نوآوران آنلاین-حامد و همسرم هر روز همدیگر را ملاقات می کردند، زیادتر حامد به منزل ما می آمد و ساعت ها داخل اتاق با هم مشغول انجام امور عقب افتاده محل کارشان می شدند و من که زیادتر اوقات تنها بودم به این رفاقت حسادت می کردم. مدتی گذشت و کم کم به جمع آن ها پیوستم و در حسابرسی کمک حالشان بودم، بعد از مدتی حامد ابراز عشق و علاقه کرد و من اصلا دوست نداشتم به همسرم خیانت کنم اما درگیر حرف های عاشقانه او شدم.
در این بین مدت زیادی نگذشت که او به بهانه های مختلف سر ناسازگاری با همسرم گذاشت تا جایی که روابط آن ها تیره و تار شد. پس از چند ماه من هم که خام حرف های حامد شدم و به وعده های او دل خوش کرده بودم با همسرم سر ناسازگاری گذاشتم و آن قدر او را اذیت کردم که به ناچار حاضر به طلاق تفاهمی شد. با این وجود جدایی از همسرم خیلی سخت بود ولی برای زندگی بهتر با حامد قید زندگی با همسر و بستگانم را زدم. پس از سه ماه او با این ادعا که نمی خواهد فعلا کسی از این که با همسر دوست سابقش ازدواج کرده با خبر شود مرا به عقد موقت خود درآورد و حدود یک سال پنهانی با یکدیگر زندگی کردیم. در این مدت همسر سابقم نیز ازدواج مجدد کرده و زندگی جدیدی تشکیل داده بود، حامد پس از پایان عقد موقت به وعده های خود عمل نکرد و با تهدید مهر سکوت بر لبانم زد.
در شرایط بسیار بدی قرار داشتم، خانواده مرا طرد کرده بودند و تنها پناهگاهم دوست دوران مدرسه ام بود، همسرم چوب اعتماد بیجا به دوستش را خورد و من زندگی ام را در آتش هوای نفس سوزاندم...
*پیام مشاور
خیانت، یک ناهنجاری اخلاقی است که عامل از هم پاشیدگی واقعی یا عاطفی خانواده ها می شود، دلسردی نسبت به همسر علل متفاوتی دارد که از جمله می توان به ازدواج اجباری، اعتماد به نفس پایین، سردی روابط، داشتن اختلالات روانشناختی، هیجان خواهی و علل اقتصادی اشاره کرد.
اعتماد بیش از حد و توجه نکردن به همسر و ضعف در اعتقادات دینی سبب بروز خیانت در این داستان شده است. بنابراین به منظور پیشگیری از چنین ناهنجاری هایی در خانواده باید مهارت های ارتباطی تقویت شود؛ بسیاری از خیانت ها به دلیل ندانستن است و به جرئت می توان گفت هیچ مهارتی به اندازه فنون ارتباط موثر در زندگی حائز اهمیت نیست.