نوآوران آنلاین-براساس رأی دادگاه قاتل به دلیل اینکه به سن مسئولیت کیفری نرسیده بود به یک سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت محکوم شد و پدر وی باید دیه ملیکا را به خانواده اش پرداخت کند. عصر چهارم مهرماه سال ۹۶جنایت هولناکی در شهرستان هفتکل در استان خوزستان اتفاق افتاد. آن روز دختری هشت ساله به نام ملیکا از خانه شان بیرون رفته بود اما به طرز عجیبی مفقود شد و ۴ساعت بعد پیکر بی جانش در خانه ای متروکه کشف شد. از همان زمان تحقیقات برای رازگشایی از این قتل آغاز شد تا اینکه ۳روز بعد کارآگاهان جنایی به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می داد پسری ۱۴ ساله به نام رضا که در همسایگی خانه ملیکا زندگی می کند او را به قتل رسانده است. مهم ترین سرنخی که سبب شد کاراگاهان به رضا مظنون شوند اظهارات یک مرد جواهر فروش بود. او به مأموران گفت که وی چند روز قبل یک جفت گوشواره بچه گانه برای فروش به مغازه او برده بود، اما او حاضر نشده گوشواره ها را بخرد. این در حالی بود که گوشواره های ملیکا نیز سرقت شده بود. به این ترتیب مأموران پسر ۱۴ساله را بازداشت کردند و او در همان تحقیقات مقدماتی به قتل اعتراف کرد. پسر نوجوان درباره انگیزه اش گفت: «مدتی بود دوچرخه ام خراب شده بود، اما پدرم برای تعمیر آن به من پولی نمی داد. می دانستم ملیکا گوشواره دارد و نقشه کشیدم تا گوشواره هایش را بدزدم و با پول آن دوچرخه ام را تعمیر کنم. چند ساعت قبل ملیکا را در کوچه دیده بودم. گوشه ای کمین کردم و منتظر شدم او تنها شود. وقتی هوا تاریک شد او را دیدم که به سوی خانه شان می رود. به ملیکا گفتم یکی از دوستانش منتظر است تا با او بازی کند. با این ترفند او را به خانه متروکه ای که در آن نزدیکی بود، بردم. گفتم مدل بازی اینطور است که باید دست هایت را ببندم. او هم قبول کرد و من با بند کفش دست هایش را بستم. سپس گوشواره هایش را از گوشش در آوردم و او را خفه کردم اما نتوانستم گوشواره ها را بفروشم.» متهم هنگام وقوع جنایت کمتر از ۱۸سال داشت و طبق قانون باید پرونده اش در دادگاه اطفال رسیدگی می شد. اما چون هفتکل دادگاه اطفال ندارد پرونده اش به دادگاه کیفری ۲هفتکل فرستاده شد. در دادگاه در جلسه محاکمه که مدتی قبل به ریاست قاضی سیدعلی موسوی دهموردی برگزار شد پدر و مادر ملیکا برای قاتل دخترشان درخواست صدور حکم قصاص کردند. در ادامه رئیس دادگاه اتهام قتل عمدی را به متهم تفهیم کرد و از او خواست به دفاع از خودش بپردازد. با وجود اینکه رضا پیش از این به قتل ملیکا اعتراف کرده و حتی در بازسازی صحنه جنایت کلنگی را که از آن برای کندن زمین و دفن جسد استفاده کرده بود به مأموران نشان داده بود، اما در دادگاه گفت که قاتل نیست. او ادامه داد:«من قاتل ملیکا نیستم و فرد دیگری او را به قتل رسانده است. من از این ماجرا بی خبرم و نمی دانم چه کسی او را کشته است.» با وجود انکارهای متهم به قتل، وکیل مدافع او اما اتهامات موکلش را پذیرفت و مدعی شد او به دلیل شرایط خاصی که داشته و سن کمش دست به این کار زده است. » درحالی که همه شواهد و مدارک علیه متهم به قتل ۱۴ساله بود، ختم جلسه اعلام شد. قانون نجات بخش چند روز پس از جلسه محاکمه بود که رئیس دادگاه با بررسی محتویات پرونده حکم خود را صادر کرد. براساس یافته های قضایی و انتظامی رضا در این جنایت گناهکار تشخیص داده شد اما با توجه به سن کمی که دارد اجرای حکم قصاص درباره وی منتفی شد. در رأی دادگاه آمده است: « متهم هنگام ارتکاب جرم سال داشته و به سن مسئولیت کیفری نرسیده بود. به همین دلیل در مورد وی قرار موقوفی تعقیب صادر شده اما برای تنبیه به یک سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت محکوم می شود.» اما در این صورت حق و حقوق اولیای دم که فرزندشان را از دست داده اند چه می شود ؟ در ادامه رأی در این مورد اینطور توضیح داده شده است:« برای حفظ حقوق شرعی و قانونی اولیای دم، عاقله قاتل که پدر اوست به پرداخت یک فقره دیه کامل زن مسلمان، به علاوه یک سوم دیه به دلیل وقوع قتل در ماه حرام محکوم می شود.» به این ترتیب رسیدگی به این حادثه تلخ در دادگاه به پایان رسید. اعتراض داریم با وجود صدور این رأی در دادگاه، طرفین پرونده می توانند به آن اعتراض کنند. یعنی درست همان کاری که محمدرضا لطفی، پدر ملیکا انجام داد. او در این باره می گوید:« ما به این رأی اعتراض داریم چرا که قاتل دخترمان فقط چند ماه در کانون اصلاح و تربیت نگهداری و در نهایت آزاد شد. از طرفی خانواده قاتل هیچ دیه ای به ما پرداخت نکردند و آنطور که دادگاه گفته آنها باید دیه را به طور قسطی و در مدت ۳سال پرداخت کنند که به نظرم منصفانه نیست.»
وی ادامه می دهد:« قاتل با اینکه سن کمی داشته اما از قبل برای کشتن دخترم نقشه کشیده و همین نشان می دهد که متوجه رفتار و اعمالش بوده و باید مجازات سنگین تری برایش درنظر گرفته می شد.»