نوآوران آنلاین-سرهنگ پیمان لطفی رئیس کلانتری ۱۴۸ انقلاب گفت: چندی پیش زن جوانی با سامانه ۱۱۰ مرکز فوریتهای پلیسی تماس گرفت و مأموران را در جریان سرقت Stealing از آموزشگاه فنی وحرفهای در خیابان انقلاب قرار داد. با شکایت زن جوان تیمی از مأموران کلانتری برای بررسی ماجرا به آموزشگاه مراجعه کردند. در همان تحقیقات اولیه مأموران در بازبینی تصاویر ضبط شده توسط دوربین مداربسته آموزشگاه متوجه شدند سارق پیرمردی حدودا شصت ساله است که در نبود نگهبان وسایل کامل یک پکیج ساختمانی را سرقت کرده است.
به این ترتیب تحقیقات در این زمینه آغاز شد و مأموران که احتمال میدادند سارق با توجه به خلوت بودن ساختمان برای سرقت دوباره بازگردد، ضمن آموزشهای لازم به مدیر آموزشگاه از او خواستند تا در صورت مشاهده دوباره سارق بلافاصله پلیس Police را درجریان بگذارند. فرضیه مأموران کلانتری در خصوص بازگشت سارق به محل سرقت درست از آب درآمد. چند روز بعد مدیر آموزشگاه با پلیس تماس گرفت و خبر از حضور پیرمرد سارق در ساختمان آموزشگاه داد. مأموران با دریافت این خبر، بلافاصله راهی محل شدند و در عملیاتی غافلگیرانه سارق را دستگیر و به کلانتری مراجعه کردند. در همان بازجوییهای اولیه پیرمرد سارق که دیگر راهی جزء بیان حقیقت نداشت به سرقت از آموزشگاه اعتراف کرد. در ادامه تحقیقات مشخص شد او یکی از سارقان سابقه دار است که در پرونده تبهکارانه خود ۱۵ سابقه سرقت ثبت کرده است.
گفت و گو با متهم
چروکهای روی صورتش یعنی پا به سن گذاشته. سابقه دار است و بارها سر از زندان Prison درآورده است. وقتی به سراغش میروم در راهروی کلانتری به دیوار تکیه داده و به زمین خیره شده است. حال و حوصله مصاحبه و گفتگو ندارد و از روی بی میلی حرف میزند. او علی اصغر شصت ساله سارق سابقه داری است که به گفته خودش یک آفتابه دزد The Thief است.
چند سال داری؟
نمیدانم، ۵۷ سال، ۵۸ سال، ۶۰ سال. چه فرقی میکند.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
میخواستم کیفی که در نگهبانی بود را سرقت کنم، اما موفق نشدم و پلیس دستگیرم کرد.
گویا برای بار دوم بوده که به این آموزشکاه رفته بودی و قصد سرقت داشتی؟
من چیزی به خاطر نمیآورم.
اما تصویرت توسط دوربینهای آموزشگاه ضبط شده است؟ این تصویرها را چه میگویی؟
سری قبل کاری نکردم فقط چهارتا سیم، یک لوله که گوشه راهرو گذاشته بودند برداشتم. چیز به درد بخوری نبود.
اما با توجه به گفته پلیس این چهارتا سیم و یک لوله وسایل کامل پکیج ساختمانی بوده.
نمیدانم. من در حال رد شدن از جلوی ساختمان بودم که چشمم به این وسایل افتاد. چون کسی حواسش نبود و همه جا خلوت بود آنها را برداشتم.
همین چهارتا سیم و یک لوله چیزی حدود ۴ میلیون تومان ارزش دارد؟ آنها را چه قدر فروختی؟
همان موقع رفتم لاله زار و ۱۵۰ هزار تومان فروختم.
با این پول چه کار کردی؟
به نظرت یک آدم معتاد Addicted با پول چه کار میکند. همه آن را خرج اعتیادم کردم.
چه موادی مصرف میکنی؟
هرچه باشد مصرف میکنم، همه چیز، برایم فرقی نمیکند.
شغل و حرفهای هم میدانی؟
برقکار بودم، کارم هم خوب بود. اما خب اعتیاد باعث شد از کار و زندگی بیافتم.
سن و سالی از تو گذشته، به این فکر نیافتادی که اعتیادت را ترک کنی و زندگی جدیدی را آغاز کنی؟
از من دیگر گذشته، هیچ امیدی به زندگی ندارم. فایدهای هم ندارد. حتی اگر این بار آزاد هم شوم دوباره دست به سرقت میزنم. کاری از دستم برنمی آید.
چند فرزند داری؟
دوتا دختر و یک پسر.
از آنها خبر داری؟
بله، همه آنها سرخانه و زندگی شان هستند. کاری با من ندارند، اصلا چه کار میتوانم داشته باشند. یک پدر معتاد و سارق چه به دردشان میخورد.
حرف از خانواده ات که میان آمد چشمانت پر از اشک شد؟ چرا به خاطر آنها نمیخواهی اعتیادت را ترک کنی و زندگی جدیدی داشه باشی؟
(سکوت).
چند سابقه داری؟
نمیدانم، خیلی. فکر میکنم ۱۵ سابقه.
برای هرکدام از سابقه هایت چقدر در زندان بودی؟
برای بعضیها یک ماه برای بعضی دیگر یک سال.
چه طور دستگیر شدی؟
وقتی وارد آموزشگاه شدم مسئولان آنجا متوجه شدند و در را به رویم قفل کردند. بعد هم پلیس آمد و دستگیر شدم.