نوآوران آنلاین-
من اهل یکی از شهرستان های اطراف شیراز هستم ولی متاسفانه بدون اطلاع خانواده ام، خانه را ترک کرده و به اینجا آمدم.
در این لحظه گریه امانش را برید و صحبتش قطع شد. بعد از چند لحظه گفت: مدت ها بود که از محیط خانه بیزار شده بودم. پدرم معتاد Addicted و بسیار سخت گیر است، اهمیتی به هیچ یک از اعضای خانواده نمی دهد، هرگاه که موادش تامین نشود تمام ناراحتی اش را سر ما خالی می کند. مادرم هم به خاطر وضعیت پدرم حسابی به هم ریخته و همیشه از دست من و سه خواهر و برادرم اسیر است. هر روز در خانواده ما بحث و جدل و درگیری تکرار می شود، خواهرها و برادرم هم درگیر مشکلات خودشان هستند و هیچ کس کاری به دیگری ندارد. احساس تنهایی می کردم و از این وضعیت در خانواده احساس ناخوشایندی داشتم.به گزارش گروه حوادث Accidents رکنا، دختری وحشت زده وارد مرکز مشاوره فرماندهی انتظامی استان فارس شد. او 17 ساله، رنگ پریده و بی جان به نظر می رسید. مشاور مرکز مشاوره او را به آرامش دعوت کرد. دختر با صحبت های مشاور شروع به بیان مشکلش کرد:
وی ادامه داد: وضعیت مالی مان هم بسیار ضعیف است حتی کوچکترین نیازهایم تامین نمی شد. در بین دوستانم احساس بدی پیدا می کردم، احساس خجالت داشتم. همین مسائل باعث شد در مدرسه هم با کسی ارتباط برقرار نکنم و هیچ دوستی نداشتم. به مرور زمان دچار افت تحصیلی شده و از مدرسه رفتن متنفر شدم و بالاخره ترک تحصیل کردم.
اوضاع بدتر شد، فقط در خانه کار می کردم، همه اعضای خانواده مثل طلبکارها با من رفتار می کردند.تا اینکه یک روز متوجه شدم پدرم تصمیم دارد مرا به عقد یکی از دوستان خود که تقریبا هم سن و سال پدرم بود درآورد.علتش هم بدهی پدرم به او بود که توان پرداختش را نداشت و در واقع پدرم قصد داشت من را به او بفروشد و با او معامله کند.از اینکه هیچ ارزشی برای خانواده ام نداشتم احساس سرخوردگی داشتم.همان شب تا صبح گریه کردم خیلی از این اوضاع خسته شده بودم به خاطر همین بعضی اوقات به این مساله فکر می کردم که به نحوی خودم را از شر خانه و خانواده ام خلاص کنم، تا اینکه یک روز که مادرم برای دیدن مادربزرگم به خانه آنها رفته بود و کسی در خانه مان نبود، وسایلم را جمع کردم و از خانه بیرون زدم. همین که راه افتادم حسابی ترسیدم و از تصمیمم پشیمان شدم ولی با خودم گفتم بهتر است خودم را از این وضعیت وبدبختی نجات دهم.
دختر 17 ساله ادامه داد: سوار اتوبوس شده و راهی شیراز شدم. در راه استرس شدیدی به من دست داده بود، احساس می کردم همه کسانی که سوار ماشین هستند به من نگاه می کنند. بالاخره به شهر رسیدم، وقتی پیاده شدم سردرگم بودم و نمی دانستم کجا باید بروم، بی هدف در خیابان ها پرسه می زدم، به یک پارک رسیدم روی یک صندلی نشستم و به مردم نگاه می کردم، چند لحظه همان جا خوابم برد، پسری کنارم نشست و مرا صدا زد، شروع به صحبت کرد، خیلی ترسیدم، کم کم پسر تهدیدم کرد و گفت باید با او بروم وگرنه من را به عنوان دختر فراری به پلیس تحویل می دهد. گریه کردم و سریع دویدم و از آنجا فرار Escape کردم. در بین راه زنی حال بد من را دید و خواست به من کمک کند ولی من می ترسیدم. او هم چون دید نمی توانم به وی اعتماد کنم مرکز مشاوره شما را معرفی کرد تا به اینجا بیایم شاید مشکلم حل شود ولی خودم می دانم مشکل من حل شدنی نیست چون به محض اینکه خانواده ام متوجه فرار من از خانه شوند حتماً مرا خواهند کشت.
نظر مشاور :
همه انسان ها در برابر سختی ها و مشکلات واکنش های یکسانی از خود نشان نمی دهند، معمولاً هر فردی بنا به درجات مختلفی واکنش های خاصی را از خود نشان می دهند. متاسفانه یکی از واکنش ها در مقابل سختی ها و مشکلات، فرار از خانه است. این واکنش مهمی است که به سرعت از طرف فرد آسیب دیده برنامه ریزی و اجرا می شود که ممکن است عواقب بسیار ناخوشایندی داشته باشد. به طور کلی عوامل متعددی را می توانیم به عنوان عوامل ایجادکننده چنین واکنشی مطرح کنیم که برخی از آنها را به طور مختصر بیان می کنیم :
1- کمبود محبت به فرزندان و بی توجهی به آنان : خانواده ای که در آن محبت کافی به کودکان، نوجوانان و جوانان وجود ندارد خانواده ای نابسامان است و موجب نارسایی در ابعاد مختلف رشد جسمانی، روانی، عاطفی و به خصوص اجتماعی فرزندان می شود. بیشتر اوقات دختر نوجوان در خانواده احساس تنهایی می کرده و دچار خلاء و فشار عاطفی شدید گشته واجبار به ازدواج باعث احساس زیادی بودن در خانواده را ایجاد کرده و همین مساله او را به سمت انحراف اجتماعی و فرار از خانه کشانده است.
2- اختلاف خانوادگی بین والدین : خانه ای که اختلاف، نزاع، سرزنش، ناسازگاری و... در آن اتفاق می افتد بر رفتار و روان والدین و کودکان آثار نامطلوب و زیانباری برجای می گذارد. درگیری های شدید بین والدین، احساسات منفی کودکان را به دنبال دارد و زمینه ایجاد آسیب و انحراف را برای آنها ایجاد می کند. از جمله عوامل دیگر را می توان تحت عناوین زیر مطرح کرد :
از هم گسیختگی و نابسامانی در خانواده
اعتیاد شدید پدر خانواده و مشکلات اقتصادی
عدم نظارت صحیح خانواده بر فرزندان
عدم دستیابی دختر نوجوان به اهدافش
میزان تحصیلات والدین
سطح درآمد والدین
محیط مسکونی خانواده
راهکارهای پیشگیرانه:
فراهم آوردن فضای روانی مناسب برای فرزندان از طرف والدین
آموزش مهارت های زندگی به خانواده ها و فرزندان
آموزش مهارت های حل مساله به والدین و فرزندان
شناسایی دانش آموزانی که علائم ناسازگاری دارند.
حمایت از خانواده های آسیب پذیر