بسیاری از ما، از ترس حمله برخی زامبیهای خود کوروشپندار که گمان میکنند خود خشایارشاه با سُرنگ خون پاک آریایی را در رگهای پدربزرگانشان تزریق کرده ساکت شویم اما فریاد نزنیم این اتفاقی که در چهارشنبهسوری رخ میدهد، اسمش جشن و سور نیست، جنگ خیابانی است.
آن چه در این چند سال در چهارشنبهسوری شاهدش هستیم پرتاب نارنجکها و بمبهای دستساز، شکستن شیشهها، آتش گرفتن ماشینها، وحشت زنها و بچههای خردسال، دست و پاهای سیاه و سوخته، چهرههای جزغاله شده و جنازههای دوداندود است، این چه نسبتی با گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک دارد که میگویم راه و روش ایرانیان باستان بوده؟
دست برداریم از این چاپلوسی مداوم، از این وحشت که مبادا بگویند: نباید رسمهای ملی را نادیده گرفت. این چه رسمی است که جنازه تولید میکند؟ چه رسمی است که زن باردار بچه سقط میکند؟ چه رسمی است که موقع رد شدن از خیابان باید وحشت کنی که یک بچه دماغو یا جوانکی با شلوار لیز خورده تا زانو با بمب دستساز تو و ماشینات را آتش نزند؟
- آقا! اینها بغض فروخورده مردمی است که سالها توسط حکومت اعتقادات ملیشان انکار شده!
قطعاً در طول سال ها اقداماتی برای ایرانی زدایی و مقابله با علایق ملی ایرانیان صورت گرفته، برای این که فرزندان ما ریشه های اجدادی شان در این خاک قطع شود اما دلیل می شود که با بمب و نارنجک به جان هم بیفتیم و همدیگر را قطعه قطعه کنیم؟
این رفتار و گفتار و کردار شرم آور است. از آن تحت هیچ عنوانی دفاع نکنیم. واقعاً این اسمش جشن است؟ سال گذشته در چهارشنبه سوری ۱۶ نفر کشته شدند. دقت کنید! ۱۶ جنازه در جشن تولید کردیم. لابد بعدش هم روی شانه هم زدیم که دست مریزاد که نگذاشتیم رسم نیاکان مان به فراموشی سپرده شود! خسته نباشی دلاور، خدا قوت پهلوان!
سال ها پیش نوشتم که راه پایان دادن به این جنگ خیابانی نه حمله پلیس به مردم است و نه انکار چهارشنبه سوری از سوی حاکمیت. بلکه باید این جشن به رسمیت شناخته شود. خود نهادهای قدرت مثل شهرداری مکان های خاصی را برای این جشن مهیا کنند تا مردم جمع شوند، از روی آتش بپرند، بگویند و بخندند و عکس یادگاری شان را بگیرند و بروند اما به شرطی که برخی از خوشحالی مردم، تحریک نشوند.
هیچ راه دیگری جواب نمی دهد. نه آماده باش کامل پلیس و آتش نشانی و اورژانس و نه پخش مکرر فیلم های سینمایی هالیوود و نصیحت درمانی سلبریتی ها! (دردناک است که پویان برادر نوجوان ترانه علیدوستی، در چهارشنبه سوری سال ۸۳ در نتیجه همین بمب افکنی های خیابانی جان باخت.)
راهی وجود ندارد جز به رسمیت شناختن این جشن و مدیریت آن با کمک مردمی که هر سال میلیون ها نفرشان خودجوش برای برگزاری مراسم محرم به خیابان می آیند. برخی از همان نوجوان ها و جوانانی که هیات گردانی می کنند کسانی هستند که خیابان ها را در چهارشنبه سوری به میدان جنگ تبدیل می کنند می شود آنها را برای شادمانی هم به میدان آورد. با کمک مردم به جنگ خیابانی چهارشنبه سوری خاتمه بدهید. اندازه کافی در سال ۹۶ اشک ریختیم. جنازه به خاک سپردیم...»