نوآوران آنلاین-مرد جوان از شدت خشم برآشفته بود. او که برای پیگیری شکایت همسر برادرش به کلانتری آمده بود گفت: «این زن (اشاره به همسربرادرش) راست میگوید. خواهش میکنم حق او و طفل معصومش را از برادرم که مثلا شوهر و سرپرست آنهاست بگیرید.»
در این لحظه بغض دلتنگی زن جوان شکست و با چشمانی اشکبار به کارشناس اجتماعی کلانتری ٣٠مشهد گفت: «آشنایی من و شوهرم به نام کامران در دوران دانشجویی و در دانشگاه شروع شد. پس از چند ماه ابراز عشق و علاقه به خواستگاریام آمد. خانوادهام راضی نبودند اما من پافشاری کردم و بالاخره به خواسته دلم رسیدم. او بعد از ازدواج درسش تمام شد و از طرفی با تعصب و بدبینی میگفت راضی نیست به دانشگاه بروم. از طرفی رفتارهای بسیار سختگیرانهای داشت. اجازه نداشتم تامغازه سرکوچه بروم و حتی با اقوام نزدیک سلام و علیک کنم. ٣سال از این زندگی سرد و بیروح گذشت. با تولد فرزندمان سرگرم بچهداری شدم. وقتی به خودم آمدم دیدم او در گوشی تلفنهمراهش با چند دختر ارتباط مجازی برقرار کرده است.»
زن جوان ادامه داد: «سر این مسئله دعوایمان شد. خدا مادر شوهرم را خیردهد. با حمایت او توانستم از شوهرم تعهد اخلاقی بگیرم که دست از این کارها بردارد. او ٣،۴ماه گوشی تلفنهمراهش را خاموش کرد. اما دوباره یک سیم کارت که به نام برادرش است برداشت و وارد فضای مجازی شد. من موضوع را به برادرش اطلاع دادم. شوهرم که شاکی شده بود من و بچه را کتکزد و من هم قبل از آن که برادر شوهرم برسد بچه را برداشتم و به خانه پدرم رفتم. در همین اوضاع و احوال سروکله خانواده دختری که شوهرم برایش در فضای مجازی ایجاد مزاحمت کرده بود پیدا شد و سرو صدا به پا کردند و آبرویمان را جلوی در و همسایه بردند. من چوب اشتباهات خودم را میخورم. قبل از ازدواج میدانستم شوهرم با ٢همکلاسیام از طریق گوشیتلفنش در ارتباط است. وقتی با هم آ شنا شدیم قول داد به من وفادار باشد اما...».این زن جوان در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: «پدر، مادر، خواهر و برادر همسرم مرا خیلی دوست دارند و همیشه به خاطر من با او دعوا میکنند. شوهرم از این بابت دلگیر بود. از طرفی خانواده من نتوانستند با او ارتباط عاطفی برقرار کنند. البته این شرایط باشد.» نباید بهانهای برای این بیاخلاقیها باشد.