نوآوران آنلاین-مجید، مرد جوان در حالی که در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفته بود گفت: از وقتی با مینا ازدواج کردم خوشبختی به زندگی من آمد، او زن صبوری بود علی رغم همه مشکلات زندگی کنار می آمد. من از طریق مسافرکشی هزینه های زندگی را تامین می کردم، اگر چه درآمد خوبی نداشتم اما از کارم راضی بودم.
وی ادامه داد: زمانی که انسان های درگیر مشکلات خانوادگی را از مقابل مجتمع قضایی خانواده سوار می کردم و در جریان اتفاقات زندگی آن ها قرار می گرفتم از این که من با چنین مشکلاتی روبه رو نیستم خوشحال می شدم.
مجید در ادامه گفت: در یکی از روزها که مشغول مسافر زدن از جلوی دادگاه خانواه بودم، زن خانم جوانی را از مقابل مجتمع قضایی سوار کردم که در حال گرفتن طلاق از شوهرش بود. آن قدر از بدبختی ها و مشکلاتش سخن گفت که دلم به حالش سوخت و تصمیم گرفتم به او کمک کنم، نامش ملیحه بود و از این فرصت سو استفاده کرد و با ابراز محبت مرا به سوی خودش جذب کرد و من نیز پس از طلاق از همسرش او را صیغه کردم.
وی ادامه داد: در یکی از روزها که میدانستم ملیحه در خانه نیست به دور از چشم او ملیحه را به خانه آوردم و با او خلوت کردم اما درست در همان لحظه که مینا نباید سر می رسید سر رسید و چیزهایی که نباید می دید را دید. اکنون نیز درخواست طلاق داده است و می خواهد از من جدا شود.
قاضی دادگاه خانواده با توجه به پشیمانی مهران از کار خود از طرفین دعوا خواست تا بیشتر در خصوص تصمیم خود فکر کنند.