نوآوران آنلاین-ماجرای این پرونده جنایی از عصر روز هفدهم آبانماه سال گذشته شروع شد. مردی جوان برای جویا شدن احوال مادر هشتاد سالهاش به خانه وی در بلوار کوهسنگی رفت اما عدم پاسخگویی مادر پیرش او را واداشت تا هر طور شده درِ خانه را باز کند و وارد شود.
مرد جوان در پی یافتن مادرش شروع به گشتن اتاقها کرد که ناگهان با بدن بیجان او در حالی که بر روی تخت افتاده بود و یک بالش روی سرش قرار داشت، مواجه شد. پسر متوفی که علی نام دارد بلافاصله به سراغ مادرش رفت تا شاید بتواند به اندک امیدی که در دلش بود پاسخ مثبت و این زن سالخورده را نجات دهد.طبق معمول خانه مادر این مرد جوان ساکت بود. شاکی چند مرتبه مادرش را صدا زد اما هیچ واکنش یا پاسخی در کار نبود. از جایی که مادر این مرد جوان به دلیل کهولت سن قادر به قدم زدن و پیادهروی نبود، به ماجرا مشکوک شد.
اما تلاشهای علی بینتیجه بود و او با مرکز فوریتهای اورژانس و نیز پلیس Police١١٠ تماس گرفت و موضوع را گزارش داد. زمان کوتاهی از تماس مرد جوان با عوامل امدادی و انتظامی گذشته بود که تکنیسینهای اورژانس ١١۵ به همراه تیمی از مأموران فوریتهای پلیسی ١١٠ پا به خانه متوفی گذاشتند.
از شواهد و قرائن موجود در محل مشخص بود که متوفی به قتل Murder رسیده است، لذا خبر واصله بلافاصله به بازپرس جنایی دادسرا اعلام شد. عقربهها به سرعت ساعت را میپیمود که عوامل جنایی دادسرای مشهد در صحنه جرم Crime حضور پیدا کردند و بدون فوت وقت به بررسی خانه مقتول پرداختند.
قاتل از بستگان مقتول است
شواهد نشان میداد که فرد یا افرادی بدون دستکاریِ قفل درِ ورودی و همچنین تخریب در و پنجره وارد محل شدهاند که همین امر نسبت داشتن قاتل The Murderer با مقتول را قوت میبخشید. علاوه بر این آثار مشهودی در صورت مقتول نشان از این داشت که وی توسط فرد یا افرادی -به وسیله بالشی که بر روی سرش بود- خفه شده است. با این حساب دستور انتقال جسد متوفی به پزشکی قانونی صادر شد و روند ادامه تحقیقات بر عهده کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی قرار گرفت. تیم بررسی کننده در همان ابتدا نقطه ابهامانگیز این پرونده را حل کرد و از مظنون اصلی یک سرنخ کلیدی به دست آورد.
با توجه به این فرضیه که قاتل نسبت فامیلی با متوفی داشته است، پسر جوان مقتول در اظهاراتش گفت که به پسرعموی سابقهدارش مشکوک است. علی برای مأموران توضیح داد که چندی پیش خانه مادرش توسط پسرعمویش مورد دستبرد قرار گرفته و همین امر موجب زندان Prison رفتن او شده است.
دستگیری قاتل پیرزن
مأموران با کسب این اطلاعات سریعا موضوع را با قاضی Judge جنایی دادسرا مطرح و پس از اخذ دستور جلب مظنون پرونده به سراغ او رفتند. تحقیقات و رصد میدانی کارآگاهان پلیس آگاهی ادامه داشت تا اینکه متهم در دام قانون Law گرفتار شد. فرد دستگیر شده که پسری بیستو نهساله است در همان دقایق ابتدایی از این واقعه تلخ پرده برداشت و به قتل زن عموی خود اعتراف کرد.
با اعتراف این پسر جوان همه معادلات مجهول پرونده حل شد. جواد معترف شد که در این قتل تنها نبوده و دوستش منصور او را همراهی کرده است.
جواد که از ارتکاب این جرم دچار تألمات شدید روحی شده بود در اظهاراتش به بازپرس جنایی پرونده گفت: از خانواده عمویم شرمنده هستم. آن پیرزن آزاری نداشت اما من جواب محبتش را اینگونه دادم. ساعت حدودا ١٢ ظهر بود که با منصور (متهم ردیف دوم) قرار گذاشتیم. او از من پول میخواست و خودم هم نیاز شدید به پول داشتم. به پیشنهاد منصور به خانه زنعمویم رفتیم تا از او مقداری پول بگیرم. او (متهم دوم) گفت که من بروم بالا و هر وقت فرصت مناسب بود خبرش کنم.
متهم ادامه داد: وارد خانه زنعمویم شدم و بر روی مبل نشستم. ابتدا یک شکلات و بعد هم مقداری آش خوردم. زن عمویم تنها بود برای همین به منصور زنگ زدم تا بگویم که بالا بیاید اما تلفنش در دسترس نبود. وارد اتاق خواب شدم و زن عمویم را صدا زدم. وقتی وارد اتاق شد او را روی تخت هول دادم و با بالشت قهوهای رنگی که در آنجا بود خفهاش کردم. بعد از اطمینان از فوت زنعمویم یک کیسه نارنجی رنگ روی صورتش گذاشتم و سپس مقادیری طلا و وجه نقد برداشتم و از محل فرار Escape کردم. منصور بیرون ایستاده بود، به او گفتم چرا تلفنت در دسترس نیست که مدعی شد گوشی تلفن همراهش خاموش شده است. منصور از اینکه چه بلایی سر زنعمویم آوردم اطلاع داشت، برای همین به اتفاق وی به سراغ دوستمان که طلافروشی دارد رفتیم و طلاها را با قیمتی کمتر از بازار Store فروختیم و در نهایت پولش را بین خودمان تقسیم کردیم.
دستگیری متهم دوم پرونده
با اعتراف صریح متهم به قتل زن عموی سالخوردهاش و معرفی دو همدست خود تحقیقات جنایی پرونده برای شناسایی و جلب دیگر متهمان آغاز شد و طولی نکشید که منصور و شاد مهر متهمان ردیف دوم و سوم در چنگ قانون گرفتار شدند.
با وجود اینکه همه شواهد علیه منصور متهم دوم پرونده بود اما این مرد چهل و پنج ساله ضمن تکذیب اظهارات جواد بیان کرد هیچ اطلاعی از ارتکاب جرم نداشته است. او در اعترافاتش به سرتیم جنایی پرونده گفت: جواد از من خواست تا او را به خانه زنعمویش برسانم، چون قرار بود وی از زنعمویش پول قرض بگیرد. وقتی از خانه مقتول برگشت هیچ موضوعی در خصوص ارتکاب جرمش مطرح نکرد و من تا این لحظه هیچ اطلاعی از ماجرا نداشتم. طلاها هم همراه با فاکتور بود، برای همین به سراغ یکی از دوستان طلافروشمان رفتیم و آنها را فروختیم.
در این میان طلافروشی که با علم به مسروقه بودن طلاهای دزدیده شده اقدام به خرید آنها کرده بود نیز دستگیر شدو در دادسرای حضور یافت.
تحقیقات این پرونده ادامه داشت که قاتل برای بازسازی صحنه قتل به محل ارتکاب جرم منتقل شد و صحنه کشتن Killing زن عمویش را برای مقام قضایی و کارگاهان پلیس آگاهی بازسازی کرد. این پرونده جنایی پس از تکمیل تحقیقات و اخذ اظهارات تکمیلی از سه متهم پرونده، در اختیار شعبه اظهار نظر ویژه قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه٢ مشهد قرار گرفت. قاضی صادق صفری دادیار این شعبه قضایی روز گذشته در مصاحبه با خبرنگار شهرآرا در خصوص دیگر ابعاد این پرونده گفت: تحقیقات این پرونده جنایی پس از شش ماه بررسی در مرحله دادسرا به پایان رسید و طبق درخواست اولیای دم کیفرخواست قصاص متهم اصلی چند روز پیش صادر و برای تأیید نهایی به دادگاه کیفری ارسال شد.
وی تصریح کرد: علاوه بر این کیفرخواست حبس متهم ردیف دوم این پرونده به اتهام معاونت در قتل عمدی، معاونت در سرقت Stealingاموال از منزل مقتول با ترغیب متهم ردیف اول و تحصیل اموال مسروقه با علم و اطلاع از مسروقه بودن صادر شد. همچنین کیفرخواست حبس برای متهم سوم پرونده که طلا فروشی دارد به اتهام تحصیل طلاجات مسروقه با علم و اطلاع از مسروقه بودن صادر شد و در اختیار محاکم کیفری قرار گرفت.
صفری با اشاره به نتیجه آزمایشهای پزشکی قانونی از معاینات جسد، اظهار کرد: پزشکی قانونی نیز علت تامه فوت مقتول را انسداد راههای تنفسی در اثر فشار جسم خارجی اعلام کرده و به صدمات غیرمسری به قتل نیز اشاره کرده است. همچنین نتیجه تست روانی به عمل آمده از متهم اعلام و مشخص شد. وی خود را مسئول اعمال خود میدانست و اخلال عمده روانپزشکیای که سبب سلب قوه تمیز و اراده او بوده باشد، احراز نشده است.