سرویس فرهنگ و هنر
علی زراندوز
آن حکیم و استاد مفاهیم، آن موتلفه را کاپیتان تیم، آن در دبیرستان البرز خورده چوب تعلیم، آن عازم فرانسه شده با دلار 7 تومانی در دوران قدیم، آن موتورهای درونسوز در برابرش تسلیم، آن فرهنگ و هنر را در وزارت ارشاد کرده تنظیم، آن فدراسیون نجات غریق را زعیم، آن در مجمع تشخیص مصلحت نظام صاحب تصمیم، آن در مرکز تحقیقات موتور ایران مقیم، آن مخالفان را همچو جریان گلف استریم، آن ایام کاندیداتوری اش در انتخابات ریاست جمهوری را های لایت کرده در تقویم، آن مضرات فضای مجازی را دائم الترسیم، آن مدیر وقتِ روابط عمومیِ بانک مرکزی ارجاعش داده به حکمِ عقلِ سلیم، آن بازنشستگی را کرده تحریم، آن سازنده موتور ملی پایه گازسوز با چند پیچ و مهره و کمی لحیم، آن از بی اعتنایی به جیفه دنیا در نظرش یکسان بوده ساعت "پَتِک فیلیپ" با جعبه تقسیم، آن در راه اندازی مترو تهران بوده سهیم، آن در دورانِ وزارت ارشادش نویسندگان به لطف ممیزی ها همه در صراط مستقیم، آن دیدنِ فیلم آدم برفی را عذاب الیم، آن در انتخابات ریاست جمهوری صاحب ۴۷۸ هزار و ۲۶۷ رای از شهروندان فهیم، سید مصطفی آقا میرسلیم، وحدت وجود را به ساحت خودروها آورد و فرقی نمی دید بین لندکروز و 206 و همی گفت: حلول و اتحاد اینجا محال است / که در وحدت دویی عین ضلال است! ابتدای کار وی چنان بود که در ایام صباوت، زیر سایه درختی بنشسته بود و اوستادِ مکتب، او را چنین نصیحت همی کرد که: "... هنر آموز که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است. یا دزد به یک بار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده و گر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود، دولتست. هر کجا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند". پس مولانا میرسلیم با همه خُردی، حکیمانه همی گفت: چنین نباشد که اگر صاحب قدرت شوی، صدها هنرمند را در صف کنی که مدحت گویند و بر لطایف بی مزه ات بخندند از ترس این که نان شان آجر شود و اقساط تارای اتوماتیک شان عقب اوفتد و شارژ اینترنت استارلینک شان تمدید نگردد. پس اوستاد با او محاجه کرد و مولانا میرسلیم خط و نشانی همی کشید و برفت و چون دامنِ مکنت و قدرت به چنگ آورد، اوستاد خود به سراغش آمد و داوطلبانه کمر به خدمتش ببست و به روزنامه خواندن و عطسه کردنش هم ساعت ها بخندید! پس چون اصحاب جراید او را پرسیدند از کفش های ینگه دنیایی و گوشی سیب نشانش، زیر لب همی خواند: ز هر چیزی ملول است آن فضولی / ملولش کن خدایا از ملولی! پس چون گفت: فراگیر شدن گوشیهای هوشمند، توطئه فرهنگی دشمن است. جمعی از بدخواهان او را پرسیدند: آن چیست که بر دست همی داری و تاچش همی کنی و در آن همی نگری به اقصی نقاط عالم؟ گفت: ما را این چیزها فراگیر نمی شود، برو عموجان کنار و بگذار امواج وای فای بیاید! او را جملات عالی و عبرت آموز بسیار است. و گفت: مردم باید از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنند. و چون او را پرسیدند که: شما خودتان از این وسایل حمل و نقل عمومی استفاده می کنید؟ گفت: من که الان نمیتوانم از ناوگان حمل و نقل عمومی استفاده کنم. صبح زود باید سر وقت، سرکارم باشم! و گفت: بازنشدن ایربگ ۱۰۰ خودرو بین ۹۰۰ هزار خودرو تولید شده، آماری ناچیز است! و گفت: خودروهای داخلی لج خودروسازان خارجی را در آورده است! و گفت: هیتلر یک وزیر تبلیغات داشت که می گفت شما آن چنان بزرگ {دروغ} بگویید که کسی باور نکند! و گفت: مردم را {من} می شناسم، شما مردم را نمی شناسید و (درباره ماجرای ساعت ادعایی برند "پَتِک فیلیپ" که گویا بر دست وی مشاهده شده بوده) گفت: ساعت دست من این ساعت نیست و این دروغ است... اصلا ساعت من آن نیست... آن عکس ساعت من نیست... و (در جریان مناظرههای انتخاباتی سال ۱۳۹۶ ) گفت: اینو چی میگی آقای روحانی؟ و گفت (ظن: توئیت کرد): آنچه درباره لباس و ساعت این جانب مطرح شده تکذیب می شود و شایسته است حتما به نحو مقتضی اشاعه دهندگان آن اباطیل مطالب خود را اصلاح و جبران کنند والا پیگیری قانونی خواهم کرد و (در توضیح نشناختن عکس پرویز پرستویی و بازی او در فیلم آژانس شیشه ای) گفت: آن موقع ایشان مطرح نبود. از این بازیگرها هم زیاد بود! و گفت: الان چیزی {اینستاگرام} را نمیشود بست. قبلا میشد موج رادیو را بست! و (درباره کاهش تعرفه و تسهیل واردات گوشی های اپل) گفت: به مصلحت نیست! و گفت: بنزین باید با قیمت ۹۰ درصد فوب یعنی حدود ۲۶ هزار تومان عرضه شود! و گفت: به توئیتر می روم تا به مخالفانم بگویم شما اغوا شده اید! و (زمانی که کاندیدای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود) به زبان فرانسه گفت: میخواهم در این فرصت و از همین آغاز کار، با مردم دنیا به صورت مستقیم سخن بگویم... و گفت: من کاری به نظر مردم ندارم... و گفت: اول باید تحریم ها برداشته شود، سپس مذاکره شود. و (درباره علت بازگشتش به ایران از کشور فرانسه) گفت: احساس کردم، ماندنم بیشتر به نفع فرانسه بود تا من! و گفت: کتوشلوار را رضاخان به ما تحمیل کرد. و (در خصوص فرق نداشتن پژو 206 و لندکروز) گفت: مراد ما از این مسأله، اشتراک در هدف دو خودرو یعنی ترابری و حمل و نقل بود! و (در باب فرهنگ) گفت: چه بسا عدم مراعات ارزشهای فرهنگی نظیر انصاف، مروت، قناعت و انفاق، موجب رشد حرص و طمع و بیتوجهی به مشکلات یکدیگر و احساس نیاز کاذب میشود که چون ارضا نشده باعث احساس محرومیت و سپس گرایش به سمت شیوههای انحرافی نظیر رشوه، اخاذی و کلاشی خواهد بود.... (و مولانا میرسلیم را جملات نغز و پُرمغز صد چندانِ این باشد، لیک حصه ما از روزنامه اندک بود. بیت: ز دستِ کوتهِ خود زیرِ بارم / که از بالا بلندان شرمسارم- توضیح تذکره نویس) نقل است چون به دیدار خالق بشتافت، مریدان او را به خواب ديدند و پرسیدند: حال گوی تا از منکر و نکير چون رستی؟ گفت: ما صبح تا شب درگیر هستیم و این که منکر و نکير را سوال و جوابی باشد، ضابطین باید کمک کنند!