نوآوران آنلاین-ترم آخر درس یکی از استادان دانشگاه که بعداً رییس نیز شد، افتادم و نتوانستم آن را پاس کنم، اصلاً باورم نمیشد، شوکه شده بودم و نمیدانستم به دوستانم و بدتر از آن، به خانوادهام چه بگویم؟
استاد پس از آن که مرا انداخت، هر بار از دور به من خیره میشد و نگاه معناداری داشت، کمکم فهمیدم که به چه فکر میکند. به همین دلیل از خیر نمرهام گذشتم و منتظر فرارسیدن امتحان مجدد ماندم.
در این میان باخبر شدم که دو تن از دوستانم شکایتم را به استاد رساندهاند و از وی خواستهاند، برگه امتحانی که در آن ناکام ماندهام را بیرون بکشد.
استاد به آنها گفته بود که به فریبا بگویید خودش پیشم بیاید، اگر خودش تنها پیشم بیاید نمرۀ امتحانش را میدهم و نیازی نیست دوباره امتحان بدهد؛ دوستانم نیز فهمیدند که خواست استاد رابطۀ جنسی است.
حتی تصورش هم برای من سخت بود. باورم نمیشد که یک آدم میتواند تا این اندازه پستفطرت و وقیح باشد و در عین حال نام استاد را بر روی خود بگذارد.
من در مقابل این درخواست مقاومت کردم. به خانوادهام چیزی نگفتم چون مرا مورد سرزنش قرار میدادند.
سرانجام روز امتحان فرارسید و با آمادهگی کامل رفتم و به خوبی امتحان دادم و خودم را از شر دانشگاه و استادان شیطان صفتش راحت کردم و امروز حتی حاضر نیستم از کنار دانشگاه کابل هم بگذرم.