نوآوران آنلاین-گاهی افراد برداشتهای غلط و اشتباهی از رفتارهای طرف مقابل خود دارند و حس میکنند دیگری هم در ذهنش به او فکر میکند. در صورتیکه شاید این طور نباشد. گاهی به خاطر محرومیت و نداشتن ارتباط با فردی که برای ادامه زندگی به وجود او نیاز دارد، شخص از روش جبران استفاده میکند. یعنی فرد برای جبران محرومیتهای خود در زندگی عاشق کسی میشود که حس میکند او را دوست خواهد داشت. گاهی ماجرا طور دیگری است و افراد فکر میکنند اگر شخص مورد علاقهام را به دست بیاورم، توانمندیام را به خودم ثابت کردهام.
چنین طرز تفکری باعث رقم خوردن یک عشق یک طرفه میشود. علت دیگر عشق و علاقهای است که دختر یا پسری به فرد مورد علاقهاش دارد، اما روح طرف مقابلش از این موضوع خبر ندارد و هیچ نشانی هم از خود بروز نمیدهد. اگر کندوکاوی در تیپهای شخصیتی انجام دهیم، معمولا تیپهای شخصیتی گروه «ب» یعنی درونگراها به خاطر اعتماد به نفس ضعیفی که دارند، از ابزار احساس خود نسبت به دیگران با وجود عشق و علاقهای که دارند، خودداری میکنند و ممکن است این عشق یک طرفه حتی بدون وصال ادامه پیدا کند، اما تیپهای شخصیتی«ای» که برونگرا هستند، ممکن است به دلیل عشق و علاقه یکطرفه، به خاطر غرور و کلهشقی و لجبازی که دارند، از ابراز علاقه به طرف مقابل خود امتناع کنند، هرچند که عاشق طرف مقابل خود باشند.
برای ایجاد عشق دوطرفه در زندگی مشترک نخستین گام شناسایی حساسیتهای طرف مقابل و احترام گذاشتن به آنها است.
با این تفاسیر اگر کسی به زور بخواهد عشق و علاقه را از طرف مقابل دریافت کند، در صورتی موفق خواهد بود که سبک زندگی و نوع تفکرش را تغییر داده و رفتارهایی انجام دهد که باعث ایجاد عشق و یک زندگی پایدار، عاشقانه و جاودانه شود، ولی اگر همچنان عشق یکطرفه خود را در یک انتخاب اولیه شروع و پس از ازدواج هم ادامه دهد و به حس قشنگ، هیجانات مثبت، درک تفاوتها، حفظ خطوط قرمز، نزدیک شدن به ارزشهای اعتقادی و... دست پیدا نکند، عشق یک طرفه همچنان ادامه داشته و ادامه زندگی را با تنش و مشکلاتی مواجه خواهد ساخت. گو این که باید مبنای عشقورزی افراد برای جلوگیری از عشق یک طرفه، از راه دوست داشن باشد؛ زیرا دوست داشتن از عشق برتر است و از عشق هر چه مینوشیم، سیرابتر میشویم و دوست داشتن هر چه بیشتر؛ سیرابتر.
بنابراین بهتر است افراد زمانیکه عشق یک طرفه را شروع میکنند، رفتار و احساسشان به نحوی باشد که طرف مقابل را از عشق خود آگاه کرده و سعی کنند او را علاقهمند به خود کنند تا مثل عاشق و معشوق با هم زندگی کنند، اما برای ایجاد عشق دوطرفه در زندگی مشترک نخستین گام شناسایی حساسیتهای طرف مقابل و احترام گذاشتن به آنها است. دوم، فرد سعی کند خودش را به افکار و عقاید همسرش نزدیک یا او را مجاب کند تا در نوع تفکر و نگرش یک الگوی فکری واحد را ادامه دهند. هیجانات و احساسات یکدیگر را شناسایی کرده و به آن جامه عمل بپوشانند.
اگر همسر نیاز دارد که جمله «دوستت دارم» را بشنود، به او بگوید. لحظات بیشتری را با هم سپری کرده و تبدیل به دقایق لذتبخشی کنند. عدم وابستگی زوجین به خانوادههایشان و عدم انتقال سبکهای زندگی دوره مجردی به متاهلی، بازگو کردن نقاط مثبت زوجین به یکدیگر و داشتن گوش شنوا، وقت گذاشتن برای یکدیگر و داشتن صداقت و عدم دروغگویی و مخفیکاری و در مجموع همه اینها باعث میشود فرد عاشق به معشوقی که از او میگریزد، بهراحتی نزدیک شود.