نوآوران آنلاین- محمد جواد ظریف در هفدهم دی 1338 در تهران متولد شد.مادرش دختر مرحوم حاج میرزا علی نقی کاشانی از تجار بزرگ تهران و پدرش از تجار بهنام اصفهان بود
او در گفت وگویی درباره زندگی خود می گوید:
خانه ما بین خیابان کاشان و خیابان کمالی، پشت باغ شاه سابق بود؛ خانهای بزرگ و قدیمی که تا بعد از فوت پدرم آن را داشتیم. بعد از ایشان نگهداری آن خانه برای مادرم مشکل شد. در شش سالگی، چند ماهی به اصفهان رفتیم و من در دبستان کار مشغول شدم اما خیلی زود به تهران بازگشتیم و با آغاز سال تحصیلی جدید به دبستان علوی رفتم. فکر میکنم کلاس دوم دبستان بودم که اولین سخنرانیام را در روز عید غدیر انجام دادم. این شد که از همان ابتدا به نوشتن متن و سخنرانی عادت کردم.
من در خانه تنها فرزند بودم و هیچ همبازیای نداشتم. از طرفی خانواده ما به شدت محافظهکار بودند.از همه لحاظ. ما در منزلمان تلویزیون و رادیو نداشتیم. پدرم رادیو را در کمدی میگذاشت و در آن را قفل میکرد. فقط برای شنیدن دعای سحر ماه مبارک رمضان از آن استفاده میکرد.
فکر میکنم تا 15 سالگی به سینما نرفتم. علاوه بر این روزنامهای هم در خانه ما پیدا نمیشد. پدر و مادرم اجازه رفت و آمد را نیز به من نمیدادند.
لذا در کودکی بسیار از جامعه دور بودم. البته به خاطر گرایشهای شخصی و مطالعه خودم، کم و بیش از اوضاع جامعه باخبر میشدم. مثلاً در آن زمان به تازگی حسینیه ارشاد افتتاح شده بود و مرحوم شریعتی در آنجا صحبت میکرد. من نیز برای بعضی سخنرانیهایم به هر طریق ممکن از کتابهای مرحوم شریعتی استفاده میکردم.
تا اینکه سال دوم نظری به امریکا رفتم .این عزیمت به اصرار من صورت گرفت. پدر و مادرم مخالفت میکردند و بیشتر آمادگی داشتند در صورت ضرورت مرا به انگلیس که به ایران نزدیکتر است، بفرستند. خاطرم هست که دعوای خیلی جدی هم بین ما پیش آمد، زیرا پدر و مادرم میگفتند کمی صبر کنم تا به لندن بروم. اما من نگران بودم که خیلی دیر بشود. آنجا بود که با رفتنم به آمریکا موافقت کردند. به یاد دارم در این میان با مرحوم پدرم خیلی تندی کردم. خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد.
من در دوره دبیرستان به سانفرانسیسکو رفتم. آن زمان دوران اوج حضور ایرانیها در آمریکا بود؛ یعنی بیشترین تعداد دانشجوی خارجی در آمریکا را ایرانیان تشکیل میدادند. هر جایی که میرفتم، به خصوص در کالیفرنیا، آنقدر حضورشان پررنگ بود که خود را در همان محیط ایرانی حس میکردم. فارغ از گرایشهای مذهبی، در همان دبیرستانی که من ثبتنام کردم به اندازه کافی دانشآموز ایرانی وجود داشت.
در تابستان 1358 به تهران بازگشتم. با مادرم تماس گرفتم که میخواهم به ایران بازگردم و ازدواج کنم. به فاصله یک هفته به اصفهان رفتم تا خواهرم را که پانزده سال از من بزرگتر است، ببینم. ایشان نیز خواهر یکی از دوستان خودش را به عنوان دختری متدین و انقلابی، برای ازدواج معرفی کرد.این اولین و آخرین مراسم خواستگاری من بود.
پس از گذراندن آزمون جامع دکترایش در ۱۳۶۴، اداره مهاجرت ایالات متحده، روادید او را باطل کرد و او سه سال بعد از راه دور تحصیلات خود را تکمیل کرد و دکترای حقوق و روابط بینالملل در ۱۹۸۸ از دانشگاه دنور دریافت کرد. ظریف استاد مدعو دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه ایران است. وی حتی در اثنای مذاکرات هستهای برای حضور در جلسهٔ دفاع پایاننامهای مرتبط با موضوع هستهای که خود استاد راهنمای آن بود در دانشکده روابط بینالملل حضور یافت.
در این تصاویر، محمد جواد ظریف را از گذشته تا کنون مرور می کنیم، کسی که روزی در آمریکا با بلندگوی دستی از ایران دفاع می کرد و حالا با توئیتر، روزی برای مذاکره با ویلچر به مذاکرات رفت و روزی جان کری را عصا به دست به دیدار خود کشاند.
از تصاویر تلخی مانند دیدار با صدام برای پیگیری مطالبات ایران تا عکس های شیرینی که برای همیشه در دیپلماسی ایران و جهان مانا شدند.
آقای سفیر سابق؛آقای وزیر فعلی یا آقای دیپلمات همیشگی 58 ساله شد.