرا تو خودت شروع به حفظ قرآن نمیکنی، تلنگری شد تا من هم حفظ را شروع کنم و چون دائم با بچهها به کلاس حفظ قرآن در رفت و آمد بودم و آنها را میبردم و میآوردم از کلاس، من هم پشت در کلاس مینشستم پیش گفتم بزار یک بار هم که شده شانس خودم را امتحان کنم و حدوداً یک سال بعد از بچهها وقتی آنها 4،5 جزء را حفظ بودند من هم شروع به حفظ قرآن کردم.
از چه سالی کار را آغاز کردید؟
تقریباً از سال 90 یا 91 حفظ قرآن را شروع کردم، کار در ابتدا برایم فوقالعاده سخت بود. چون یک آزمون ورودی داشت و باید 11 صفحه را حفظ میکردیم و حفظ این 11 صفحه برای من 3 ماه طول کشید. ولی واقعاً کار خداست که وقتی انسان وارد این عرصه میشود دست خدا را میبیند که چگونه دستش را میگیرد و پیش میبرد. و چون با بچهها با هم پیشمیرفتیم حفظ اندکی برایم راحتتر شد.
از ابتدا به درالقرآن حرم میرفتید؟
بله کار حفظ قرآن را در دارالقرآن آستان حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) آغاز کردم و به پایان رساندم.
چطور بچهها را در این مسیر به حفظ قرآن تشویق میکردید؟ جاهایی که بچهها احساس خستگی میکردند و حفظ قرآن برای آنها دشوار میشد، راهکار شما چه بود؟
در طول مدتی که بچهها قرآن را حفظ میکردند من خیلی به آنها فشار نمیآوردم و تا خودم احساس میکردم که بچهها دارند خسته میشوند آن ترم را حذف میکردیم مثلاً یک ترم اصلاً دارالقرآن حرم نرفتیم و بچهها را ثبتنام نکردم. نمیگذاشتم عرصه به آن حد برسد که دیگر بخواهند بزنند زیر همه چیز. حتی یک روز گفتم عیبی ندارد اصلاً به کلاس نمیرویم و استراحت میکنیم و بعداً میرویم، ما میخواهیم قرآن را بخوانیم که «الا بذکرالله تطمئن القلوب» شود نه اینکه باعث فشار عصبی و روانی مضاعف برای ما شود. در آن حد نمیگذاشتم برسد و بیشتر با تشویق و بردن بچهها به پارک و شهربازی و خریدن جایزه و ... ریحانه و امیرمحمد را ترغیب به حفظ قرآن در ادامه مسیر میکردم.
با توجه به اینکه شما خانهدار هستید، روزانه چند ساعت برای قرآن وقتمیگذارید؟ آن زمانی که حفظ را انجام میدادید و حالا که موفق شدید حافظکل قرآن شوید؟
تقریباً صبحها یک الی دو ساعت برای خودم وقت میگذاشتم و زمانی که حفظ را انجام میدادم حدود 4 ساعت از صبح تا ظهر وقت میگذاشتم و بعدازظهر که بچهها میآمدند کاملاً در اختیار بچهها بودم.
نظر همسرتان در این زمینه چه بود؟
ایشان خیلی تشویق میکردند و اگر همراهیهای همسرم نبود ما هیچ وقت به اینجا نمیرسیدیم. برخی اوقات به او هم میگفتیم تو هم بیا حفظ کن، اما میگفت: همین که من بتوانم شما را پشتیبانی کنم برای من کافیست. در واقع همسرم در رفت و آمد به کلاس و کارهای منزل خیلی کمک میکردند. در کار کردن با بچهها خیلی کمک میکردند و من به ایشان میگفتم که اگر بر فرض حفظ قرآن برای ما 10 ثواب داشته باشد 9 ثواب آن برای شما است.
در خلال حفظ قرآن موضوع عمل به آیات قرآن را چگونه در دستور کارتان داشتید؟
اصلاً خیلی نیازی نیست که با بچهها به طور کلامی درگیر شد. بلکه در رفتارمان باید عامل به قرآن باشیم؛ با توجه به وضعیت حجاب جامعه، بسیار در مقوله حجاب با دخترم کار میکردم و آیات قرآن را برایش میخواندم و میگفتم ببین که خداوند درباره حجاب چه میگوید و باید در رفتار با نامحرم چگونه برخورد کرد. البته بیشتر در عمل باید حواسمان باشد و رعایت کنیم، به طور مثال وقتی من بخواهم بگویم که به پدر و مادرتان احترام بگذارید، من خودم به پدر و مادرم احترام میگذاشتم و اینها در عمل میدیدند و وقتی یکی از بچهها به من بیاحترامی میکرد فرزند دیگرم میگفت: «و بالوالدین احسانا» پس چرا عمل نمیکنی. بچهها فقط نگاهشان به عمل پدر و مادر است و آن عمل است که باعث تربیت فرزندان میشود و حرف خیلی جایی ندارد.
پس در واقع شما دو مراقب حضوری هم همراه خود دارید؟
بله. برخی اوقات که ناخواسته کار اشتباهی انجام میدادم میآمدند آیات قرآن را برایم میخواندند که اینجا اینطور میگوید و باید این کار را بکنیم و من هم حرف آنها را تائید میکردم. هم شیرین است و هم سخت! رسالت سختی را بر گردن انسان میگذارد و باید خیلی مراقب رفتار و کردار خود باشیم. برخی اوقات که چندین بار هم تذکر بدهند که دیگر بدتر میشود و کارها بیشتر زیر ذرهبین میرود. چون مستقیماً با قرآن در ارتباط هستیم باید طوری رفتار کنیم که دیگر بچهها نگویند شما بر خلاف قرآن عمل کردهاید.
شما خودتان هم مربی قرآن هستید؟
من در ابتدا کلاسی در منزل داشتم و الان محل برپایی کلاس در بقعه جوانمرد قصاب، نزدیک منزلمان است که اغلب بچهها در تابستان و در اوقات فراغتشان به آنجا میآیند و سایر ایام سال هم 7 الی 8 نفر خانم در گروههای سنی مختلف اعم از دانشجو، خانهدار و ... یکی دو سالی است که با هم کار میکنیم و الان به حفظ جزء دوم قرآن کریم رسیدهایم.
خیلی برای حفظ آیات الهی روی شاگردانم فشار نمیآورم و اذیتشان نمیکنم و میگویم همین که در این مسیر باشید کفایت میکند.
خانم رحیمی شما که تجربه تربیت فرزندانتان را همراه با حفظ کل قرآن داشتهاید چه توصیهای برای آن دسته از والدینی دارید که هنوز در وادی تربیت قرآنی فرزندانشان گام برنداشتهاند؟
ما تمام دستورات زندگیمان را از ائمه میگیریم و کلام حضرت علی (ع) است که میفرماید فرزندانتان را از کودکی با ما اهل بیت و قرآن آشنا کنید قبل از اینکه ذهن آنها با افکار پوچ نااهلان پر شود. البته بستگی به شرایط هم دارد ولی من فکر میکنم و با این تجربهای که داشتهام خیلی راضی هستم که بچههایم را از کودکی در این مسیر آوردم.
بودند کسانی که با ما شروع کردند و در نیمه راه رها کردند و وقتی الان با هم برخورد داریم میگویند ما دیگر حریف نشدیم و وقتی بچهها را به جامعه سپردیم دیگر نتوانستیم آنها را به مسیر قرآن و اهل بیت(ع) بازگردانیمشان. من به همه میگویم که حتی اگر فرزندانشان در مسیر حفظ قرآن پیشرفت آنچنانی هم ندارند باز هم بودن در این مسیر کفایت میکند حالا به جای 5 سال 10 سال یا سالهای سال حفظ قرآن طول بکشد. ما الان این قرآن را که حفظ کردیم نمیخواهیم ببندیم بزاریم کنار، قرار است قرآن تا آخر عمر همراه ما باشد.
مثلاً من در کلاسی که دارم شاگردانم سنی پایینی دارند میگویم اگر دوست ندارید حفظ کنید بیایید آنهایی را که حفظ هستید را با هم دوره کنیم و روخوانی بخوانیم و در همین مسیر قرآن بودن برای ما مهم است.
سن طلایی هم در همین دوران کودکی است. بچهها با این ضریب هوشی بالایی که دارند فقط برنامهریزی و زمینهچینی خوب لازم است تا در این راه بمانند، هر خانوادهای میتواند بچه خودش را با برنامهریزی مناسب در این مسیر نگهدارد نه خیلی فشار بیاورد نه خیلی رها کند که کلاً خارج شود و حتی به همسن و سالان خودم هم میگویم که اگر من 7 سال پیش به این مسئله فکر میکردم اصلاً باورم نمیشد که بتوانم حتی یک صفحه از قرآن را حفظ کنم اما وقتی پا در این مسیر میگذاری مثل رفتن پای پله برقی است وقتی پایت را روی پله اول بگذاری خدا دستت را میگیرد و میبرد و من خیلی راضی هستم که حفظ قرآن را از کودکی برای فرزندانم آغاز کردم.
یعنی به اعتقاد شما اگر بچهها از سنین کودکی به حفظ قرآن بپردازند ناخودآگاه در مسیر اهل بیت و قرآن قرار میگیرند؟
صد در صد. کلام حضرت علی است که فرمودهاند اگر همت شما آخرت باشد دنیا را خود خدا قسم خورده است که آباد میکند. من برای بچهها شبهای امتحان یا مسابقهشون با امتحانات قرآنی مصادف میشد میگفتم اول بنشینید قرآن را بخوانید و بعد بروید درستان را بخوانید. یک وقتی میگفتند نه درس بخوانیم و من میگفتم ببینید باید این سختی را بکشید و اگر در حفظ قرآن سختی بکشید خداوند سختی فهم درس را از شما برمیدارد و واقعاً انقدر این مسئله برایشان تجربه شد که این مسئله را کاملاً درک کرده بودند.
مثلاً وقتی مادران میآمدند و میگفتند که شما چکار میکنید که بچهها اینقدر درسشان خوب است؛ میگفتم که من هیچ کار خاصی با آنها نمیکنم و حتی اگر الان بپرسی بچهها درسشان کجاست من نمیدانم و هیچ دخالتی در درسشان نداشتم و همه وقتم را صرف فقط قرآن میکردم و بقیهاش را سپرده بودم به خدا و دوست داشتم که بیشتر به آخرتشان بپردازند و چون میدانستم که خدا وقتی قسمی میخورد وعدهاش حق است.
ریحانه خانم از شرایطی که قرآن را حفظ میکردید برایمان بگو؛ سخت بود یا آسان؟
وقتی که ما شروع کردیم مسلماً چون اول راه بودیم خیلی برایمان سخت بود چون شش یا هفت سالمان بود و اکثراً بازیگوشی داشتیم اما خب به لطف قرآن آرامش میگرفتیم وبه طور کامل تا وقت استراحت، قرآن میخواندیم.
سختی هم داشت هر راهی سختهای خودش را دارد و وقتی بخواهی کلام خدا را حفظ کنی سختیاش بیشتر میشود و خدا دست ما را در این راه میگرفت و کمکمان میکرد که در این راه خسته نشویم و ما وقتی به پایان راه نگاه میکردیم که قرار است حافظ کل قرآن شویم و از ثواب و خوبیهای آن بهرهمند شویم سختیهای راه را بهتر تحمل میکردیم.
پیش آمده بود که زمانی بازیگوشی کنید و برادرتان به شما نگاه کند و بگوید که من هم الان قرآن نمیخوانم؟
چون من و برادرم با هم قرآن را حفظ میکردیم یک حالت رقابتی بینمان بود و وقتی که من دست از پا خطا میکردم و یا اشتباهی پیش میآمد میرفت به مادرم میگفت که این چرا اینجوری کرد چرا قرآنش را کمتر خواند و یا چرا اصلاً نخواند و ... و وقتی مادرم هم شروع به حفظ قرآن کرد این رقابت سرسختتر شد و مسلماً ما سعی میکردیم که کار اشتباهی نکنیم تا این موارد پیش بیاید.
با برادرت دعوا هم میکنی؟
خواهر و برادریم دیگر، وقتی با هم بحثمان میشود، به همدیگر میگفتیم کسانی که بددهان هستند یک آیه داریم که «وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ» از هم عیبجویی نکنید و همدیگر را با با القاب بد صدا نزنید و اینها را برای هم بیان میکردیم و میگفتیم که خدا اینطور گفته و تو الان چرا به من این حرف را زدی.
تأثیر حفظ قرآن بر درس و مدرسهتان چطور بود؟
حفظ قرآن بسیار بر نمرات و درسهای ما در مدرسه تاثیرگذار بود. من خیلی نمیرسیدم درسم را بخوانم و به خاطر همین برکتی که در قرآن است همیشه شاگرد اول مدرسه بودم و درسهایم را هم کامل میتوانستم جواب بدهم و میدانستم که اگر من هم ذرهای قرآنم را نخوانم فردا در مدرسه نمیتوانم درسم را به خوبی پاسخ بدهم پس الان بهتر است که قرآنم را بخوانم حتی اگر نرسم درسم را بخوانم.
رفتارت در مدرسه با دوستانت چطور است؟ آیا شده که در مدرسه به بگویند شما که حافظ قرآن هستی چرا این کار را انجام دادی؟
نگاه جامعه نسبت به حافظ قرآن خیلی فرق دارد و میگویند شما که آیات قرآن را حفظ میکنید این چه رفتاری است و ما باید حد و حدود خودمان را نگه میداشتیم که مبادا اشتباهی از ما سر بزند و حتی برخی اوقات که حرفی را به شوخی میزدم به من میگفتند تو که حافظ قرآن هستی از تو بعید است و ما سعی میکردیم که دیگر این کار تکرار نشود چون در شأن یک حافظ قرآن نیست و وقتی میبینند که یک حافظ اینطور است لابد سایر حافظان هم اینطور هستند و اگر ما اشتباهی بکنیم این برمیگردد به کلیه حافظان قرآن و ما نباید کاری کنیم که این اتفاق بیفتد.
سعی میکنم تا جایی که میتوانم به آیات قرآن عمل کنم؛ همانطور که حضرت زهرا (س) در برابر دشمنان و نامحرمان حجابشان را رعایت میکردند ما هم باید در برابر نامحرمان حجابمان را رعایت کنیم و این درست نیست که ما مخالف خواستههای خدا و ائمه(ع) رفتار کنیم. خداوند فرموده که حجاب یک امر واجب است هم برای مردان هم برای زنان، مردان باید چشم خود را حفظ کنند و زنان هم باید حجابشان را رعایت کنند.
در اوقات فراغت و تعطیلی و تفریحات چه کارهایی را انجام میدهید؟
حجم درس آنقدر بالاست که بیشتر درس میخوانیم. روزهای جمعه بعد از خواندن قرآن، درس میخوانیم. درس که تمام شد به میهمانی یا پارک میرویم و اگر بیرون هم نرویم کتاب میخوانیم و یا بازیهایی که در تبلت داریم بازی میکنیم.
به چه چیزی برای تفریح بیشتر علاقه دارید؟
مهمانی رفتن و دیدار فامیل و خانواده خیلی برایم لذتبخش است، خصوصاً بچههای فامیل که با خودم هم سن و سال هستند و میتوانم اطلاعات جدیدی از آنها به دست بیاورم. همچنین در ورزش هم دو سال به صورت حرفهای بسکتبال کار کردم از این رو بعضی اوقات هم بهورزش بسکتبال هم میپردازم.
وضعیت فعالیتت در رشته ورزشی بسکتبال چطور است؟
هنوز هم ادامه میدهم و در مسابقات منطقهای سال گذشته رتبه دوم را به دست آوردم.
در آینده دوست داری چهکاره شوی؟
دوست دارم معلم قرآن شوم.
در چه موضوعی با برادرت اختلاف سلیقه داری؟
دوستانم در مدرسه حجاب درستی ندارند و عقایدشان با من فرق میکند و چون من حافظ قرآن هستم و برخی مسائل را از کودکی به من گوشزد کردهاند که حجاب خوب است و جامعه اسلامی یک رهبر دارد به نام امام خامنهای که باید همیشه از دستورات ایشان پیروی کنیم ولی برخی اوقات دوستان من از این حرفها سرپیچی میکردند و به این مسائل توجهی نمیکردند و من چون با دوستانم رابطه صمیمی داشتیم همیشه سعی میکنم بااستفاده از آیات قرآن به آنها کمک کنم که برادرم میگوید تو نباید با چنین آدمهایی دوست باشی وگرنه اختلاف نظر خاصی با برادرم ندارم.
آقا امیرمحمد شما از روزهای ابتدایی که شروع به حفظ قرآن کردید برایمان بگویید؟
بعد از اینکه در روخوانی تسلط کامل پیدا کردم از شش سالگی حفظ قرآن را شروع کردم. در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) به کلاس حفظ قرآن میرفتیم در ازای هر مقدار که میتوانستیم قرآن را از حفظ بخوانیم کارت امتیاز میگرفتیم و رتبههای برتر هم جایزه میگرفتند و این هم یک عنصر بود که خیلی من را تشویق کرد. دوم اینکه خودم مثلاً وقتی کلاس اول بودم حافظان کل قرآن را میدیدم که چقدر راحت میتوانند تمام قرآن را از حفظ بخوانند همین مقایسه با دیگران هم عامل تشویقکنندهای برای من بود که خودم را بتوانم به آنها برسانم.
به نظر شما حفظ قرآن کار سختی است یا آسان؟
حفظ قرآن در سنین کودکی کار آسانی نیست و دارای یکسری سختیهایی است که برخی اوقات من با خودم میگفتم که چرا من باید بنشینم اینجا و قرآن را حفظ کنم و دوستان من در کوچه و خیابان بازی کنند. ولی بعد از آن فهمیدم که هرکس به اندازه تلاشی که کرده است موفق خواهد شد به همین دلیل از تلاشهایی که میکردم ناراحت نمیشدم از اینکه استراحت نداشتم و کارهای دلخواهم را انجام نمیدادم.
از علاقهمندیهایتان و اینکه در کنار حفظ قرآن بیشتر به چه کاری میپردازید؟
من در کنار حفظ قرآن خیلی به تفسیر قرآن علاقهمند هستم تا وقتی که کلاس سوم و چهارم بودم یکی از اساتید من به نام مجید باقری، ایشان در کلاسها هر جلسه وقتی که من آیاتی از قرآن را حفظ میکردم یک مقداری از معنی آیاتی که میخواندم را برایم میگفتند و همین عامل باعث شد که به مفهوم آیات، پیام آیات و چرایی نزول آن خیلی علاقهمند شوم.
بنابراین در ادامه راه، مطالعه چندین جزء از تفسیر نمونه را شروع کردم و همچنان هم مشغول هستم دوست دارم تفسیر کل قرآن را فرا بگیرم.
یعنی شما فکر میکنید که پرداختن به تفسیر قرآن، فهم شما را نسبت به آیات الهی اضافه میکند؟
تفسیر قرآن تنها دستورات الهی و احکام نیست، بسیاری از مسائل علمی در قرآن است، خیلی داستانهای عبرتانگیز در قرآن است. مثلاً وقتی تفسیر را میخواندم و آن آیه درباره یک مسئله علمی بود میرفتم در کنارش یک کتاب علمی را هم درباره همان مطلب جستوجو میکردم و همین تفسیر قرآن باعث میشود که کتابهای دیگری را مطالعه کنم و در حال حاضر یکی از علایق شدید من کتابخوانی است که هر روز کتاب میخوانم.
دوست دارید در آینده چهکاره شوید؟
پزشک جراح.
فکر میکنید که آیات قرآن را هم میتوانید در پزشکی و جراحی ببینی و دنبال کنید و به افراد دیگر انتقال بدهید؟
زکات علم آموزش آن است و هر کسی که حافظ قرآن شود باید معلم قرآن هم باشد و در کنار پزشک بودن هم میخواهم معلم قرآن باشم چون خیلی از مسائل در قرآن وجود دارد، مثلاً در آیه 20 سوره ذاریات «وَ فِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِین وَ فِی أَنْفُسِکُمْ أَ فَلاتُبْصِرُونَ»؛ و در زمین آیاتى براى جویندگان یقین است و در وجود خود شما، آیا نمىبینید؟!) مثلاً اگر من پزشکی باشم که آیات قرآن را هم خوانده باشد و تفسیرهایش را هم بداند، میتوانم آیات قرآن را بر دانستههای پزشکی خودم تطبیق کنم و با این کار شاید بتوانم چند نفر را به سمت قرآن جلب کنم.
نوع رفتار شما با دوستانت در مدرسه چگونه است؟ اگر مسئلهای یا بحثی پیش میآمد چطور برخورد میکردید؟
اگر همکلاسیهایم با هم بحث و دعوا کنند یا خدای ناکرده بخواهند حرف زشت به هم بزنند، من همان آیه 20 سوره حجرات را برایشان میخوانم آنجا که خداوند میفرماید: «وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ» و میگفتم که روی هم لقب زشت نگذازید و میگفتم خدا دستور داده است که این کار را انجام ندهید و شما هم نمیتوانید از دستور خدا سرپیچی کنید. مواقعی شده که با بیان این حرفها بسیاری از دوستان دیگر کار خودشان را انجام ندهند. از قرآن و تفسیر قرآن خیلی کمک میگیرم.
قرآن بر روی درسهای شما تا چه اندازه تأثیر داشت؟
وقتی که من قرآن را حفظ میکنم مغز و حافظه انسان هیچ وقت پر نمیشود و شما هر چقدر بیشتر از آن استفاده کنی بینهایت وسیعتر میشود. وقتی که قرآن را حفظ میکردم تا کلاس سوم و نیمه کلاس چهارم اصلاً هیچی در خانه درس نمیخواندم و فقط تکالیفم را مینوشتم و همین که معلم سر کلاس تدریس میکرد چون که قرآن را حفظ کرده بودم دروس مدرسه را هم سر کلاس خیلی سریع و راحت حفظ میکردم و به همین خاطر همیشه هم نمرات من در امتحانات بالا بوده است، هر چند که زیاد درس نخوانده بودم.
با توجه به اینکه دوقلو هستید و خواهرت همسن و همگام خودت در راه قرآن قدم برمیدارید، چه حسی دارید؟
حس خیلی خوبی دارم چون وقتی که ما همراه هم حافظ قرآن شدیم و وقتی که من ببینم محیط قرآنی است و وقتی که ببینم چند نفر در اطراف من دارند قرآن میخوانند دیگه کمتر فکرم پرت بازیگوشی و تفریح میشود. وقتی میدیدم دوستانم بیرون بازی میکنند ولی خواهرم در کنارم قرآن میخواند همین مسئله عاملی میشد که بیشتر تلاش کنم.
عامل دیگر رقابت است و خود رقابت باعث میشد که من خیلی بیشتر قرآن بخوانم و خواهرم هم که تلاش مرا میدید تلاش بیشتری میکرد. یکی از زمینههای دیگری که من و خواهرم با هم رقابت داریم درسهای مدرسهمان است و همین باعث پیشرفت ما میشود.