نوآوران آنلاین-نرگس، ۴۳ ساله ای که به خاله معروف است پس از انتقال به دادسرا در مقابل بازپرس قرار گرفت و گفت: در اماکنی مانند آرایشگاه های زنانه و یا هنگام برگزاری جشن های گوناگون، برخی زنان مطلقه را شناسایی می کردم و با آن ها طرح دوستی می ریختم. وقتی پس از مدتی رفت و آمد و تعریف و تمجید از آنان مبنی بر این که همسرانشان خیلی بدسلیقه بودند که نتوانسته اند با چنین زنان مهربان و زیبایی زندگی کنند، اطلاعات بیشتری از وضعیت خانوادگی و مالی آنان به دست می آوردم و در این میان به زنانی که از تمکن مالی برخوردار و یا شاغل بودند پیشنهاد می کردم با جوان خوش تیپی که او را به عنوان دکتر یا مهندس معرفی می کردم ازدواج کنند.
وی ادامه داد: سپس زمینه آشنایی جوان ۳۳ ساله ای به نام کامران را که از آشنایانم بود با آن ها فراهم می کردم. کامران هم در حالی که وانمود می کرد جوان پولداری است با پوشیدن کت و شلوار شیک و به دست گرفتن کیف سامسونت و با یک خودروی مدل بالای گران قیمت که به امانت می گرفت، با آن ها قرار ملاقات می گذاشت و پس از مدت کوتاهی گفت وگو با آن ها توافق می کرد تا زمان جلب رضایت پدر و مادرش در یک مکان مذهبی آن ها را صیغه کند.
نرگس در ادامه بیان کرد: دراین مدت کامران عروس های مطلقه را به خانه خود می برد و هرکاری که دلش می خواست با آن ها انجام می داد، این زنان هم برای اینکه شانس زندگی با کامران را از دست ندهنده به خواسته های او تن می دادند. سپس من وارد ماجرا می شدم و از عروس خانم ها می خواستم برای آبروداری و جلب اعتماد خانواده کامران، در مراسم خطبه خوانی، خودشان را با طلا و جواهرات زینت بدهند، اما وقتی به مکان مذهبی می رسیدیم از عروس و داماد می خواستم که همه پول ها و مدارک و اموال باارزش را داخل خودروی داماد بگذارند تا از دستبرد در امان باشد.
وی گفت: در این هنگام وقتی همه ما در محل قرار حاضر می شدیم فرد دیگری که کلید یدکی خودروی داماد را داشت به راحتی همه اموال عروس و داماد را سرقت می کرد. سپس داماد با این بهانه که شناسنامه اش را فراموش کرده است مراسم عقد را برهم می زد و عقد را به روز بعد موکول می کرد اما وقتی همه ما به محل پارک خودروی داماد می رفتیم ناگهان متوجه دستبرد می شدیم ولی چون همه ما از ابتدا همراه عروس بودیم هیچ کس به داماد یا من شک نمی کرد و بدین ترتیب 20 مورد با همین شیوه اموال عروس ها را ربودیم که در آخرین مورد عروس به خاطر این که اموال زیادی از دست داده بود به پلیس Police شکایت کرد و ماموران انتظامی هم بلافاصله به سراغ من آمدند، اما الان متوجه شدم که من هم فریب خورده ام و جوانی که کلید یدکی خودروی کامران را داشت متواری شده است.
بازپرس پس از شنیدن اظهارات این زن دستور بازداشت موقت او و تحت تعقیب قرار دادن متهم فراری را صادر کرد.