نوآوران آنلاین- مهناز، زن 35 ساله که بخاطر مشارکت در یک سرقت Stealing مسلحانه دستگیر شده است پس از انتقال به دادسرا به بازپرس پرونده گفت: دختر جوانی بودم که ناصر به خواستگاری ام آمد. او جوانی معلول بود و در یکی از ادارات دولتی به عنوان منشی خدمت می کرد.
این زن ادامه داد: با آن که من در خانواده متوسطی زندگی می کردم اما به خاطر اخلاق خوش و ایمان ناصر تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. جالب آن بود که هیچ کس با این ازدواج مخالفتی نکرد چرا که همه اهل محل ناصر را چون فرزند خودشان دوست داشتند.
وی بیان کرد: تا این که پای 2 تن از دوستانم که از شوهرانشان طلاق گرفته بودند به زندگی ام باز شد. دیگر تقریبا ناصر و دخترم را به فراموشی سپرده بودم و با دوستانم به گشت و گذار و شب نشینی می پرداختم. این در حالی بود که همسرم به خاطر اعتمادی که به من داشت، سند منزل و خودرو را به نام من ثبت کرده بود. این بود که همه اموال همسرم را بالا کشیدم و پس از گرفتن طلاق به زندگی در کنار دختر 15 ساله ام ادامه دادم.
مهناز اضافه کرد: برای آن که بتوانم از خودرو استفاده کنم در یک آموزشگاه رانندگی ثبت نام کردم و مدتی بعد صیغه مربی آموزشگاه شدم و بعد از کلاس با خودرو به یک جای خلوت می رفتیم و داخل خودرو...
این زن ادامه داد: مدتی بعد همسر مربی آموزشگاه متوجه ماجرا شد و او هم به ناچار مرا رها کرد. در این میان صیغه جوان دیگری شدم ولی وقتی فهمیدم که او نگاه شیطانی به دختر 15 ساله ام دارد، بلافاصله از او هم جدا شدم تا اینکه به عقد موقت مرد سابقه داری به نام پرویز درآمدم.
مهناز گفت: از آن روز به بعد به پیشنهاد پرویز که سرکرده باند سرقت بود، زورگیری از مغازه داران را شروع کردیم.
این در حالی بود که من فقط راننده خودروی پژو دزدان بودم. در آخرین نقشه سرقت پیش از فرار Escape در محاصره ماموران قرار گرفتیم و دستگیر شدیم.
بنابراین گزارش بازپرس دستور انتقال مهناز به بازداشتگاه را صادر کرد.